هر سال اواخر پاییز و اوایل زمستان، برداشت گل نرگس از انبوه نرگس‌زارهای خوسف آغاز می‌شود و درست تا پیش از نوروز ادامه دارد. این بوته‌ها سال‌هاست که سفره قناعت کشاورزان خوسفی را رنگین کرده‌اند.

پیام‌آوران خوش‌عطر زمستان
گل‌های نرگس در آستانه زمستان، راهی بازار می‌شوند

کشاورزها در دشت‌های خشک خراسان، بیشتر روزهای پاییز را مشغول برداشت گل‌های بنفش زعفران هستند. آن‌ها در تاریکی سحر، به دل بیابان‌ها می‌زنند تا بتوانند پیش از آن که آفتاب رنگ‌پریده مهر و آبان، گلبرگ‌های نازک را بپلاساند، آن‌ها را بچینند. کار چیدن و پاک کردن زعفران‌ها که تمام شود، زحمت کشاورزها هم به آخر می‌رسد. بعد از این، آن‌ها می‌توانند همه صبح‌ها را پای دیوارهای آفتابگیر بنشینند، چشم به آسمان بدوزند و درباره برف و بارانی حرف بزنند که قرار است ببارد و کشت و کار سال بعدشان را رونق ببخشد. این قاعده‌ای است که در سرتاسر دشت، حاکم است. تنها کشاورزان خوسفی هستند که بعد از زعفران‌ها باز هم باید صبح‌ها، خودشان را به کشت و کارها برسانند و گل‌های تازه‌رسیده را از لابلای بوته‌های پربرگ و بار بچینند؛ گل‌های زرد و سفیدی که عطرشان صبح‌های سرد، از صبح‌های بارانی آذرماه گرفته تا صبح‌های برفی دی‌ و بهمن‌، همه دشت‌های اطراف خوسف را پر می‌کند؛ دشت‌هایی که از خود شهر تا پای «نرگس‌کوه»، کشیده شده‌اند.

نرگس‌کوه را از همه جای خوسف می‌شود دید. پشت همه سراهای کهنه خشت و گلی و خانه‌های نوساز آجری، کوهی سنگ و صخره‌ای قدکشیده که هر سال در دامنه‌های آن، نرگس‌های وحشی به گل می‌نشینند. اهالی خوسف معتقدند هر بوته نرگسی که در دشت‌های آن حوالی کاشته شده، رگ و ریشه‌اش به نرگس‌کوه می‌رسد. خوسفی‌ها نرگس‌کوه را مادر بوته‌های نرگس می‌دانند.

پیام‌آوران خوش‌عطر زمستان

بوته‌های دست‌کاشت نرگس اینجا در خوسف بهتر از هر جای دیگری می‌رویند، قد می‌کشند و به گل می‌نشینند. هر سال اواخر پاییز و اوایل زمستان، برداشت گل نرگس از انبوه نرگس‌زارهای خوسف آغاز می‌شود و درست تا پیش از نوروز ادامه دارد. این بوته‌ها سال‌هاست که سفره قناعت کشاورزان خوسفی را رنگین کرده‌اند. کشاورزانی که از خاک خشک حاشیه کویر، دسته دسته گل برداشت می‌کنند. «الله‌یار نخعی» یکی از همان کشاورزهاست.

نرگس، گل بی‌آزاری است

الله‌یار، شیرین، شصت سال را دارد. دست‌های پینه‌بسته‌اش نشان می‌دهد که مرد زراعت است؛ مرد بیل زدن و خیش انداختن به جان زمین. صورت آفتاب‌سوخته‌اش اما از آفتاب‌های داغ تابستان خبر می‌دهد و بادهای سرد زمستان؛ و این خاصیت کویر است که تموزهای سوزان و چله‌های یخبندان دارد.

الله‌یار دستمالش را به سنت کهن دشت‌نشین‌ها، دور سرش پیچیده تا بادهای سوزناک صبحگاهی، مریضش نکند. لابلای بوته‌های پربرگ و بار می‌چرخد، گل‌ها را با ساقه‌های بلندشان می‌کند و دسته می‌کند. حوصله نشستن ندارد. راه می‌رود و گپ می‌زند.

«بیست و پنج سال است که نرگس می‌کاریم. قبل از آن هم نرگس بود؛ البته که نه این قدر. گوشه کشت و کارها، چند تایی بوته‌ بود و گلی می‌داد. برای همین هم گل‌های نرگس کنار سبزی‌ها فروخته می‌شد. از قدیم در خوسف و بیرجند رسم بود که سبزی‌فروشی‌ها در فصل گل نرگس، نرگس هم داشتند. بعدها کشت گل نرگس بیشتر و بیشتر شد. دیدیم گل بی‌آزاری است و برکت هم دارد.  کاشتیم و کاشتیم تا آن‌جا که حالا، به اندازه همه کشت و کارهای دیگر، نرگس‌زار داریم.»

خوسف حالا بیشتر از هر محصول دیگری با گل‌های نرگس شناخته می‌شود؛ گل‌هایی که پیازش اینجا در خاک‌های خشک بهتر از هر جای دیگر می‌تواند رشد کند.

«پیازها را همان سال اول، برج پنج می‌کاریم. زمین را شخم می‌زنیم و پیازها مشت مشت را می‌کاریم. خاصیت گل نرگس این است که سال اول هم گل می‌دهد و هر سال گلدهی‌اش بیشتر می‌شود.»

کرت‌های جوان گل ‌نرگس، زحمت چندانی برای کشاورزها ندارند. تنها آبیاری و وجین علف‌های هرز کافی است تا نرگس‌زارها، در تمام تابستان و پاییز سبز بمانند.

«اگر آب باشد، زمین‌های بیشتری را هم می‌توانیم بکاریم. خاک اینجا، بهترین خاک برای کشت نرگس است؛ اما آب نیست.»

کم‌آبی، حالا حکایت همه کشت و کارهاست و اینجا در حاشیه کویر، بیشتر از هرجای دیگر؛ با این وجود انگار نرگس‌ها هم به کم‌آبی عادت کرده‌اند.

«از سال دوم به بعد، پانزده برج چهار، وقت اولین آب است. زمین‌ها را که اول‌بار، آب بدهیم، بعد از آن آبدهی نرگس‌ها وَر(بَر) مدار دوازده(هر دوازده روز یک بار) است.» 

اولین آب که به تن تکیده پیازها برسد، آن‌ها را از خواب طولانی بیدار می‌کند. نرگس‌ها یکی دو هفته بعد از اولین آب، سبز می‌شوند. در تمام تابستان و پاییز زیر آفتاب داغ حاشیه کویر، بوته‌های نرگس، برگ می‌کنند و قد می‌کشند. برگ‌های نرگس مثل همه گیاهان پیازی است؛ برگ‌هایی بلند و کشیده که از دل خاک، بالا دویده‌اند. فصل سرما که برسد، غنچه‌های نرگس، آرام آرام باز می‌شوند.

هر بوته، 100 شاخه گل می‌دهد

«هر بوته چندساله نرگس می‌تواند تا 100 شاخه گل بدهد. برکتی که خدا در این گل قرار داده، در هیچ بوته سبز دیگری نیست. همین کُرق(زمینی که در گودی قرار گرفته) پارسال دو هزار و پانصد شاخه گل داد.» و کرت کوچکی را در پایین‌دست نشان می‌دهد.

الله‌یار حالا با لهجه جنوب خراسانی‌اش، گرم توضیح دادن شده است. آفتاب هم بالا آمده اما بادی که می‌وزد همچنان سوز دارد. برگی می‌کند و می‌پیچد دور دسته نرگسی که چیده. دسته گل را می‌خواباند توی راه‌آبی که کنار کرت است. جایی که چند دسته نرگس دیگر هم هست.

«گل‌های نرگس برای خودشان ساقه دارند. هر چه عمر بوته بیشتر باشد، گل‌ها ساقه‌های بلندتری دارند. گل‌هایی هستند که قد ساقه‌شان به هفتاد سانت هم می‌رسد. هر ساقه پنج شش تا غنچه دارد که باز می‌شود. اولین غنچه که باز شد، می‌شود گل را چید.»

گل‌های چیده شده نرگس در آب، تازه می‌مانند. ساقه گل که در آب باشد، روزهای بعد غنچه‌های باز نشده هم آرام آرام باز می‌شوند؛ برای همین هم خریداران گل نرگس، شاخه‌هایی را بیشتر می‌پسندند که غنچه بیشتری داشته باشد.

«مشتری‌ها زوری(با تأکید) سفارش می‌کنند که غنچه ری کنید(راهی کنید/ بفرستید)»

کشاورزها هر روز، دسته‌های نرگس را راهی بازارها می‌کنند تا به دست گل‌فروش‌ها برسد. در این میان دسته کردن گل نرگس هم آداب خودش را دارد. آدابی که خانم‌ها آن را بهتر بلدند. مردان خوسفی، دسته‌های گل را به خانه می‌آورند؛ جایی که خانم‌ها و دخترخانم‌ها منتظرند تا آن‌ها را دسته کنند.

پیام‌آوران خوش‌عطر زمستان

«ساقه‌ها را کوتاه و بلند می‌کنیم. ساقه‌های بلند را وسط می‌گذاریم و ساقه‌های کوتاه را می‌چینیم وَر دور آن. هر دسته گل، پنجاه شاخه نرگس است.»

هر شاخه نرگس، حالا در آستانه زمستان و در آغاز گل‌دهی نرگس‌ها، چند هزار تومان خریده می‌شود؛ اما گل‌ها که بیشتر بشود، قیمت گل پایین‌تر می‌آید با این وجود، درآمد حاصل از گل‌های نرگس، برای کشاورزانی که با کم‌آبی، به کشت و کار مشغولند، رقم بدی نیست.

زمین، زور این همه پیاز را ندارد

«گلدهی نرگس‌ها که تمام بشود، آبدهی‌شان را به مدار بیست و چهار می‌گردانیم.»

این، پایان کار کشاورزها در نرگس‌زارهاست. اما پیازها چه می‌شوند؟

«به قدرت خدا، هر سال که بوته نرگس گل می‌دهد، پیازش هم غده می‌کند و زیاد می‌شود. آن‌قدر زیاد می‌شود که همه زمین را پیاز گل ورمی‌دارد.»

بوته‌های نرگس سال اول، چند برگ بیشتر ندارد. در سال‌های بعد با بیشتر شدن پیازها، بوته‌ها هم برگ و بار بیشتری پیدا می‌کنند. بوته‌هایی که با فاصله نیم متر از یک دیگر کاشته شده‌اند در سال‌های بعد به هم می‌رسند و زمین‌های یک دست سبزی می‌سازند که شاخه‌های گل نرگس از وسطشان، بالا دویده است.

«سال دهم تا دوازدهم، دیگر باید پیازها را برداشت و الا زمین، زور این همه پیاز را ندارد.»

کشاورزها، پیش از تابستان، کرت‌های ده ساله و بیشتر از آن را شخم می‌زنند، انبوه پیازها را از خاک در می‌آورند، زمین را هموار می‌کنند و بخشی از پیازها را دوباره می‌کارند تا کرت تازه‌ای شکل گرفته باشد.

«از همین کُرق، یک تن پیاز برداشتیم؛ کی باورش می‌شود یک تن پیاز در دل همین بوده باشد؟» و همین‌هاست که گل نرگس را به محصولی پر سود بدل کرده است...

تا بهار بیایید تمام این لاخ بوی نرگس می‌دهد

کار گلدهی نرگس‌ها که تمام بشود فصل استراحت کشاورزان خوسفی آغاز می‌شود. آن‌ها دیگر کاری در مزارع‌شان ندارند. برگ‌های سبز نرگس با رسیدن بهار و گرم شدن هوا، آرام ارام خشک می‌شوند. گوسفندها اگرچه علاقه‌ای به چرای برگ‌های سبز ندارند اما خشک شده آن‌ها، می‌تواند به کار تغذیه‌شان بیاید.

یک ماه بعد از نوروز، کشاورزها، برگ‌های خشکیده نرگس را درو می‌کنند تا همراه کاه و جو و یونجه، خوراک دام‌شان بشود؛ دام‌هایی که هر خانواده کشاورز، معمولا چندتایی از آن‌ها را دارد.

الله‌یار هم چندتایی بز و گوسفند دارد. دام‌های او، پشت حیاط بزرگش آغل دارند؛ جایی که آخرین خانه‌های خشت و گلی «دستگرد» به بیابان خدا می‌رسند. زمین‌های الله‌یار البته در همین دستگرد و روستاهای«آریشک» و «کلاته حبیب‌الله» پراکنده است. زمینی که او حالا دارد در سوز صبحگاهی، گل‌های نرگسش را می‌چیند از زمین‌های آریشک است.

«همه زمین‌های اطراف، زمین‌های میراثی ماست. خودم و برادرزاده‌هایم و داماد برادرم اینجا زمین داریم. این‌ها زمین‌هایی که از پدربزرگم به ارث رسیده. زمین‌های ما از همین جا هست تا پای نرگس کوه.»

الله‌یار قد راست می‌کند و نرگس‌کوه را نشان می‌دهد. چشم می‌دوزد به سنگ و صخره کوه.

«تا بهار بیایید تمام این لاخ(کوه) بوی نرگس می‌دهد. عطر نرگس‌هایی هم که ما می‌کاریم از عطر نرگس‌کوه است. نرگس‌کوه، مادر همه نرگس‌های خوسف است؛ هوای کشت و کارهای ما را هم دارد.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.