همان طور که روز ۸ بهمن سال ۱۳۵۸ وقتی کانادا اعلام کرد سفارتخانه‌اش در تهران را موقتاً تعطیل می‌کند، کسی به این تعطیلی بی‌مقدمه و ناگهانی شک نکرد.

فرار ۱+۵ دیپلمات
کشیش‌هایی که به تهران آمده بودند، حین دیدار با گروگان‌ها لابد آن‌ها را چندبار با دقت شمرده بودند؛ چون در بازگشت به آمریکا اعلام کردند حال همه گروگان‌ها خوب بود اما ۶ دیپلمات را در جمع آن‌ها ندیده‌اند! پدر روحانی‌ها البته دروغ نمی‌گفتند همچنان که دانشجویان پیرو خط امام(ره) هم دروغ نگفته و به مناسبت کریسمس همه گروگان‌ها را به کشیش‌ها نشان داده بودند.

فرار اول
 خدا می‌داند تشکیلات اطلاعاتی کشور آن روزها متوجه شده بود که در گیرودار تسخیر لانه جاسوسی ۶ نفر از دیپلمات‌ها، به طور پنهانی از سفارت خارج شده و جایی در تهران مخفی شده‌اند یا نه؟ به هرحال هیچ‌کس آن روزها نتوانست حدس بزند که دیپلمات‌های فراری احتمالی کجا ممکن است مخفی شده باشند. همان طور که روز ۸ بهمن سال ۱۳۵۸ وقتی کانادا اعلام کرد سفارتخانه‌اش در تهران را موقتاً تعطیل می‌کند، کسی به این تعطیلی بی‌مقدمه و ناگهانی شک نکرد. آن جور که روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها اعلام کردند، پنج افسر و دستیار کنسولی سفارت به اضافه یک وابسته کشاورزی توانسته بودند از در پشتی سفارتخانه خارج شده و خودشان را (همان روز یا روزهای بعد) به سفارت کانادا برسانند. فرار اول این ۶ نفر هرچند موفقیت‌آمیز بود اما خودشان خوب می‌دانستند که فرار بعدی یعنی خروج از ایران ممکن است به مراتب مشکل‌تر از فرار اول باشد.
«رویترز» بعدها در این باره نوشت: «دیپلمات‌های آمریکایی با پاسپورت سیاسی کانادایی که مهر ویزای دیپلماتیک ایران را به‌طور جعلی بر آن زده بودند، توانستند از فرودگاه مهرآباد خارج شوند. در اتاوا، سخنگوی وزارت خارجه کانادا خاطرنشان کرد که نمی‌تواند در این مورد حرفی بزند...». واقعیت هم این است که کانادایی‌ها و به‌خصوص سفیرشان «تیلور» آن روزها نقش اول و مهمی را در فرار دوم آمریکایی‌ها ایفا می‌کنند. یعنی ماجرا فقط تهیه پاسپورت کانادایی برای این ۶ نفر نیست. سفیر کانادا در ایران، پس از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی بیشتر از دوماه صبر می‌کند تا بهمن ماه برسد، ایرانی‌ها برای جشن اولین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی آماده شوند و مهم‌تر از آن همه حواس‌ها به برگزاری نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری باشد. همین که شرایط آماده می‌شود، تعطیلی موقت سفارتشان را اعلام کرده و بعد در دو مرحله آمریکایی‌ها را به عنوان دیپلمات‌های کانادایی که به کشورشان برمی‌گردند، از ایران خارج می‌کند.

فیلمی که ساخته شد
البته «تیلور» بعدها که خبرنگار روزنامه «لاپرس» در واشنگتن ابعاد ماجرا را فاش و به اسم او اشاره می‌کند مجبور می‌شود به نقش و نقشه‌هایش در فرار دیپلمات‌ها اعتراف کند. سازمان «سیا» هم چند سال پیش در واکنش به فیلم «آرگو» که درباره عملیات نجات دیپلمات‌ها ساخته شد، اعلام کرد: «باید میان واقعیت و تخیل تفاوت قائل شد... پنج نفر از اعضای سفارت در خانه‌های امن و نفر ششم در سفارت سوئد پنهان شده بودند و بعد در سفارت کانادا گرد هم آمدند... ما دو مأمور را برای این عملیات اعزام کردیم... اعضای سفارت آمریکا در تهران هیچ‌گاه شناسایی نشدند... به استثنای تأخیر یک ساعته پرواز به دلیل مشکل فنی، عملیات فرار از ایران به صورت عالی انجام شد». 
رابرت آندرز، مارک جی. لیجک، افسران کنسولی و کورا آمبورن لیجک(همسر مارک) دستیار کنسولی، جوزف استافورد افسر کنسولی و همسرش کاتلین استافورد دستیار کنسولی و هنری ل. شاتز، وابسته کشاورزی ۶ آمریکایی فراری از ایران هستند که در آمریکا مورد استقبال رئیس‌جمهور کارتر هم قرار می‌گیرند. درباره برخی از آن‌ها ازجمله کاتلین استافورد می‌شود اطلاعات جالبی پیدا کرد ازجمله اینکه بیشتر از دیپلمات، هنرمند بوده و به اقتضای شغل همسرش به عنوان کارمند سفارت هم فعالیت می‌کرده است. جالب اینکه در سوابق غیرهنری‌اش دو بار دیگر فرار از سفارت یا کنسولگری آمریکا در سودان و ساحل عاج هم دیده می‌شود! 

فیلمی که ساخته نشد
تا مدت‌ها ظاهر ماجرا این بود که سفارت کانادا در ایران و به‌خصوص سفیرش «تیلور» در اقدامی قهرمانانه و بشردوستانه از کمک خود آمریکایی‌ها هم استفاده کرده و ۶ دیپلمات را نجات داده است. سال ۱۳۸۸ در سی‌امین سالگرد فرار دیپلمات‌ها اما روزنامه «گلوب اند میل» چاپ کانادا فاش کرد «تیلور» در روزهای پس از انقلاب و در جریان اشغال سفارت آمریکا برای آمریکایی‌ها جاسوسی کرده و به نفر اول «سیا» در ایران تبدیل شده بود. «تیلور» در گفت‌وگو با این روزنامه اعتراف می‌کند که فعالیت‌های جاسوسی‌اش براساس توافقی سری میان دول کانادا و آمریکا مخفی نگاه داشته شد و اضافه می‌کند: «من مسئول غیررسمی سیا در ایران بودم و فکر نمی‌کردم روزی این راز فاش شود. این موضوع برای ۳۰ سال مخفی مانده بود و انتظار داشتم تا ۳۰ سال دیگر نیز مخفی بماند».
گلوب اند میل چنین نوشت: «آن زمان تمامی‌ فعالیت‌های جاسوسی و اطلاعاتی آمریکا در ایران از طریق تیلور انجام می‌گرفت و اطلاعاتی که وی روزانه به آمریکا مخابره می‌کرد توسط دو افسر ارشد در اداره تحلیل اطلاعات اوتاوا بررسی می‌شد و در اختیار دستیار وزیر اطلاعات و امنیت کانادا قرار می‌گرفت... و در نهایت به سفیر وقت آمریکا در کانادا منتقل می‌شد». نکته جالب اینکه اولین مأموری که سیا برای همکاری در انتقال ۶ آمریکایی به ایران می‌فرستد، پس از ملاقات با «تیلور» رد صلاحیت می‌شود چون آقای سفیر او را نامناسب تشخیص می‌دهد! «تیلور» دومین مأموری که با نام مستعار «باب» وارد ایران می‌شود را تأیید کرده و اجازه می‌دهد شروع به فعالیت کند. شاید اعتماد به «تیلور» و فعالیت‌های غیردیپلماتیکش در ایران است که آمریکایی‌ها را به انجام یک عملیات نجات بزرگ‌تر در ایران امیدوار می‌کند. عملیاتی که با وجود نقشه دقیق و کامل و به‌کارگیری نیروهای ویژه و برخورداری از همکاری و پشتیبانی خدا می‌داند چند سفیر و سفارتخانه خارجی، از شن‌های صحرای طبس غافل می‌شود تا بشود آنچه شد... هالیوود هم البته هیچ‌وقت درباره این عملیات بزرگ‌تر و مهم‌تر فیلمی نمی‌سازد!

خبرنگار: مجید تربت‌زاده
منبع: قدس آنلاین

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.