تقریبا دیگر هیچ نقطه ای از کشورمان وجود ندارد که به شبکه های صدا وسیما دسترسی نداشته باشد و برغم نفوذ اینترنت وماهواره ، همچنان پر مخاطبترین رسانه درکشور ما باقی مانده است ، این درحالی است که افزایش تعداد شبکه ها وتخصصی شدن انها باعث شده که بر حجم مخاطبان انها افزوده شود.
انگونه که انتظار میرود این است که صدا وسیمایی که با بودجه و پول بیت المال اداره میشود باید مروج سیاستهاو فرهنگها وارمانهای اجتماعی مورد نظر نظام جمهوری اسلامی باشد که البته دربسیاری موارد اینگونه است اما گاه نیز پیش میاید که این رسانه به دلایل مختلف رسالت خود را فراموش کرده و به جهتی سوق میابد که نه تنها دیگر مروج فرهنگ و سبک زندگی اسلامی نیست که درجهت خلاف ان حرکت کرده ومروج خرده فرهنگهایی میشود که مورد تایید عموم کارشناسان و دست اندرکاران حکومت وحتی مردم نیست .
برخی دلیل این حرکتها را تقلید از رسانه های غربی و ماهواره ها و برخی نداشتن بودجه کافی بیان میکنند که هیچکدام توجیه کننده مناسبی برای این خطاها یا اشتباهات حتی سهوی صدا وسیما نیست .
***تبلیغات تلویزیون در تضاد با سادهزیستی است
رییس دانشگاه هنر با تاکید بر اینکه حجم و سبک تبلیغات تلویزیونی تاثیر زیادی در تخریب فرهنگ کشورمان دارد از تضاد این تبلیغات با فرهنگ سادهزیستی اسلامی انتقاد کرد.
غلامرضا اکرمی با اشاره به تبلیغات تلویزیونی که حجم زیادی از کنداکتور برنامههای صداوسیما را به خود اختصاص داده است، گفت: تبلیغات تجاری و بازرگانی امروز برخلاف منویات نظام ما که اسلامی است عمل می کند و زندگی را به سمت مصرف، رفاه طلبی و تجملات میکشاند.
وی ادامه داد: این در حالی است که اسلام ساده زیستی را پیشنهاد میدهد و آنچه که تبلیغات نشان میدهند با فرهنگ انقلابی و اسلامی ما مخالف است چراکه این تبلیغات نوعی فرهنگ غربی را ترویج میدهند.
رییس دانشگاه هنر با بیان اینکه رسانهها بیشتر جنبه مادی و ظاهری تبلیغات را میبینند، عنوان کرد: روی دیگر این تبلیغات و آثار فرهنگی آنها معمولا دیده نمیشود که چقدر برای فرهنگ ما مخرب عمل میکنند. حتی گاهی دیده میشود که تبلیغات با بعضی از اصول و شعارهای ما نیز متناقض است و باید توجه داشت که ما برخلاف غرب و گروههای چپ معتقدیم که هدف وسیله را توجیه نمیکند بنابراین نباید تنها برای درآمدزایی دست به چنین کارهایی بزنیم.
اکرمی با تاکید بر اینکه سبک و حجم کنونی تبلیغات تلویزیونی بسیار میتواند ضربه زننده باشد، بیان کرد: ما برخلاف آنچه که در مسایل مختلف به غرب میتازیم اما گاهی خود پا جای پای آنها میگذاریم و استفاده از تبلیغات برای درآمدزایی هم نمونهای از آنهاست.
وی در پایان با اشاره به ویژگی های تبلیغات که یکی از آنها جذابیت است، اظهار کرد: باید توجه داشت که مردم عادی به تبلیغات گرایش دارند و این باعث میشود که همان اصولی را که در تلویزیون تبلیغ میکنیم نه تنها بدانها توجه نشود بلکه مردم به تبلیغاتی که برخلاف آن اصول است اهمیت دهند.
*** ایجاد جهان خیالی برای بچهها
رییس گروه جامعهشناسی و تاریخ پژوهشکده اندیشه دفاعی با تاکید بر اینکه تبلیغات تلویزیونی سبک زندگی مدرن را در معماری خانهها و چیدمان این خانهها و حتی تیپ و محصولات مورد استفاده نشان میدهد از اینکه المانهای مذهبی در تبلیغات رسانه ملی دیده نمیشود، انتقاد کرد.
محمدجواد اسماعیلی با اشاره به رویکردهای پژوهشی درباره تبلیغات بیان کرد: این مشخص است که سازمان صدا و سیما به لحاظ اقتصادی مشکل دارد و در حال آنتنفروشی است و اگر بخواهیم صریح سخن بگوییم در این آنتنفروشی میخواهد درآمدی هم کسب کند.
وی ادامه داد: باید در نظر گرفت که اقتصاد رسانه چه نسبتی با سیاست فرهنگی دارد. در حال حاضر گویی هیچ طرحی برای سیاستهای فرهنگی وجود ندارد در حالی که اگر پولی وارد سازمان میشود باید برای این سیاستهای فرهنگی هزینه شود زیرا بر اساس گفته امام راحل رسانه ملی یک دانشگاه عمومی است.
این تحلیلگر و پژوهشگر تبلیغات بیان کرد: با یک تحلیل محتوای ساده روی تبلیغات پخش شده از سازمان صدا وسیما میتوان فهمید که نمادهای به کارگرفته شده در این تبلیغات کاملا برعکس بسیاری از اصول ماست و با بسیاری از برنامههای سازمان در محورهایی چون اصلاح سبک زندگی، الگوی مصرف، اقتصاد مقاومتی، بومی شدن فرهنگ و بسیاری دیگر از اهداف سازمان سنخیتی ندارد. استفاده از تبلیغات برای برطرف کردن مشکل فعلی صداوسیما راه حل کوتاه مدت است اما این تبلیغات در درازمدت اصول ما را خدشه دار می کند.
اسماعیلی با بیان اینکه در پخش و نمایش تبلیغات تلویزیونی حداقل نظارت هم وجود ندارد، اضافه کرد: به طور مثال در بعضی از تبلیغات به صراحت از زندگی مدرن و ملزومات آن سخن گفته میشود و شما در تبلیغات خانههایی را میبینید که اصلا ایرانی نیستند و یا چیدمانی در سفره و منازل دیده میشود که حتی در غرب هم این تجملات گاهی دیده نمیشود. آشپزخانههای ما کی چنین چیدمانی داشتهاند و کجا زنان ما چنین سبک زندگیای داشته اند؟
این پژوهشگر با بیان اینکه این تبلیغات نقشهای جدیدی را به زنان و کودکان معرفی میکند، گفت: تبلیغات جهان خیالی کودکان را شکل میدهد. کودکیهای ما نشانههایی داشته است و با لوازم و دغدغههایی سپری شده است که با نسلهای این دوران بسیار تفاوت دارد. هم اکنون فضایی بسیار فانتزی در این تبلیغات دیده میشود. کودکان صبح خود را با شکلات خامهدار آغاز میکنند و در سایر تبلیغات هم دایم چیپس و پفک و دیگر خوردنیها تبلیغ میشود.
وی برای حل این مساله در تبلیغات تلویزیونی گفت: بهتر است تیمی متشکل از مشاوران حوزههای روانشناسی، جامعهشناسی، فرهنگی و دینی و یک نشانهشناس روی تبلیغات نظارت داشته باشند که البته چنین نظارتهایی به هزینه هم نیازمند است. البته اینکه تبلیغات چه رویکردی را دنبال میکند دغدغه دیگر کشورها هم هست و گاهی دیده میشود که آنها در تبلیغاتشان از طریق رفع یک ناهنجاری و یا امور خیریه کالایی را هم تبلیغ میکنند.
وی با اشاره به نمونهای از تبلیغات تلویزیونی و معماری خانه ها در این تبلیغات عنوان کرد: اگر یک روستایی این معماری خانهها و این سبک زندگی را ببیند می پرسد آنجا کجای دنیاست؟ یا در تبلیغات تلویزیونی ما همه کودکان زیبا و جذاب و چشم رنگی با موهای خرمایی هستند این نمایش و ارایه یک نژاد است. خانواده ها این کلیشه و تیپ را میبینند و به تدریج تاثیر خود را میگذارد.
این نشانهشناس حوزه تبلیغات در پایان بیان کرد: در تبلیغات ما هیچکس مذهبی نیست. صرف داشتن حجاب اندیشه مذهبی نمیآورد. تنها در ماه رمضان بعضی المانها مثل خواندن «ربنا» دیده می شود که این نوع تبلیغات هم بیشتر استفاده ابزاری از این نشانه هاشت. بنابراین صداوسیما باید با رصد کردن این تبلیغات به همه مسایل روانشناختی و جامعهشناختی موضوع توجه کند و تنها فیلترهای سیاسی و فقهی را در نظر نگیرد.
*** پولسازی مهمتر از فرهنگسازی
یک کارشناس فرهنگی با انتقاد از تبلیغات بیرویه در تلویزیون بیان کرد که قرار گرفتن رسانه در اختیار سیستمهای تبلیغاتی باعث میشود شخصیت رسانه مرجعیت خود را از دست بدهد و به نهادی تبدیل شود که بیشتر به دنبال پولسازی است تا فرهنگسازی.
محمدحسین نیرومند در آسیب شناسی خود از حجم فعلی تبلیغات تلویزیونی و اینکه این حجم از تبلیغات چگونه ایجاد شده است، گفت: یکی از آفات بزرگ شدن بی دلیل صداوسیما خود را اینجا نشان می دهد. صداوسیما سیستمهای بروکراتیک زیادی برای خود ساخته و برای پرداخت هزینه این نیروی انسانی باید عمده بودجه خود را صرف کند.
وی ادامه داد: زمانیکه صداوسیما با مشکل برای پرداخت حقوق رو به رو میشود، تبلیغات بی رویهای را به کار میگیرد که هدفش درآمدزایی برای بسیاری از این برنامهها و شبکههایی است که بیمورد شکل گرفتهاند. اینها از بزرگ شدن بیدلیل سازمان صداوسیماست که باعث شده فرهنگ کشور را تحت تاثیر قرار دهد و ما از فرهنگ کشور در این راستا هزینه کنیم.
این کارشناس فرهنگی بودجه دولتی صداوسیما برای تولید برنامهها را کافی دانست و بیان کرد: بودجه دریافتی صداوسیما جوابگوی نیازهای سازمان است اما چون این سازمان با یک اشکال ساختاری روبه روست نمیتواند از بودجه خود به شکل صحیح استفاده کند و البته این آفت عمده سازمانها و نهادهای فرهنگی ماست که بودجه تولید صرف پرداخت هزینههای جاری سازمان میشود. زمانیکه مدیریتها عوض میشود و هر مدیری نیروهای خود را بر سر کار میآورد تغییرات مدیریتی مشکلات زیادی بوجود میآورد.
نیرومند مساله اصلی را هدف گذاریهای غلط عنوان کرد و گفت: حد و حدود نیروهای انسانی درست تعریف نشده است. این هنر نیست که بودجههای دولتی صرف پرسنل و هزینههای سازمانی و گسترش شبکهها شود و بعد با هزینه ای که از تبلیغات درمیآوریم بخواهیم کار فرهنگی کنیم.
وی با انتقاد از قرار گرفتن صداوسیما در انحصار تبلیغات بیان کرد: وقتی رسانه را بیرویه در اختیار سیستمهای تبلیغاتی قرار میدهیم شخصیت رسانه مرجعیت خود را از دست میدهد و به نهادی تبدیل میشود که بیشتر به دنبال پولسازی است تا فرهنگسازی. این آفتی است که در این سالها گریبان رسانه را گرفته است. رسانهای که هزینههایش از طریق دولت و نظام تامین میشود یک بنگاه خصوصی نیست که بخواهد با تبلیغات خود را تامین کند.
نیرومند درباره این خطر که تلویزیون به یک بنگاه تبلیغاتی تبدیل شود، گفت: این مساله تلویزیون را به تریبونگاههایی خصوصی که در آن مدیران در تولید برنامهها رقابت میکنند، تبدیل میکند. رقابتی که بیشتر فعالیتهای اقتصادی را مدنظر قرار میدهد. دراین صورت شبکهها دیگر تفاوتی در ارایه برنامههای خود ندارند به طور مثال شبکه 2 که رویکرد آن با شبکه یک سیما متفاوت است به لحاظ برنامههای تولیدی ویژگی متفاوتی نشان نمیدهد. تنها اشتراک هر دو اینها این است که مخاطب جلب کنند چون الگوی آنها یکسری شبکههای ماهوارهای هستند و تنها هدفشان این است که مخاطب جذب کنند و بعد از جذب مخاطب به پخش آگهی برای این مخاطبان بپردازند و از این طریق درآمد مورد نظر خود را بدست آورند. بنابراین تمام هدف مدیران شبکهها تولید برنامههای جذاب برای جذب مخاطبان به سوی آگهی ها، درآمد و درنتیجه فروش محصولات میشود که در نهایت هم جامعه را به سمت مصرفگرایی میکشاند.
نیرومند صداوسیما را سخنگوی منویات رهبری و نظام خواند و بیان کرد: وقتی رسانه که قرار است سخنگوی نظام باشد تبدیل به یک بنگاه تبلیغاتی نازل میشود دیگر مردم حرف آن را باور نمیکنند.
وی با بیان اینکه همه ارگانها و حتی قشرهای مختلف جامعهشناس و روانشناس باید کمک کنند، گفت: باید این افراد آگهیها را تحلیل کنند تا مسیر درستی بپیمایند و از طرف دیگر مجلس و دولت نیز باید مراقب باشند و ما نباید بگذاریم به خاطر بخشی از مشکلات سیاسی این رسانه به حال خود رها شود و برای بودجه تن به تبلیغات بدهد. به این ترتیب ما در ساختارهای فرهنگی خود دچار نوعی پارادوکس میشویم از یک سو میخواهیم فرهنگ انقلابی و اسلامی را که مقام معظم رهبری توصیه میکنند به کار بگیریم و از طرفی فرهنگ اسلامی با هزینههای بی مورد و ریخت و پاشهای تجملی که در تبلیغات نشان داده میشود هیچ ارتباطی ندارد.
این مسئول فرهنگی در پایان با اشاره به سخن بعضی که استفاده از تبلیغات را برای تولید مفید میدانند، گفت: گاهی کالاهایی در تلویزیون تبلیغ میشوند که خارجی هستند به طورمثال من چندی پیش تبلیغ کفشی را دیدم که اطمینان دارم این کفش چینی است که به بهای کمی خریداری میشود و بعد با هزینه تبلیغات و ارزش افزوده بر میزان آن میافزایند و به فروش میرسانند یا حتی کالاهایی به تبلیغ گذاشته میشوند که اصلا مجوز ندارند. بنابراین مشکل فعلی ما این است که تبلیغات ما کالا و فرهنگ متناسب با دینمان را ترویج نمیکند و رسانه تن به تبلیغ بیرویهای داده که در آینده فرهنگ دینی ما را با خطراتی روبهرو میسازد.
***تبلیغات تلویزیون زیادهخواهی میآورد
یک استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه تبلیغات با اشاره به اینکه تبلیغات تلویزیونی فعلی زیادهخواهی و مصرفگرایی را در جامعه افزایش میدهند، تاکید کرد که صداوسیما با نظارت روی این تبلیغات باید آنها را در جهت اقتصاد مقاومتی و جریان اسلامی سوق دهد.
سیدرضا نقیبالسادات درباره تبلیغات تلویزیونی گفت: اگرچه که برنامههای تولیدی تلویزیون در جهت سیاستهای اقتصاد مقاومتی جمهوری اسلامی حرکت میکند اما این مساله هنوز در حوزه تبلیغات تجلی پیدا نکرده و تبلیغات تلویزیون هنوز شان وارد شدن به جریان اقتصاد مقاومتی و فرهنگ اسلامی را پیدا نکرده است.
وی با اشاره به حجمی که تبلیغات تلویزیونی به خود اختصاص داده است، گفت: با نگاهی به این حجم از تبلیغات میتوان دریافت که شاید این میزان در مقایسه با دیگر برنامههای سرگرمکننده حجم زیادتری باشد.
این پژوهشگر ارتباطات با دستهبندی انواع تبلیغات به نیازهای اولیه و ثانویه درباره نوع تاثیرپذیری مردم از این تبلیغات بیان کرد: وقتی نیازهای اولیه مثل نیاز به خوردن، نوشیدن و ... در قالبهای جذاب و با تکنیکهای تبلیغاتی نمایش پیدا کند میتواند سبک زندگی مردم را تغییر دهد. نیازهای ثانویه هم بیشتر تبلیغات اطلاعرسان و تبلیغاتی همچون آموزشهای شهروندی و ترافیک است که به تدریج میتواند این تغییر را ایجاد کند.
نقیب السادات در ادامه درباره تبلیغاتی از نوع کرمهای آرایشی و کالاهای این چنینی گفت: تبلیغ این نوع کالاها براساس نیاز دیگری شکل گرفته و آن نیاز به زیبایی است که تلویزیون در اینجا هم به این نیاز دامن میزند و یا آن را برجستهتر میکند.
این استاد علوم ارتباطات در واکنش به تبلیغات تلویزیونی که به نیازهای کاذب توجه دارند درباره تبلیغات و تاثیری که حجم زیاد تبلیغات و حتی قالبهای آن میتوانند بر سبک زندگی مردم بگذارند، گفت: تبلیغاتی که توجه بیشتر آن به نیازهای کاذب باشد میتواند زیادهخواهی و مصرفگرایی را در جامعه دامن بزند، انتظارات مردم را جهتدهی کند و به سمتی ببرد که نباید برده شود. همچنین در این نوع تبلیغات نیازها و پدیدههایی که مهم نیستند با اهمیت جلوه داده میشوند. در این صورت این نیازهای کاذب جایگزین نیازهای اصلی میشوند و مبنا قرار میگیرند.
وی ادامه داد: این زیادهخواهیها نوعی الگوی رفتاری در جامعه ایجاد میکند مثلا وقتی رسانهای دایم چیپس و پفک تبلیغ میکند که برای کودکان هم ضرر دارد کودکان را به سمت خرید این کالا ترغیب کرده و یک الگوی رفتاری میسازد که در آینده افزایش وزن و سایر مشکلات تغذیهای را ایجاد میکند و جامعهای ناسالم را تشکیل میدهد.
نقیب السادات با تاکید بر اینکه باید صداوسیما بر تبلیغات نظارت بیشتری داشته باشد، گفت: رسانه باید در قبال آگهی که پخش میکند مسئولیت خود را بپذیرد، هر آگهی را پخش نکند و قبل از اینکه این آگهیها در معرض توجه مردم قرار بگیرد آنها را ارزیابی کند.
*** خوشبختی با قرعهکشی
یک استاد دانشگاه تهران در نقد و تحلیل تبلیغات تلویزیون به نکاتی چون ترویج مصرفگرایی، تجملگرایی، استفاده ابزاری از کودکان، گره زدن خوشبختی افراد با قرعهکشیها به جای ترویج فرهنگ کار و تلاش و ...اشاره کرد.
محمدصادق کوشکی با آسیبشناسی روند تبلیغاتی که این روزها از صداوسیما پخش میشود، گفت: مقولات تبلیغات تجاری و بازرگانی در رسانه ملی و صداوسیما مقولهای است که اگرچه به شدت ادعا میشود ضابطهمند است اما هیچ ضابطهای ندارد و در عین حال در بسیاری موارد با ارزشهای دینی و اسلامی ما هم مغایرت دارد.
وی ادامه داد: این بیضابطگی باعث شده ارزشهایی که در تبلیغات ترجیح داده میشود با ارزشهای خود رسانه هم مغایرت داشته باشد و صداوسیما دچار نوعی دوگانگی در برنامههایش شود. مثلا کالاهایی را که تبلیغ میکند در ظاهر تنها تبلیغات تجاری است، مثلا در ظاهر استفاده ابزاری وجود ندارد و یا استفاده ابزاری از زنان به کار گرفته نمیشود یا قرار است کالاهای مضر در تبلیغات نمایش پیدا نکنند اما در عمل همه این اتفاقات رخ میدهد و سازندگان این آگهیها همه این موارد را در تبلیغات خود به کار میگیرند و همه خطوط قرمز را زیر پا میگذارند.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه درباره تبلیغات تلویزیونی که ضدارزشها را تبلیغ میکنند، بیان کرد: تلویزیون با این شکل استفاده از آگهیها یا باید گفت فقط به درآمد آنها توجه دارد و یا اینکه تاجران این تبلیغات بر سرش کلاه میگذارند. به این ترتیب برخی ضدارزشهایی چون مصرفگرایی غربی، زندگی به سبک غربی، استفاده ابزاری از زنان و کودکان و حتی ارزشهایی مغایر اعتقادات ملی و اسلامی در تلویزیون به نمایش و تبلیغ گذاشته میشوند.
وی با آوردن نمونه ای از استفادههای ابزاری تبلیغات از ارزشهای ملی و اسلامی گفت: گاهی اوقات دیده میشود که موسسات تجاری به خود اجازه میدهند که با گفتن تبریک و تسلیت مناسبت های مذهبی و یا حتی بعضی از شرکتها با استفاده از نام خلیج فارس کالای خود را تبلیغ کنند. این شرکتها تنها میخواهند به این بهانه تاییدی برای محصولاتشان بگیرند، محصولاتی که در بعضی موارد حتی مورد تایید جامعه پزشکی هم نیستند.
این استاد دانشگاه تهران درباره تاثیراتی که این نوع تبلیغات در جامعه دارد و تغییراتی که در سبک زندگی مردم ایجاد میکند، خاطرنشان کرد: این نوع تبلیغات باعث میشود آنهایی که از درک و عقلانیت برخوردارند به رسانه ملی بیاعتماد شوند چون میبینند رسانه به حریم بصری و شنیداری آنها احترام نمیگذارد، ارزشهای آنها را در معرض فروش تجاری قرار میدهد و قانونشکنی میکند.
کوشکی با اشاره به مهمترین این تغییرات در زندگی مردم بیان کرد: با این شیوه اکثریت جامعه به بیماریهای منفی مبتلا میشوند چون بخش قابل توجهی از مردم بیننده رادیو و تلویزیون هستند و آن عده به خاطر اعتمادشان به این رسانه قربانی میشوند و تحت تاثیر این برنامهها قرار میگیرند. گاهی محصولاتی را که کاملا وارداتی هستند به نام خود ایران تبلیغ میکنند. اینها کلاهبرداری است مخصوصا که بیشتر مخاطبان این تبلیغات کودکان هستند که قدرت تشخیص ندارند و والدین مجبور میشوند کالای مورد نیازشان را در اختیار آنها بگذارند.
وی با بیان اینکه تبلیغات تلویزیونی شیوهای از زندگی را تبلیغ میکند که نه اسلامی و نه ایرانی است، افزود: در تبلیغات ما می بینیم که سفرههای رنگین چیده میشود و انواع خوراکیها و تجملات در منازل دیده میشود و اینها را المانهای خانوادههای خوشبخت معرفی می کنند. این باعث میشود که اکثریت جامعه در حسرت چنین زندگیها و خانوادههایی باقی بمانند و این خانوادهها دچار عقدههای روانی میشوند چون گاهی خوشبخی آنها در گرو سرمایهگذاری در یک بانک و خرید یک کالا تعریف میشود.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران بیان کرد: این تبلیغات بدآموزیهای زیادی دارد و اگر کسی بخواهد براساس ارزشهای این تبلیغات زندگی کند باید قید کار و تلاش را بزند و به فکر بخت و اقبال و سرمایهگذاری در بانکهای مختلف و قرعهکشی از طریق آنها باشد. متاسفانه این تبلیغات با بهرهگیری از المان هایی چون ضرباهنگ تند و ریتمیک بودن مثل تیری به اندیشه افراد اصابت میکنند.
وی درباره این نگاه ابزاری موجود در تبلیغات بیان کرد: صاحبان تبلیغات با هدف درآمد اقتصادی سراغ زنان و کودکان میروند و خروجی نهایی این پدیده تبدیل انسان به شیء اقتصادی است. انسانی که جایگاهی والایی در قرآن دارد تبدیل به ابزاری برای صاحبان سرمایه میشود.
این کارشناس حوزه فرهنگ با اشاره به تناقض میان برنامههای تولیدی رسانه و تبلیغات در آن عنوان کرد: این تناقضی است که صداوسیما آن را نمایش میدهد و شما می بینید در برنامهای از جایگاه والای انسان و ارزشهای ایرانی و اسلامی سخن میگوید و یک ثانیه بعد در تبلیغی این ارزشها را به باد میدهد. درواقع مردم کمتر به برنامههای تولیدی سیما که لایههای استدلالی افراد را هدف قرار میدهند، توجه میکنند و بیشتر تحت تاثیر المانهای احساسی قرار میگیرند.
کوشکی اضافه کرد: در این تبلیغات گاهی استفاده ابزاری از بانوان میشود البته نه اینکه فکر کنید این امر به صورت علنی و با اجازه صداوسیما اتفاق میافتد خیر بلکه به صورت زیرپوستی در تبلیغات جریان دارد و صداوسیما ناخواسته در این چند ساله به دلیل نداشتن بودجه، دچار این مشکل شده است. با این حال این هم بیشتر بهانه است و مساله اصلی آنجاست که صداوسیما مشکل مدیریت دارد و از همان بودجهای هم که دارد نمیتواند به خوبی استفاده کند بنابراین اگر صدبرابر این بودجه را هم بدهند باز هم صداوسیما مشکل دارد چون استفاده درست از آن را بلد نیست.
وی با بیان اینکه در صداوسیما مدیریت بهینه هزینهها وجود ندارد، گفت: در این چندساله بهرهوری در صداوسیما پایین آمده است و کارشناسان و حتی کارمندان این سازمان هم در این باره اذعان دارند.
این کارشناس حوزه فرهنگ خاطرنشان کرد: صداوسیما بودجه خود را به بدترین شکل ممکن در ساخت برنامهها هزینه میکند. صداوسیما برای ساخت برنامههای ارزشی هزینه میکند ولی پول آنها را از هزینه تبلیغات درمیآورد. تلویزیون می خواهد الگوی مصرف را اصلاح کند اما از آنطرف با تبلیغاتی که میکند مصرفگرایی را ترویج میکند. اینها باعث میشود که همان برنامههای تولیدی هم زیر سوال بروند و مردم آنها را ریاکاری و دروغ و نفاق بدانند. مردم از خود سوال خواهند کرد که در این تناقض مگر میشود هر دو درست باشد بنابراین در ضمیر ناخودآگاه خود همان چیزی را قبول می کند که با احساسات وی بیشتر ارتباط دارد مخصوصا وقتی تبلیغات تکرار میشوند و دایم به آنها گفته میشود که خوشبختیشان در خرید یک ماشین یا کالاست.
استاد دانشگاه تهران در توضیح خود از مدیریت بهرهور عنوان کرد: سازمان صداوسیما باید هزینههای خود را به طور عقلانی مدیریت کند. مدیریت بهرهور یعنی اینکه از امکانات موجود حداکثر استفاده را ببرد. ما هم اکنون در صداوسیما بیش از 14 هزار کارمند داریم اگر این کارمندان و این همه ساختمانهای سازمان را به شبکهای چون الجزیره میدادیم در آن 500 شبکه با برنامههای کیفی بالا ایجاد میشد.
کوشکی در پایان با اشاره به شهرهایی که با بودجههای کم آثار بزرگی تولید کردهاند، گفت: شبکه استانی بوشهر چگونه توانسته است فیلمی چون «تنهای تنهای تنها» را با همین بودجههای اندک بسازد. این نشان میدهد که در آنجا مدیریت بودجه وجود دارد درحالیکه در صداوسیما هر روز شبکهای ایجاد میشود که کارکردهای آنها هیچ تفاوتی هم با هم ندارند.
***آرمانها را خرج آگهی میکنند
یک پژوهشگر حوزه ارتباطات و تبلیغات تلویزیونی تاکید کرد که تبلیغات بیرویه در مخاطب نیازهای کاذب ایجاد میکند و به تدریج سبک زندگی کودکان، زنان و زوجهای جوان را که مستعد تحول هستند، تغییر میدهد.
محمدرضا رسولی درباره تبلیغات که این روزها حجم زیادی از وقت تلویزیون را به خود اختصاص داده است، گفت: اتفاقی که در این 6 ماهه اخیر بیشتر شاهد آن هستیم حجم زیادی از تبلیغات است که چه به شکل مستقیم و چه نهان و زیرپوستی در تلویزیون ارائه شد و تلویزیون زمان زیادی از برنامه های خود را در اختیار شرکتهای تبلیغاتی قرار داد. به ویژه برپایی مسابقههای قرعه کشی برای شرکتهای تجاری و خدماتی هم وجود داشت که این مساله از نگاه جامعهشناختی خطراتی را در بردارد.
وی در پاسخ به اینکه آیا این تبلیغات هیچگونه جنبه اطلاع رسانی ندارند؟ گفت: بسیاری از اینگونه تبلیغات اطلاعرسان نیست. تبلیغ اطلاعرسان سبک زندگی را دگرگون نمیکند اما این تبلیغات میتواند رفتارهای عادی مردم را به تدریج تغییر دهد. در تلویزیون برای کالاهای کم ارزش و خدمات بانکی حجم زیادی از تبلیغات ارائه میشود که واقعا هیچ ضرورتی ندارند.
این پژوهشگر حوزه تبلیغات اضافه کرد: بسیاری از این تبلیغات پیچیدگیهایی دارد که به شکل زیرپوستی سبک، نگرش و اندیشه مردم را عوض کرده و دچار تغییر و تحولات میکند. 90 درصد اینها تبلیغات بانکی و یا کالاهای لوکس و کالاهای مضری مثل چیپس و پفک است که نیازهای کاذبی در جامعه ایجاد میکند و به لحاظ سلامت، جامعه را به خطر میاندازد. این کالاها به تدریج عادات و رویههای مصرف را در مخاطبان تغییر میدهد.
رسولی اضافه کرد: به طور مثال دسر ترامیسو در فرهنگ مصرفی ما جایی نداشت با این حال امروزه تمام سوپرمارکتها را دربرگرفته است. اینها کالاهایی هستند که از برنامههای ماهوارهای به تبلیغات ما راه پیدا کردهاند و به نوعی وارد زندگی ما شده و بازتولید میشوند. باید به تبلیغات توجه بسیاری داشت زیرا تبلیغ فقط آنچه که میبینیم نیست. در تبلیغات عناصر غیرمستقیمی هم وجود دارد که شاید در متن پیام دیده نشود بلکه در حاشیه و در زاویه پیامها خود را نهان میکند و تاثیر عناصر نهان و حاشیه بسیار بیشتر از متن آن است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه انتقاد به این نیست که چرا تبلیغات وجود دارد، مطرح کرد: انتقادات ما بیشتر به نوع و حجم تبلیغاتی است که شفافیتی هم ندارند. درواقع ما باید به سمت تبلیغات ساده و اطلاع رسان حرکت کنیم نه تبلیغاتی که آرمانهایی را صرف فروش تبلیغات میکنند. ما اجازه نداریم تنها به دلیل منافعی که تبلیغات برای شرکتها و بانکها و تلویزیون دارند مخاطب خود را تحمیق کنیم و وقت او را برای برنامههای بی محتوای تبلیغی و قرعهکشی هدر دهیم.
وی با بیان اینکه در تلویزیون ما حقوق مصرفکننده در نظر گرفته نمیشود، افزود: انتقاد ویژه من به تبلیغاتی است که در قالب قرعهکشیها میآید حتی به شوخی بعضی از دوستان عنوان میکنند که تلویزیون در لابلای تبلیغاتی که پخش میکند فیلم و سریالی هم نشان میدهد.
رسولی با اشاره به تغییراتی که ممکن است در اثر تبلیغات در زندگی پیدا شود، اظهار کرد: تغییر در شیوه زندگی در اثر تبلیغات در درازمدت اتفاق میافتد. بخصوص تغییر در سبک زندگی کودکان، مادران جوان و زوجهای جوانی که در ابتدای زندگی مشترک قرار دارند؛ چون این زوجها آرزوی تغییر و تحول بیشتری در زندگی خود دارند و بنابراین از سبک زندگی که در تلویزیون تبلیغ میشود بیشتر تاثیر میپذیرند.
این استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه با اشاره به یکی از تحقیقات خود در حوزه تبلیغات تلویزیونی اعلام کرد: چند سال پیش تحیقیقی داشتیم که در نتیجه آن آمده بود که بیش از 60 تا 70 درصد تبلیغات تلویزیون مبتنی بر تبلیغات پیچیده و آرمانی هستند که خوشبختی را میفروشند. این تبلیغات فروش کالای خود را با خوشبختی پیوند میزند و مخاطب فکر میکند اگر کالای تبلیغی مثل عطر و خودرو و... را خریداری کند به آن خوشبختی خواهد رسید درحالیکه این فریبی بیش نیست.
این پژوهشگر حوزه تبلیغات با اشاره به یکی از این تبلیغات تلویزیونی بیان کرد: شب گذشته تبلیغی در تلویزیون به نمایش گذاشته بود که در آن کودکی مسالهای را فراموش کرده بود و بعد یک کودک دیگر به او پیشنهاد داد که فلان بستنی را بخورد تا باهوش شده و بتواند همه سوالات را جواب دهد و موضوع مورد نظر را به یاد بیاورد. کودک هم با خوردن بستنی فورا سوالات را جواب داد. این نوع تبلیغات فریب محض است و شورای نظارت باید در برابر آنها بایستد.
وی با بیان اینکه تلویزیون مالکیت عمومی دارد و حق ندارد کار اختصاصی انجام دهد، گفت: از جمله مواردی که در تلویزیون رعایت نمیشود حقوق کودکان است. در تمام دنیا حقوق کودکان بسیار محکم و سخت رعایت میشود و به آنها توجه میشود تا آینده کودکان را به مخاطره نیندازد اما در ایران تبلیغات اتفاقا نسل آینده را هدف قرار میدهند. به طور مثال آیا یک بستنی میتواند در عرض چند ثانیه هوش آدمی را چند برابر کند. یا تبلیغاتی ارائه میشود که برای کودکان بدآموزی هایی دارد و یا قومیتها را به چالش می کشد.
این استاد علوم ارتباطات به قوانین دیگر کشورها درخصوص تبلیغات اشاره و بیان کرد: در هلند سختگیرانهترین قوانین برای تبلیغات وجود دارد. به طور نمونه در بندی از این تبلیغات آمده است که در تبلیغات بزرگسال و یا تبلیغاتی که مختص کودکان نیست نباید از کودکان استفاده شود و یا تبلیغاتی وجود دارد که چون مختص بزرگسال است باید از 9 شب به بعد پخش شود. این تبلیغات غیر اخلاقی نیستند بلکه تنها برای اینکه اجباری روی خانوادهها از طریق کودکان اعمال نشود، این قوانین گذاشته شده است.
رسولی در پایان خاطرنشان کرد: با این حال در ایران دیده میشود از کودکان برای تبلیغات تلویزیونی بزرگسال استفاده میشود و یا از کودکان برای کالایی که اصلا مورد نیازشان نیست بهره میگیرند.
***دولت بودجه بیشتری بدهد تا تلویزیون آنتنفروشی نکند
درمقابل اینهمه نقد اما نایب رییس شورای نظارت بر صداوسیما در دفاع از رسانه ملی به لزوم اختصاص بودجه بیشتر به این سازمان تاکید کرد و از دستهای پشت پرده در انتقادهای تند از تلویزیون خبر داد.
سید رمضان شجاعی کیاسری عضو شورای نظارت بر صداوسیما درباره تبلیغات و شرکتهای تبلیغاتی که در ساعات افطار و ایام ماه رمضان به تبلیغ کالای خود میپردازند، گفت: قطعا خود صداوسیما به پخش انبوهی از آگهیها تمایلی ندارد اما این کار را انجام میدهد چون دو سوم از بودجه این سازمان با آگهیها و تبلیغات بازرگانی پیوند خورده است.
وی ادامه داد: تنها یک سوم از هزینههای سازمان از طریق دولت برآورد میشود و این سازمان مجبور است به نحوی هزینههایش را اداره کند. شاید یک راه حل این باشد که به دلیل اینکه سازمان صداوسیما یک رسانه ملی است نوعی نگاه فراقوهای به آن بشود و اعتباری برای آن از طرف قوا تامین شود تا برای تامین هزینههای خود مجبور به آنتن فروشی نباشد.
این نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به بودجه تصویب شده برای سازمان صداوسیما عنوان کرد: کل تغییراتی که مجلس میتواند در لایحه بودجه صداوسیما وارد کند در نهایت 5 درصد است و خود دولت باید در این زمینه پیشنهادهایی را برای اصلاح بودجه سازمان صداوسیما ارایه کند.
وی در واکنش به این پرسش که آیا دولت که هیچ نظارت و اختیاری نسبت به رسانه ملی ندارد لازم است تامین کننده اصلی بودجه این سازمان باشد؟ اظهار کرد: دولت باید همانطور که وزارتخانهها را حمایت میکند از سازمان صداوسیما هم حمایت کند. سازمان صداوسیما مثل وزارتخانههای آموزش و پرورش و یا وزارت علوم درآمدی ندارد، برعکس وزارتخانهای مثل نفت که خودش میتواند درآمدزا باشد. دولت باید دو سوم هزینههای سازمان صداوسیما را بدهد تا سازمانی با این وسعت بتواند هزینههای خود را اداره کند.
شجاعی کیاسری در پایان با انتقاد از رسانهها و واکنشهای آنها نسبت به این مجموعه مدعی شد: دستهایی پشت پرده است و رسانهها به خاطر مشکلی که با صداوسیما دارند اینگونه پیش رفتند درصورتیکه خود ما برنامهها را رصد میکنیم و اگر برنامهای از نظر محتوایی اشکالی به فرهنگ و هنر ما وارد کند ما جلوی پخش آن را خواهیم گرفت.
نظر شما