تحولات منطقه

۱۰ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۱:۴۶
کد خبر: ۱۰۷۳۷۹

قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: سال 1293 ق، روستای شوند، از توابع استان همدان، شاهد برآورده شدن حاجت رمضانعلی، کفش دوز روشن ضمیر و چوپان پرهیزکار پیشه دِه بود!

"ملاحسینقلی همدانی"، عالمی با سخنان گیرا!
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

او که سال ها در حسرت داشتن فرزند بود، با سفر به عتبات عالیات و زیارت بارگاه ملکوتی سیدالشهدا (ع)، دستِ نیاز به سوی آن امام دراز کرده و از خدا خواستار فرزندی بود تا نامش را حسینقلی بنهد و راهی حوزه علمیه نماید.

پدر، علاقه ی وافری داشت که فرزندش را به حوزه ی علمیه بفرستد تا در زمره ی عالمان درآید؛ از این رو او را به حوزه ی علمیه تهران فرستاد و حسینقلی در تهران در مدرسه ی مروی مشغول به تحصیل شد. در همین زمان آوازه علم و معرفت استاد بزرگ اخلاق و فلسفه و حکمت، حاج ملاهادی سبزواری در سراسر ایران پیچیده بود و چون ملاحسینقلی تشنه ی علم و حکمت بود، برای بهره وری از فیوضات آن حکیم الهی به سبزوار کوچید و پس از کسب فیض از محضر ملاهادی سبزواری راهی عتبات و درس شیخ مرتضی انصاری گردید و پس از آن در محضر سیدعلی شوشتری زانوی تلمذ و شاگردی، به زمین زد.

علامه آخوند ملاحسینقلی همدانی که نمونه ی کامل یک عارف وارسته بود همواره در دروس خود به شاگردانش گوشزد می نمود تا با مردم رفتاری داشته باشید تا خداوند از کار شما خشنود باشد و این امر و اثر کردن گفتار وی شاید گواهی محکمی بر پاکی نَفس وی و در نتیجه گیرایی سخن او می بود به نحوی که نوه ی دختری مرحوم آخوند می گوید:

روزی آخوند، سرکلاس درس، چند بار پشت سر هم با خود گفت: آفرین سیدمحمد، آفرین سید محمد سعید!

حاضران تعجب کردند که این چه حرفی بود. پس از اتمام کلاس افراد حاضر از خود سید محمد سعید جنوبی- از شاگردان ملاحسینقلی- سوالی نمودند و گفتند: تو آن روز کجا بودی و چه کاری انجام داده ای؟ سید محمد سعید جواب داد: در قایقی نشسته بودم و از کوفه به کربلا می رفتم. در کنار من مرد عربی خوابیده بود و سرش را به کتف من گذاشته بود و خُرخُرکنان، آب دهانش را روی من می ریخت. من دلم نیامد او را بیدار کنم و آن وضع را تا کربلا تحمل کردم.

پس از ذکر این ماجرا، شاگردان آخوند همه فهمیدند که تحسین آخوند به خاطر همین رفتار خداپسندانه ی او بوده است. آری، نَفَس روحانی استادی چون مرحوم شوشتری، وجود آخوند ملاحسینقلی را محل نزول انوار ملکوتی کرد، به گونه ای که خود ایشان در درس اخلاقش اولیایی را پرورش دادند که هر یک پس از رحلت استاد، ستاره ای درخشان شدند و به مقامات بلندی دست یافتند.

 

منابع:
1- م. کدخدازاده، ر. عباسی. کشف و کرامات عارفان.
2- احمدی جلفایی، 40 قطب عرفانی.
3- قنبری، محمد. چلچراغ سالکان (چاپ اول).

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • زهرا ممتازي IR ۱۱:۱۰ - ۱۳۹۱/۱۲/۱۲
    5 0
    علمايم واقعا قديما واسه شاگرداشون از جون مايه ميزاشتن.... روحشون شاد