یکم: شورش علیه جمهوریت در روز روشن

فرصتی برای بازخوانی


در مقام دفاع از «محمد مرسی» نیستیم. او چوب خطاهای خود را می‌خورد، اما اتفاقی که در هفته‌های اخیر در مصر رخ داد، [البته از جهاتی] شبیه به حوادث پس از انتخابات 88 در ایران بود. در مصر کانونهای قدرت و ثروت، با بهره‌گیری از ماشین جنگی «ارتش» موج احساساتی جنبش «تمرد» را مصادره کردند و یک دولت قانونی و برآمده از رأی ملت را کنار زدند.
مهمترین تفاوت دو صحنه ایران 88 و مصر 92، استقامت ملت ایران در صیانت از آرای خود بود. ملت مصر اما نتوانست از فتنه‌ها سربلند بیرون آید. نه مصر در سایه «ولایت» بود و نه مرسی «کیاست و تدبیر» کافی برای پایداری داشت.
دوم: چوب خطاها
مرسی، چوب خطاهای خود را می‌خورد. او به جای اینکه به ملت مصر تکیه کند، به رژیم‌های مرتجع و آمریکا تکیه کرد و برای سران رژیم نامشروع تل آویو نامه فدایت شوم فرستاد. ملت مصر بارها سفارت این رژیم را فتح کردند و لوله گاز انتقالی به سرزمین‌های اشغالی را منفجر کردند، اما مرسی بازهم با دست و دلبازی هم به دولت نامشروع صهیونیستی، گاز داد و هم سفارت!
مرسی به هوس جذب کمک‌های جبهه غربی- عربی، با شورشیان سوریه همراه شد، اما نمی دانست کمکهای جبهه غربی- عربی، چه بلایی بر سرش خواهند آورد. وقتی او آغوش خود را برای جذب کمک‌ ده‌ها مؤسسه به اصطلاح خیریه می‌گشود، گمان می‌کرد گربه‌های آمریکایی- صهیونیستی برای رضای خدا موش نمی‌گیرند، خوب فربه شدند تا وقتی مصر شلوغ شد و هفت‌تیر کش شدند!
سوم: ناکودتا!
آمریکا برکناری مرسی را «کودتا» نخوانده است! زیرا ملزم خواهد شد از کمک‌ رسانی به شورش علیه جمهوریت دست بردارد. طبق قانون آمریکا، بیشتر کمکها به کشوری که ارتش علیه دولت منتخب آن دست به کودتا می‌زند، باید متوقف شود. آمریکا سالانه 15/1میلیارد دلار به مصر کمک می‌کند که 13/1 میلیارد دلار آن متعلق به ارتش است.البته این رویکرد دوگانه آمریکا مسبوق به سابقه است و ملت ایران برخورد ریاکارانه کاخ سفید حتی با ارزشهای آمریکایی را می‌شناسد. کاخ سفید سالهاست؛ رژیم نامشروع اسراییل را دولت دموکراتیک می خواند. با محاصره دولت منتخب اسماعیل هنیه همراه شد. با رژیمهای مرتجع عرب سر سازگاری دارد و مردم سالاری و آرای ملت را در جمهوری اسلامی بر نمی‌تابد.
چهارم: فصل بازخوانی
فرجام نامبارک مرسی عبرت آموز است. برای ملت ایران، چنین فرجامی عبرت آموز و البته خاطره انگیز نیز هست. ایران از فرجام تکیه رژیم طاغوت و رژیم بعثی صدام بر طواغیت جهانی، خاطره‌ها دارد، اما بازخوانی فرجام مرسی بویژه باید برای دولتهای مرتجع عرب و اردوغان عبرت آموز باشد که بر ولایت صهیونیست‌ها و آمریکا تکیه کرده‌اند.اردوغان، خود را برادربزرگ‌تر مرسی می‌دانست و دولت اسلامگرای او با اخوان المسلمین گروه خونی مشترک داشت. اکنون اردوغان باید در همراهی با جبهه صهیونیستی- آمریکایی بویژه در رفتارش با سوریه بازنگری جدی داشته باشد. اگر از عاقبت مرسی عبرت نگیرد، خود عبرت آیندگان خواهد شد.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.