گروه فرهنگی- زهره کهندل - نه فقط جایی برای به رخ کشیدن میراث این کهن سرزمین، که می باید خانه ای امن باشد به پاسبانی آنها که جنس کیمیایی این خاک را خوب می شناسند.

موزه ملی از عهده هزینه های آب و برق خودش هم برنمی آید

براساس تعریف جهانی ایکوم، «موزه» محلی برای گردهم آوردن نعمتهای فرهنگی وطبیعی با هدف نمایش، نگهداری و مطالعه آنهاست. بسیاری از موزه های بزرگ دنیا نیز از این رهگذر، نه تنها دیگر شرمنده جیبشان نمی شوند که کیسه ای هم برای درآمدزایی دوخته اند. اما وضعیت موزه ای در کشور ما چگونه است. در گفت و گو با رضا مرادی غیاث آبادی، فعال میراث فرهنگی این موضوع را محور بحث قرار دادیم.
او با بیان اینکه موزه در کشور ما به آن مفهومی که در دنیا متداول است نیست و آنچه هست، محل نمایش یا جایی برای نگهداری اشیای تاریخی بوده و کمتر برنامه پژوهشی یا سمینار علمی درموزه‌ها برگزار می شود، معتقد است که شرایط نگهداری اشیا هم شرایط نامطلوبی است. این فعال فرهنگی درباره اینکه چرا مردم به سمت راه اندازی موزه های خصوصی نمی روند، می گوید: این موضوع چند دلیل دارد یکی اینکه مردم علاقه ای به بازدید از موزه‌ها ندارند و این مشکل اصلی موزه هاست. هر تصمیمی برای این کار گرفته شود، این مشکل را نمی تواند حل کند چون مردم علاقه ای به موزه‌ها ندارند، شاید یکی از دلایل آن، بی توجهی های تاریخی باشد.


تا نگاه عمومی اصلاح نشود...
با توجه به اینکه عمده موزه های بزرگ دنیا به شکل خصوصی اداره می شوند اما درکشور ما این معادله برعکس است و دولت به موزه داری بزرگ بدل شده، غیاث آبادی معتقد است تا نگاه عمومی به حوزه میراث فرهنگی اصلاح نشود به توسعه موزه های خصوصی نمی توان دل بست.
او می گوید: جامعه به فعالان این حوزه به چشم قاچاقچی یا عتیقه فروش نگاه می کند، معمولا نگاه پلیسی، قضایی به این افراد داشتند مثلا چند سال گذشته خبر کشف بقایای یک دایناسور منتشر و سپس تکذیب شد اما همان زمان، فرد مدعی این کشف دستگیر شد خب چرا چنین کسی باید دستگیر شود اگر این آدم، بقایای یک دایناسور را پیدا کرده که باید از او قدردانی هم شود.
او معتقد است تا زمانیکه مردم نگاهی محکوم کننده به این ماجرا دارند، توسعه موزه های خصوصی محقق نمی شود و کسی نمی تواند گام سازنده ای در زمینه ای بردارد. از سوی دیگر، مردم به این مکانها علاقه ای ندارند.
یکی دیگر از انتقادات این کارشناس میراث فرهنگی متوجه مدیریت موزه هاست. به گفته او هرچقدر موزه‌ها متمرکز و با برنامه باشند، بهتر است. غیاث آبادی می گوید: برخی از مراکز استان ها، قابلیت تاسیس موزه ندارد چرا که موزه فقط محلی برای نگهداری و به نمایش گذاشتن آثار تاریخی نیست.
به گفته او درآمدزایی یکی از کارکردهای موزه های بزرگ دنیاست مثلا درآمد حاصل از جذب گردشگر موزه بیلبائو در اسپانیا، کل درآمد سالانه این کشور را تامین می کند در حالیکه در کشور ما یک موزه از محل درآمدهایش، حتی نمی تواند هزینه آب و برق خودش را بدهد حتی موزه های بزرگ ایران همچون موزه ملی.
وی ادامه می دهد: مگر این موزه‌ها چقدر بازدید کننده دارند. از سوی دیگر حدود 90 درصد از اشیای این موزه در انبار بوده و کمتر از 10 درصد آن روی ویترین هاست نمی توانند آنها را روی ویترین برای نمایش عمومی بیاورند چون فضا و امکانات نمایشی ندارند.


ویترین موزه، ویترین طلافروشی نیست
این فعال میراث فرهنگی معتقد است با تعاریف امروزی از موزه و کارکردهای آن به موزه ملی ایران هم نمی توان گفت موزه! او می گوید: موزه ملی به انبار اشیای تاریخی و باستانی بدل شده است هم زیرزمینی که اشیا در آن نگهداری می شود و هم ویترینی که بناست اشیا را به نمایش بگذارد. این موزه، تعریف موزه ای خودش را از دست داده است. غیاث آبادی اظهار امیدواری می کند در شرایطی می توان به بهبود شرایط امید بست که انگیزه جدی برای ارتقای وضعیت موزه ای در کشور ایجاد شد یعنی دولت بخواهد از این کار حمایت کند و به طور جدی موزه تاسیس کند چرا که موزه به معنای واقعی در کشورمان وجود ندارد.
به گفته او می باید نگاه تخصصی به موزه‌ها داشت و آنها که ایده هایی نو در زمینه های معماری و چیدمان موزه ای دارند، نظرات و طرح هایشان جدی گرفته شود چرا که ویترین موزه، ویترین طلافروشی نیست.
این کارشناس میراث فرهنگی خاطرنشان می کند: اگر دولت حمایت و پشتیبانی کند بدون اینکه خودش دخالت داشته باشد، تصمیم گیری را به کسانی بسپارد که تجربه کار داشته و نگاه سیاسی به موضوع ندارند. اگر نگاه تخصصی و انگیزه ای جدی برای کار وجود داشته باشد، می توان به اوضاع کنونی موزه ای کشور، سامان داد.


میراث این کشور را با بولدوزر زیرورو کردند
او درباره درستی و نادرستی روند همکاری های بین المللی در حوزه موزه ای که در زمان دولت نهم و دهم وجود داشت، می گوید: اقداماتی که در سازمان میراث فرهنگی دولت نهم و دهم انجام می شد، بولدوزری بود که میراث فرهنگی کشور را زیرو رو کرد.
غیاث آبادی با اشاره به ماجرای انتقال منشور کوروش از موزه بریتانیا و نمایش آن در موزه ملی ایران، معتقد است که این یک همکاری موزه ای نبود بلکه اتفاقی سیاسی بود. به گفته او، دولت گذشته از نام کوروش برای مقاصد دیگری استفاده می کرد و طی این چند سال بر سر همین ماجرا، آقایان چمدان به دست بین تهران و لندن در رفت و آمد بودند. غیاث آبادی این اتفاق را بیشتر یک خیمه شب بازی عوامفریبانه دانسته و می گوید: شیئی که به عنوان منشور کوروش به موزه ملی آوردند قلابی بود، گفتند یکی از باستان شناسان اصالت آن را تعیین کرده است در حالیکه ایشان طی صحبتی که با من داشت گفت اینچنین نیست و این موضوع را تکذیب کرد. این فقط یکی از اقدامات عوامفریبانه دولت گذشته بود.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.