تحولات منطقه

۱۵ شهریور ۱۳۹۱ - ۲۱:۲۲
کد خبر: ۶۹۰۰۹

فلور نظری یکی از بازیگران کم‌گوی و گزیده‌کــار سینما و تلویزیون است؛ بازیگری که به واسطه حشر و نشر با فیلمسازان دهه طلایی سینمای ایران، یعنی دهه ۶۰، صبور و بی‌ادعا و کم‌توقع بار آمده است.<BR>

ناگفته های فلور نظری از سریال چمدان
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

او از نقش‌های پیشنهادی گلایه می‌کند و به واسطه ضعف غالبی که در داستان‌پردازی و شخصیت‌پردازی اکثریت قریب به اتفاق فیلمنامه‌ها وجود دارد، کمتر در قاب تلویزیون ظاهر می‌شود. وی حضور خود را در کارهای تلویزیونی در وهله اول ادای دین به مردم می‌داند، هیچ‌کدام از کارهایش را ایده‌آل نمی‌داند و معتقد است که هنوز هم در محضر استادان و مردم عزیز کشورش درس پس می‌دهد. به واسطه مشغله کاری و سفری که پیش رو داشت، گفت‌وگوی ما با او در خصوص بازی‌اش در سریال «چمدان» به تعویق افتاد. نظری در سریال چمدان نقش «پوران» را که یک کلاهبرداری حرفه‌ای بود بازی کرده و از این کاراکتر انسانی چند‌وجهی خلق و ارائه کرده است. گفت‌وگوی ما را با فلور نظری در ادامه این نوشتار مطالعه بفرمایید.

به خاطر دارم اوایل سال گذشته که با هم صحبت می‌کردیم، شما به بازی‌تان در سریال چمدان اشاره کردید و گفتید نقش خانواده‌ای را بازی می‌کنید که داستان حول زندگی آنها می‌چرخد و به نوعی شما نقش اول را بازی خواهید کرد اما در خروجی کار این اتفاق حادث نشد، چرا؟

راستش دقیقاً 18 فروردین سال گذشته بود که برای بازی در سریال چمدان دعوت شدم و من هم به دفتر آقای ملکان رفتم و در صحبت‌هایمان آقای ملکان به من گفتند شما نقش اصلی کار هستید و یک عده دیگر هم نقش‌های محوری دارند و یک عده دیگر هم مهمان هستند و در قسمت‌هایی بازی می‌کنند و می‌روند، اما شما از قسمت‌های پنجم ششم وارد داستان می‌شوید و تا آخر داستان با آقای فتحعلی اویسی و خانم اکرم محمدی با هم بازی خواهید داشت. برای همین قرار بر این شد که در همان پنج شش قسمت اول بازیگران مهمان وارد داستان شوند و چمدان را در این پنج شش قسمت به دست آدم‌های اصلی داستان برسانند. این کار عملی شد اما ظاهراً آقای ملکان از نتیجه کار راضی نبودند، برای همین بازیگران مهمان را رد کردند و آقایان مهران غفوریان، عزت‌الله رمضانی‌فر و خانم شهره لرستانی را دعوت کردند و با این سه هنرمند قسمت‌های مورد بحث سریال را کار کردند و قسمت‌های ضبط شده را همانطور که دیدید در اول داستان آوردند، اما خود من هم نفهمیدم چرا اینطور شد، چون آنچه آقای ملکان در ابتدا به من گفتند با آنچه که در نهایت ضبط شد و روی آنتن رفت، خیلی متفاوت بود.

اگر اشتباه نکنم گویا فیلمنامه چمدان موازی با ضبط نوشته می‌شد، درست است؟

بله. همینطور بود.

فکر نمی‌کنید این شیوه ناشایستی که ضبط و نگارش فیلمنامه توأمان کار می‌شود، به کلیت قصه ضربه زده و تعهدات آقای ملکان را تحت‌الشعاع قرار داده است؟

قطعاً چنین موردی در نتیجه کار دخیل بود، چون برداشت‌های هر روز بستگی به جو صحنه، موقعیت‌های پیش آمده و حال و احوال خود آقای ملکان به عنوان نویسنده و کارگردان داشت، طبیعی است که چنین عملکردی به مراتب مشکلاتی را هم در پی دارد.

کار در چنین فضایی، غالباً بازیگران را نگران و مستأصل و حتی وازده می‌کند. با این وجود خود شما چگونه عمل کردید؟

راستش من در چنین شرایطی سعی کردم به جای نگرانی از اینکه قصه و فیلمنامه آماده نداریم و نگرانی‌های دیگر بیشتر به نقش پوران نزدیک شوم و از تجربیات شخصی‌ام که در طول این سال‌ها جمع کرده‌ام، استفاده کنم.

اتفاقاً با نگاهی به کلیت بازی‌ها می‌شد دریافت که غالب بازیگران قدیمی با تکیه بر تجربیات خود در داستان حضور دارند و از این بابت کار خاصی که نتیجه کارگردانی و بازی گرفتن از بازیگران باشد دیده نمی‌شد. شما این را قبول دارید؟

به هر حال بازیگران خیلی خوبی در سریال چمدان حضور داشتند؛ بازیگرانی که بعضاً سه دهه تجربه در پشت بازی‌های خود دارند. مسلماً حضور چنین کسانی در یک کار نتایج خوبی به همراه خواهد داشت.

آنگونه که از شواهد و اظهارنظر خیلی از مخاطبان برمی‌آمد، ظاهراً از زمانی که بازی شما و آقای اویسی و خانم محمدی شروع و حکایت به شما واگذار می‌شد، فضای داستان گرم‌‌تر و گیراتر می‌شد، آیا این مورد هم شامل اصل حضور بازیگران پیشکسوت می‌شد؟

بله. اتفاقاً همین مورد را من بارها شنیدم و در زمان اقامتم در خارج از کشور خیلی از هموطنان که سریال را دنبال می‌کردند، می‌گفتند که با ورود شما (آقای اویسی، خانم محمدی، بچه‌هایشان و من و آقای مظلومی) داستان شروع به جذب مخاطب می‌کرد و هرچه که داستان پیش می‌رفت جالب‌تر و هیجان‌انگیزتر می‌شد. گرچه مردم و هموطنان خوبمان همیشه به ما بازیگران محبت داشته‌اند اما جدای از آن عامل گیرایی داستان را در این مقطع می‌شود تحلیل و پرداخت کرد و ثابت کرد که چنین مقوله‌ای شانسی و اتفاقی صورت نگرفته است، چون بازی‌ها با هم چفت و بست داشت و به صورت رفع تکلیفی کار نشده بود.

فکر کنم چنین بحران‌هایی زمانی تشدید می‌شود که یک فرد مشخص در مقام نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده یک سریال قرار می‌گیرد، نظر شما چیست؟

بله، قطعاً همینطور است، چون طبیعی است که یک بازیگر گاهی با موردی مشکل پیدا کند، مثلاً گاهی نیاز است با تهیه‌کننده درباره کار با کارگردان حرف بزنی، می‌بینی هر دوی آنها یک نفر است. گاه این بحث باید بین نویسنده و کارگردان یا نویسنده و تهیه‌کننده مطرح شود. در حالی که نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده یک نفر است، بنابراین همین مسئله که به ظاهر هیچ مشکلی را در بطن خود ندارد، باعث رکود و ریزش مخاطب یک کار نمایشی می‌شود.

از نقش «پوران» بگویید.

پوران یک خانم زبل و زرنگ و باهوش است که آنطور که باید و شاید موقعیت‌های بازی او نشان داده نشد، چون در چند سکانس هوش و زرنگی او بیشتر نمودار می‌شد اما متأسفانه آن سکانس‌‌ها روی آنتن نیامدند، شاید اصلاحیه به آنها خورده، به هر حال این آدم اشراف کاملی روی شوهرش دارد و تقریباً موتور پیش‌برنده شوهرش است. در واقع همه این موارد باعث شد که من همکاری پروژه چمدان را بپذیرم، چون از همان ابتدا قابلیت‌هایی در کاراکتر پوران دیدم که جای کار زیادی داشت.

خود کاراکتر پوران چقدر در بسط و گسترش و تأثیرگذاری بر داستان نقش داشت؟

خیلی، چون داستان اصلی راه خود را می‌رود، یعنی قرار است که چمدان به خانواده اکبر آقا برسد و آنها هم دنبال سرنوشت خودشان بروند، در این بین برخورد خانم محمدی و آقای اویسی با آقای مظلومی پیش می‌آید، در اینجاست که پوران وارد داستان می‌شود و به واسطه نقشه‌هایی که او می‌کشد، داستان به سمتی دیگر می‌رود و در طول داستان هم چند مرتبه دیگر تأثیرگذاری پوران را بر روند قصه می‌بینیم. در مجموع پوران موتور پیش‌برنده داستان است.

کاراکتر پوران خیلی خوب از آب درآمده بود. این کاراکتر در قالب منفی خود یک شخصیت چند‌وجهی داشت، به این معنا که هر کس در مقابل او قرار می‌گرفت، او را دور می‌زد و شوهرش هم از این قاعده مستثنی نبود. همه این موارد در بازی شما مشهود و قابل باور بود، با این وجود چنین پرداختی در بازی چگونه صورت گرفت؟

من این پرداخت را آگاهانه در بازی اعمال کردم، یعنی با خواندن فیلمنامه احساس کردم که باید برای برخورد او با هر یک از اطرافیانش یک شکل رابطه به وجود بیاید که بازیگران در برخورد با این رابطه دچار شک و تردید نشوند، ضمن آنکه این برخوردها برای مخاطبان داستان هم باورپذیر باشد و طبیعی جلوه کند، من پوران را اینطور دیدم و تمام سعی‌ام را کردم که او را همانطور پرداخت کنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.