گرچه برنامههای مختلفی در این هفته برگزار میشود اما هنوز هم افزایش طلاق، افزایش سن ازدواج و دوام اندک زندگیهای مشترک، مسایلی است که در کشور دیده میشود.
بازار پررونق تجمل و خودنمایی
حجت الاسلام علی الماسی، مدیر موسسه فقه و اصول اهلالبیت(ع) با اشاره به همین دغدغهها به خبرنگار ما میگوید: روز ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) فرصت مناسبی است که نگاهی به مسایل و آسیبهایی که در جامعه امروز در بحث ازدواج وجود دارد بیندازیم. زیرا که برخی از این آسیبها، تهدیدها و خطرات جدی برای تحکیم خانواده و سلامت جامعه محسوب میشود.
این در حالی است که بیشتر هموطنان ما خود را پیرو زندگانی بزرگان دینی میدانند و سعی میکنند در زندگی خود این تعلق خاطر و تبرک جستن به آنان را نشان دهند. برای نمونه، سعی میکنند روز ازدواج آنها، همزمان با یکی از اعیاد دینی یا میلاد امامان معصوم و بزرگان دینی باشد. اما به هنگام برگزاری مراسم، این پیروی به طور عملی و واقعی دیده نمیشود. در حقیقت، سعی نمیکنند رفتارها و اعمال خود را نزدیک به فرهنگ و سیره عملی امامان معصوم(ع) و پیشوایان قرار دهند.
وی میافزاید: امروزه چه قبل از ازدواج چه در زمان برگزاری مراسم و حتی بعد از آن، جلوههایی از سبک اسلامی ازدواج را در خانواده نمیبینیم. برای نمونه در قرآن کریم، خداوند از ازدواج با زنانی که قبل از ازدواج با دیگران ارتباط داشتهاند، افراد را پرهیز میدهد. اما هم اکنون ما شاهدیم در برخی جوامع این مساله فراموش شده و روابط نادرست و غیرشرعی مشهود است. وقتی ما میگوییم روابط غیرشرعی یعنی ارتباط غیرضروری نامحرمان با یکدیگر. درحالی که به بهانههای مختلف همانند آشنایی بیشتر، این روند در جامعه وجود دارد.
الماسی ادامه میدهد: از آسیبهای مشهود زندگیهای مشترک، وجود تجملات و اسرافهاست. چنانکه ولیمه برای ازدواج سنت است و حضرت علی(ع) نیز این میهمانی را برگزار کردند. اما در جامعه ما گاه میبینیم برگزاری این مراسم با رفتارهای غیردینی، تبدیل به مجالس گناهآلودی میشود که حقا... و حقالناس رعایت نمیشود. این در حالی است که همه ما به خوبی میدانیم، حضرت زهرا(س) در شب ازدواجشان لباس عروسی خود را به مسکین بخشیدند و به این ترتیب، رفتاری خداپسندانه و انسانی را به نمایش گذاشتند. همچنین در سیره عملی حضرت علی(ع) میبینیم که ایشان برای برگزاری ازدواج خود، زره خود را میفروشند وهزینه میکنند. اما امروزه ما جوانانی را میبینیم که با وجود توانایی اقتصادی میگویند تا خانه بزرگتری نخرم یا ماشین برای همسرم نداشته باشم، ازدواج نمیکنم! حال آنکه بیگمان اگر خانواده و خاندانی صاحب شأن و کرامت و برتری است که از بهترین و باشکوهترین نعمتها بهرهمند شوند آن خاندان حضرت رسول اکرم(ص) هستند.
سکهها خوشبختی نمیآورند
مدیر مرکز فقه و اصول اهل بیت(ع) میگوید: در حال حاضر دخترانی را میبینیم که به دنبال مهریههای غیراسلامی و نجومی هستند در حالیکه مطابق با مهرالسنه که مهریه حضرت زهرا(ع) بوده است، میزان مهریه در روزگار ما نباید بیش از 50-40 سکه باشد. حال آنکه امروزه میبینیم به بهانه تامین آینده زوجه یا اینکه تمام دختران فامیل مهریههای سنگینی دارند، مهریهها هر روز بیشتر میشود. این درحالیست که نه تنها، آموزههای دینی توصیه به ساده زیستی و ازدواج آسان میکنند که تعقل به ما تاکید میکند قبل از آنکه نگران آینده فرزندمان باشیم به گونهای همسر وی را انتخاب کنیم که این دغدغهها نباشد و ما به خوشبختی او یقین داشته باشیم.
وی با اشاره به تاکید بر مدرکگرایی به عنوان یکی ازموانع ازدواج اضافه میکند: از آنجا که در سالهای اخیر، تعداد دختران تحصیلکرده بیشتر از پسران شده برخی خانوادهها به ازدواج با پسران تحصیلکرده اصرار دارند. در حالی که بنا بر آموزههای اسلامی، مهمترین مساله در یک ازدواج سالم، دینداری و تعهد مرد در قبال خانواده است.
حجت الاسلام یحیی جهانگیری سهروردی، استاد دانشگاه و حوزه در این باره به خبرنگار ما میگوید: وقتی صحبت از کفویت میشود، برخی متوقعاند شرایط همسران عین هم باشد اما اساس هم کفو بودن به این معناست که اینها بعد از زندگی به کمک هم بیایند و بتوانند در رشد یکدیگر سهیم باشند. مفهومشناسی کفو هم حرف ما را تایید میکند. ممکن است خانمی با تحصیلات پایین با آقایی با تحصیلات بالا ازدواج کند ولی چنان در زندگی کمککار و یار هم باشند که خوشبختی را با تمام معنا احساس کنند.
زندگیهای تحمیلی
با نگاه به آنچه گفته شد مشخص میشود، بسیاری از ازدواجهای امروزی رنگ و بوی ازدواج به سبک اسلامی را ندارد. اما این ازدواجها چه آسیبهایی را میتوانند ایجاد کنند؟
حجت الاسلام جهانگیری در این باره میگوید: به دلیل سبک زندگی، گاه ازدواجهای امروزی کارکرد موثر خود را ندارد. برای نمونه در حالی که ازدواج باید در ساماندهی نیازها اثر بخش باشد اما شاهدیم، در جامعه ما بزههای جنسی با ازدواج نیز ادامه پیدا میکند، زیرا در جامعه محرکهای متنوع و متعدد جنسی وجود دارد و افراد متاهل را هم به گناه میاندازد.
بنابراین ممکن است آمار ازدواج بالا برود ولی بزههای جنسی هم رو به فزونی باشد. این استاد حوزه ادامه میدهد: در حال حاضر به دلیل نیازهای واقعی و گاه کاذب، همسران مطالبهگر شدهاند و همواره بیش از آنکه به دوام خانواده فکر کنند به رفع نیازهای خود میاندیشند. این مساله نیز با توجه به وضعیت جامعه، رسانه و محیط، بیش از پیش بر خانوادهها تحمیل میشود. حال آنکه در اغلب موارد امکان منطقی این نیازها وجود ندارد. بدینترتیب بین همسران فاصله ایجاد میشود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه مشکل کشور ما بیش از اینکه ازدواج باشد، خانواده است میافزاید: گرچه نرخ ازدواج بالا میرود ولی همزمان، طلاق هم بالا میرود. این را آمارها نشان میدهد. در کنار این طلاقها، وجود پدیده طلاق پنهان هم در کشور ما قابل انکار نیست. بسیارند خانوادههایی که به علل اجتماعی اقتصادی و غیره طلاق نمیگیرند ولی در عمل نیز محیطی که با هم زندگی میکنند خانواده سالم نیست و بیشتر عرصه نزاع و خشونت و فرسایش یکدیگر میباشد.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: واقعیت این است که همه جوانان، مجرد بودن را سخت میدانند و دوست دارند ازدواج کنند ولی با شاخصهایی که ما امروز برای ازدواج فراهم کردهایم ازدواج دشوارتر از تجرد است. درحالی که ازدواج یک مجموعه است که با خیلی مسایل در هم تنیده است. تا زمانی که یک بخش حل نشود کل مجموعه همچنان دچار مشکل خواهد شد. نمیتوان مسایل فرهنگی را به دور از مقولههای اجتماعی در نظر گرفت.
رسانهها فرهنگساز نیستند
رسانه ملی گرچه سعی دارد در قالب آثار نمایشی و برخی نماهنگها در گسترش ازدواج سالم و پایدار تلاش کند اما صحنههای تبلیغات رنگارنگ که بر زندگی اشرافی و مرفه تاکید دارد خلاف این باور را نشان میدهد.
حجت الاسلام الماسی در این باره میگوید: رسانهها میتوانند با افزایش معرفت دینی، خانوادهها را به سوی بهرهمندی از سبک زندگی اسلامی هدایت کنند. اما گاه رسانهها در این زمینه چندان موثر نیستند. صحنههای مجلل زندگی و گاه رفتارهایی به دور از فرهنگ دینی باعث شده این منابع کارآیی مناسب را نداشته باشند.
حجت الاسلام جهانگیری نیز معتقد است: وقتی رسانهها تمام کارکرد زندگی مشترک را در رفاهزدگی و تجملگرایی خلاصه میکنند چگونه میتوان انتظار داشت جوان تن به ازدواج بدهد؟ او نیز با تماشای این صحنهها با یک حساب سر انگشتی به این نتیجه میرسد که من صد سال دیگر هم نمیتوانم به این زندگی برسم، پس به دنبال همسری میگردد که شرایط اقتصادی مطلوبی داشته باشد. دختران نیز دنبال مردی میگردند که ثروتمند باشد. پس تردیدها در انتخاب ظاهر میشود و ازدواجها به تأخیر میافتد.
نظر شما