قدس انلاین- قاآنی- با گذشت شش سال از مرگ رسول ملاقلی پور کارگردان سینماهر روز بیشتر از گذشته نبود اش در سینمای ایران و بویژه سینمای دفاع مقدس احساس می شود.

ملاقلی پور؛ رسول سینمای دفاع مقدس!

به گزارش قدس انلاین ملاقلی پور در سال 1334 در محله امامزاده حسن در جنوب تهران متولد شد. با شروع مبارزات انقلابی، به جمع مبارزان پیوست. او در این دوره با عکاسی آماتور، فعالیت هنری اش را آغاز کرد. پس از آن به حوزه هنری پیوست و در آنجا در کنار افرادی چون محسن مخملباف فعالیتهای هنری اش را ادامه داد. وی از همان ابتدای پیوستنش به حوزه هنری، به فیلمسازی علاقه مند بود و پس از آن که نتوانست مجوز لازم را برای فیلمبرداری در جبهه های جنگ کسب کند، به تنهایی عازم جنگ شد و در آنجا به فیملبرداری مستند پرداخت. دوران هشت ساله جنگ تحمیلی مصادف بود با ادامه فعالیتهای هنری ملاقلی پور. وی در این دوران فیلمهای مستند متعددی از عملیات مختلف جنگی تهیه کرد و موفق شد به خاطر ساخت فیلم کوتاه «شاه کوچک» که با دوربین 16 میلی متری تهیه شده بود، جایزه بهترین فیلم جشنواره وحدت را دریافت کند.
او نخستین فیلم بلند خود را در سال 1363 با نام «نینوا» با دوربین 16 میلیمتری ساخت و به این ترتیب به سینمای حرفه ای راه یافت.
وی در طول دوران فعالیت هنری خود 15 فیلم بلند را کارگردانی کرد که نوشتن فیلمنامه های تمام این فیلمها را خود برعهده داشت. ملاقلی پور کارگردانی را نه در محیط آکادمیک بلکه در متن سینمای ایران و پس از انقلاب اسلامی و در دوران جنگ آموخت و دست به تجربه های متفاوت زد. در کارنامه سینمایی ملاقلی پور شاهد تجربیاتی متنوع هستیم. مثلاً «مجنون» روانشناسانه است یا «پناهنده» ساختاری ماجراجویانه دارد. همچنین« هیوا»و«سفربه چزابه» مایه های سوررئالیستی دارند و البته در تمامی این آثار، جنگ و نقد اجتماعی دستمایه های ثابتی است؛ چیزهایی که مورد علاقه اوست.
فیلم «بلمی به سوی ساحل» نوعی تجربه برای استفاده از جلوه های ویژه تصویری برای ملاقلی پور بود. هر چند در این زمینه با توجه به امکانات محدود زمانه ساخت موفقیت چندانی به دست نیاورد. این فیلم نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره های فجر، دفاع مقدس و باکو در کشور آذربایجان شد.
در این فیلم که حوادث آن در اواخر مهر ماه 59 رخ می دهد، هنگامی که خرمشهر در خطر سقوط قرار دارد، یک گردان از پاسداران به فرماندهی مرتضی برای کمک به رزمندگان این شهر از تهران حرکت می کند و چون جاده های آن حوالی در دست عراقی هاست، آنان باید از بندر ماهشهر به وسیله هلیکوپتر خود را به خرمشهر برسانند. اما کوشش مرتضی برای در اختیار گرفتن هلیکوپتر ناکام می ماند و گردانش را با یک لنچ از طریق خلیج فارس به خرمشهر می رساند. آن هم یک روز پس از سقوط خرمشهر. طی نقشه ای، مرتضی و دو تن از بازماندگان رزمنده در خرمشهر، شبانه به کمک یک بلم از کارون می گذرند و به مواضع دشمن نفوذ می کنند تا با تهیه نقشه از استحکامات عراقی ها در خرمشهر آمادگی اطلاعاتی لازم برای ضربه زدن به آنها به دست آید. از کارون می گذرند. طی چند روز اقامت در خرمشهر، در حالی که لباس عراقی ها را پوشیده اند، اطلاعات لازم را به دست می آورند. اما چون عراقی ها از وجود آنها با خبر می شوند، ناچار باز می گردند و شب هنگام، بر اثر درگیری با عراقی ها همراهان مرتضی به شهادت می رسند و مرتضی آنان را به وسیله همان بلم به آن سوی کارون می رساند.
ملاقلی پور توجه زیادی به جذابیتهای تصویری داشت. او همواره در آثارش توجه خاصی به جذب مخاطب در کنار ارائه مضمون نشان می داد. همین مسأله نیز باعث شد در هر اثر نسبت به فیلم قبلی خود توجه بیشتری به جلوه های ویژه، فیلمبرداری و سایر عوامل جذابیت ساز نشان بدهد که البته این به معنای موفقیت در جذب تماشاگر تلقی نمی شود.
در سال 65 «پرواز در شب» را ساخت که تجربه خوبی در عرصه دفاع مقدس و به کارگیری جلوه های ویژه محسوب می شد. این فیلم در پنجمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین جلوه های ویژه را دریافت کرد و نامزد دریافت سیمرغ بهترین فیلمنامه و موسیقی متن شد.
در این فیلم یک گردان نیروهای ایران در محاصره ارتش دشمن قرار می گیرد و ارتباط آن با قرارگاه مرکزی قطع می شود. چهار نفر از رزمندگان گردان مأموریت پیدا می کنند تا برای درخواست کمک خود را به قرارگاه برسانند. از آن میان سه تن کشته می شوند و کیانفر خود را به قرارگاه می رساند. فرمانده گردان نیز برای تهیه آب آشامیدنی برای سربازان زخمی محاصره دشمن را می شکند، اما کشته می شود. قوای کمکی سر می رسد و پس از مقابله با دشمن بقیه افراد گردان را نجات می دهد.
فرج الله سلحشور، جعفر دهقان و سید جواد هاشمی از جمله بازیگران این فیلم هستند.
فیلم سینمایی «افق» دو سال بعد در سال 65 ساخته شد. «افق» از هفتمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جایزه بهترین جلوه های ویژه فیلمبرداری و صداگذاری شد و جایزه برتر برگزیده سومین جشنواره فیلم دفاع مقدس را به دست آورد. این فیلم همچنین موفق به حضور در جشنواره های بین المللی فیلم کلکته (هند) و داکا (بنگلادش) شد.
در روایت این فیلم گروهی از غواصان بسیج و سپاه پاسداران برای انهدام سکوی الامیه تجهیز می شوند. رزمنده ای به نام نصرت به تنهایی به مأموریت شناسایی و عکسبرداری از اسکله می رود. همرزم او، احمد، که می داند نصرت بیمار است به دنبال او روان می شود. آنها به محاصره دشمن در می آیند. احمد می کوشد تا راه فرار نصرت را هموار کند اما دستگیر و کشته می شود. با اطلاعاتی که نصرت در اختیار رزمندگان قرار می دهد، اسکله الامیه منهدم می شود.
ملاقلی پور درسال 1369 فیلم سینمایی «مجنون» را ساخت که اثری اجتماعی بود.
در این فیلم ناصر، جوانی است که قصد دارد با دختر مورد علاقه اش رعنا ازدواج کند ولی پدر رعنا به خاطر بیماری ناصر با این ازدواج مخالف است. ناصر که قادر نیست پول معالجه اش را تهیه کند، درصدد بر می آید در یک بمبگذاری شرکت کند. ولی در آخرین لحظات که از این فکر منصرف شده است، مورد تعقیب قرار می گیرد و ...
مسعود کرامتی و بهزاد بهزاد پور از جمله بازیگران این فیلم هستند.
«خسوف» سال 71 ساخته شد، اثری اجتماعی درباره فعالیت گسترده قاچاقچیان که با حضور پلیس ناکام می مانند. خسرو چند قاچاقچی اشیای عتیقه را با وانت به گورستان می برد تا آنها جسد مومیایی شده زنی را از گور درآورند. خسرو در مسافرخانه ای با سارا بر خورد می کند که به جسد شباهت دارد. سارا از خسرو می خواهد که او را در یافتن شوهرش کمک کند. شوهر سارا قرار است شب هنگام به مسافرخانه بیاید، اما صاحب مسافرخانه مانع ماندن زن در آنجا است. خسرو با سارا به کاروانسرای قاچاقچی ها می رود، اما کسی را در آنجا نمی یابد. در مسافرخانه نادر، برادر سارا، و پسر عمویش فریبرز که به سارا علاقه مند است و عمویش فتاح به انتظار سارا نشسته اند. فریبرز و نادر با خسرو گلاویز می شوند. اما با دخالت مردم سارا و خسرو می گریزند و به خانه پیرزنی پناه می برند. فریبرز و نادر به کمک پلیس به خانه پیرزن وارد می شوند و سارا را با خود می برند. اما سارا از دست آنها می گریزد و از خسرو می خواهد تا او را به گورستانی در خارج شهر برساند. نادر و فریبرز و فتاح آن دو را تعقیب می کنند و با یافتن شناسنامه سارا در می یابند که موضوع ازدواج او صحت دارد. اتومبیل آنها با وانت خسرو تصادف می کند و وانت از جاده منحرف می شود. در گورستان نادر اعتراف می کند که شوهر سارا را به قتل رسانده و همان جا دفن کرده است. فریبرز خود را از معرکه کنار می کشد و با آتش سیگار او اتومبیل فتاح در آتش می سوزد. سارا و خسرو از محل حادثه دور می شوند.
«پناهنده» یک سال بعد ساخته شد.در این فیلم «بنفشه»و«سعید» زن و شوهری هستند که ده سال در خارج از کشور عضو گروه های مخالف بوده اند و به رغم مخالفت مافوقشان (معروف به زاپاتا) به ایران فرار می کنند. آنها فکر می کنندکه زاپاتا کشته شده است، درحالی که او برای کشتن و یا باز گرداندن آنها به ایران آمد است. سعید و بنفشه به طور اتفاقی با «علی» یک بسیجی کهنه کار و راسخ آشنا می شوند و در خانه او پنهان می شوند. سرانجام زاپاتا خانه علی را پیدا می کند و در غیاب او به آنجا می رود. در درگیری نهایی، زاپاتا کشته می شود و همسر علی که به خاطر اختلاف عقیده از خانه رفته است، همراه با دخترش به نزد آنها باز می گردد.
پس از فیلمهای جنگی ملاقلی پور فیلمهای اجتماعی او یعنی «مجنون»،«خسوف»و«پناهنده» چندان مورد استقبال خاص و عام قرار نگرفتند.
این فیلمها از نظر قصه و پرداخت در سطح کیفی چندان مطلوبی قرار نداشتند، اما برای ملاقلی پور تجربه هایی محسوب می شدند و شرایطی را فراهم آوردند که وی در عرصه کارگردانی پخته تر شود. بعد از این دوره او دوباره فعالیت در عرصه دفاع مقدس را با توانایی بیشتری از نظر کیفی پیش گرفت. سال 1374 و ساخت فیلم سینمایی «سفر به چزابه» آغازی دوباره برای او محسوب شد.
در این فیلم جوانی به نام وحید در حال ساختن یک فیلم جنگی است، او از علی دوست آهنگسازش دعوت کرده تا با دیدن قسمتهایی از فیلم که آماده شده آهنگی بسازد؛ اما علی نمی تواند با فیلم ارتباط درستی پیدا کند. علی به قصد آشنایی با فیلم به همراه وحید به محل فیلمبرداری می رود اما ناگهان هر دو با رفتن به یکی از خاکریزهای ساخته شده، خود را در قلب سنگرهای واقعی جبهه، در منطقه چزابه می یابند. وحید از این حضور خشنود است؛ اما علی از بودن در این منطقه با خطرهای زیادش راضی نیست و طاقت دیدن صحنه های واقعی جنگ و کشته شدن جوانان را ندارد. وحید با دیدن بهروز، صمد، فرمانده حسن کاوه و مراد چلچراغ و مرتضی و بقیه همرزمانش به کمک آنها می رود، اما بالاخره آنها به دوران حال و به محل فیلمبرداری فیلم وحید بر می گردند.
مسعود کرامتی، فرهاد اصلانی، حبیب دهقان نسب، رضا خندان، مهدی فقیه و علی سلیمانی از جمله بازیگران این فیلم هستند. این اثر در چهاردهمین جشنواره بین المللی فیلم فجر نامزد دریافت بهترین صحنه آرایی، صدابرداری، کارگردانی، جلوه های ویژه، فیلمبرداری، تدوین و چهره پردازی شد و از ششمین جشنواره فیلم دفاع مقدس جایزه بهترین طراحی صحنه، فیلمنامه و فیلمبرداری را دریافت کرد و نامزد بهترین کارگردانی، جلوه های ویژه، صدابرداری، تدوین، نقش دوم مرد و بهترین فیلم شد.
این فیلم در اکران با توفیق همراه نبود. ملاقلی پور خود در جایی دلیل ناموفق بودن «سفر به چزابه» را این می دانست که در آن اهل صراحت و صداقت بوده و از تمثیل و استعاره استفاده نکرده است. البته به این خصوصیت می توان فضای سوررئال فیلم را نیز افزود.
ملاقلی پور درهمان سال «نجات یافتگان» را ساخت که تصویری تأثیرگذار از یک رزمنده زخمی است که پرستار زن می کوشد تا او را به پشت جبهه منتقل کند. در این راه آنها با دشواری های
زیاد و هجوم و تیرباران عراقی ها مواجه می شوند. این فیلم از داستانی ساده و جلوه های ویژه تصویری نسبتاً خوبی برخوردار است.
ملاقلی پور در سال 1377 فیلم سینمایی «هیوا» را در ژانر دفاع مقدس ساخت که از درونمایه عاشقانه و اجتماعی برخوردار بود. برخلاف بیشتر فیلمهایی که تا آن زمان در عرصه دفاع مقدس ساخته شده بودند، تصویر دیگری از رزمندگان نشان داده که در عین شجاعت و رشادت و مقاومت در برابر دشمن، با عشق به زندگی و روابط عاطفی با همسرانشان در جبهه حضور می یافتند. در این فیلم هیوا پس از گذشت پانزده سال از مفقودالاثر شدن همسرش حمید، تصمیم می گیرد دوباره ازدواج کند. در همین شرایط، گروه تفحص از او دعوت می کند تا از مناطق جنگی و خانه ای که در آن با همسرش زندگی می کرده است، بازید کند. هیوا در منطقه تفحص تعدادی نامه مربوط به پانزده سال قبل پیدا می کند که او را به یاد خاطرات و زندگی اش با حمید در سال های گذشته می اندازد.
گلچهره سجادیه، جمشید هاشم پور، آتیلا پسیانی بازیگران این فیلم هستند. «هیوا» از هفدهمین جشنواره بین المللی فیلم فجر جوایز بهترین کارگردانی، طراحی صحنه، نقش اول مرد، فیلمبرداری، صدابرداری و بهترین فیلم را به دست آورد و از تدوین این فیلم تقدیر شد و در جشن خانه سینما نیز جوایز بهترین جلوه های ویژه و صدابرداری را از آن خود کرد.
ملاقلی پور در همان سال فیلم «کمکم کن» را ساخت که باعث واکنشهای بسیاری از سوی منتقدان شد. این فیلم از قصه ای اجتماعی برخوردار است و فاصله بسیار زیادی با سبک و سیاق سینمای خاص ملاقلی پور دارد و با سطح کیفی آثار او چنان متفاوت است که انتظار ساخت چنین فیلمی از این کارگردان نمی رفت. احمد نجفی و ماهایا پطروسیان بازیگران این فیلم را تشکیل می دهند. به گفته برخی از نزدیکان ملاقلی پور، عدم موفقیت آثار پیشین و قرضهای مانده از آنها، شرایط را برای او به گونه ای ساخت که مجبور شد «کمکم کن» را بسازد تا شاید از بحرانی که برایش به وجود آمده بود، نجات یابد. اما چنین نشد.
در این فیلم دامپزشکی به نام حبیب که قصد افشای کارهای خلاف شولان را دارد، به دلیل فشارهای شولان تصمیم می گیرد خودکشی کند. در این راه، به دختری به نام نیلوفر بر می خورد که او را برای مرگ تشویق می کند. اما حبیب نمی داند که حضور نیلوفر بر سر راهش، آخرین حربه شولان برای از بین بردن اوست. نیلوفر نیز که آرزوی خواننده شدن در آن سوی مرزها را دارد، همه توان خود را برای از بین بردن حبیب و استفاده از امکانات شولان به کار می گیرد.
یک سال بعد ملاقلی پور «نسل سوخته» را ساخت که فیلمی کاملاً متفاوت با فیلمهای پیشین او بود.این فیلم از سه قسمت مختلف تشکیل شده است.
در اپیزود اول ستاره دختر جوانی است که به عنوان پرستار خصوصی پسر معلول یکی از آخرین شاهزادگان قاجار به خانه آنها می رود و با کمک وی امیربهادر پسر شاهزاده بهبود می یابد. شاهزاده پیر مجذوب ستاره می شود ولی با شنیدن جواب رد از سوی پرستار و آگاهی از علاقه امیربهادر به وی، ناراحت می شود و دستور می دهد چشمان امیربهادر را کور کنند.
در اپیزود دوم، چند سال می گذرد و ستاره که دختری کوچک از امیربهادر دارد، برای رفع مشکل مالی زندگی تصمیم می گیرد پولهای یک راننده را سرقت کند، اما وقتی از مشکلات راننده با خبر می شود، از محل دور می شود.
در اپیزود سوم، چند سال بعد دختر ستاره با چند نفر دیگر دست به سرقت می زند ولی در جریان یک درگیری مسلحانه همه زخمی و دستگیر می شوند.. نسیم دختر ستاره زنده می ماند و به سرهنگ کلانتری اظهار آشنایی دیرینه می کند.
این فیلم که از حضور سعید پورصمیمی، نیکی کریمی، آتیلا پسیانی، فرهاد قائمیان و حبیب دهقان نسب به عنوان بازیگر سود می برد و در جشن خانه سینما جوایز بهترین فیلمبرداری، نامزد دریافت جایزه بهترین صداگذاری و میکس، نقش دوم مرد، نقش اول زن و چهره پردازی را برد.
«قارچ سمی» که در سال 1380 ساخته شد، ترکیبی از دو مضمون مورد علاقه ملاقلی پور را در بردارد. فیلم، قصه ای از بی تفاوتی نسبت به بازماندگان جنگ می گوید و در عین حال بخشی از مسائل و مشکلات اجتماعی را مطرح می کند که گریبانگیر نسل جوان است.
در این فیلم مهندس دومان قائمی رزمنده ای است که با خاطرات جنگش زندگی می کند. این خاطرات را دختری به نام بیتا بدون این که دومان را بشناسد حس می کند و با او ارتباط روحی برقرار می کند. دومان مدیر عامل یک شرکت معتبر است که حاضر نیست تن به زد و بندهای اقتصادی همکارانش بدهد و همکارانش نیز با او درگیر می شوند و به خاطر انتقام از دومان برای او پاپوش می دوزند و او را متهم به داشتن رابطه غیراخلاقی با منشی شرکت می کنند. دومان در این وضعیت همچنان که ارتباطش با سلیمان همرزم زمان جنگش بیشتر می شود، رابطه اش با همسرش روز به روز به سردی می گراید و در این بین بیتا به دومان نزدیک می شود. دومان به زندان می افتد و بعد از آزادی با کمک سلیمان تصمیم می گیرد از همکارانش انتقام بگیرد.
جمشید هاشم پور، میترا حجار، فرهاد قائمیان، انوشیروان ارجمند و امیر جعفری بازیگران اصلی «قارچ سمی» هستند. این اثر از بیستمین جشنواره فیلم فجر جوایز بهترین تدوین، جلوه های ویژه و موسیقی متن را کسب کرد و در جشن خانه سینما موفق به دریافت جایزه بهترین چهره پردازی، نقش دوم زن، موسیقی متن، تدوین، کیفیت لابراتواری و نیز برگزیده انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران شد.
فیلم «مزرعه پدری» (1382 ) را می توان اوج توانایی و پختگی این کارگردان در ارائه تصویری از صحنه های نبرد به حساب آورد.« مزرعه پدری» بازگشت ا و به علایقی بود که داشت از یاد می رفت. فیلمبرداری سریع، تدوین بجا و صدای دالبی، جلوه های ویژه خوب و مشاوره مرتضی سرهنگی، از جمله عواملی بود که موفقیت این اثر را تضمین کرد. هر چند این فیلم در کنار «دوئل» به خوبی دیده نشد و نتوانست آن طور که باید نگاهها را به سمت خود معطوف کند، اما جلوه های ویژه فیلم که با هزینه و بضاعت محدود سینمای ایران ساخته شد، این اثر را در جایگاه مناسبی قرار می داد. با این همه، فیلم اکران خوبی نداشت و ملاقلی پور آن را «میوه ای که به موقع چیده نشد» تعبیر کرد.
این فیلم داستان محمود شوکتیان است که برای جلسه نقد و بررسی آخرین کتاب خود به اهواز می رود تا در یک همایش ادبی راجع به ادبیات جنگ سخنرانی کند. او در طول سفر، خاطرات گذشته و حوادث جنگ را به یاد می آورد.
جمشید هاشم پور، آتنه فقیه نصیری و قاسم زارع نقشهای اصلی «مزرعه پدری» را ایفا می کنند. این فیلم از بیست و دومین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت جوایز بهترین فیلمبرداری، تدوین، جلوه های ویژه، صدابرداری و موسیقی متن شد و از هشتمین جشن خانه سینما جایزه بهترین تدوین و جلوه های ویژه را به دست آورد.
فیلم «میم مثل مادر» سال 1385 را می توان اجتماعی ترین و در عین حال تأثیرگذارترین فیلم او به حساب آورد.
داستان فیلم از جایی آغاز می شود که پزشکان دلیل وضعیت خاص سعید فرزند سپیده را ناشی از تنفس گازهای شیمیایی در زمان جنگ توسط سپیده می دانند. سهیل(پدرسعید) اصرار دارد فرزندشان را به یک آسایشگاه تحویل دهند اما سپیده مخالفت می کند. سهیل می رود و مادر به تنهایی با وجود تمامی مشکلات، کودک ناتوان خود را بزرگ می کند. در انتها سهیل، پشیمان باز می گردد اما سپیده با پشت سر گذاشتن مصائب زیاد از دست می رود.


گلشیفته فراهانی و حسین یاری، بازیگران اصلی این فیلم هستند که از دهمین جشن خانه سینما عناوین بهترین نقش دوم زن، موسیقی متن، نقش اول زن، کارگردانی، نقش دوم مرد، طراحی هنری و بهترین فیلم را از آن خود کرد.
خصوصیت بارز این فیلم تأکید زیاد فیلمساز بر مایه های ملودرام و احساس برانگیز است که در بسیاری صحنه ها بین مادر و فرزند ناتوان او رخ می دهد. این فیلم بر محور حضور یک زن شکل می گیرد. ملاقلی پور پیش از این نیز در آثاری مثل «نجات یافتگان»و«هیوا» زنان را محور قرار داده بود.
بحران روحی ملاقلی پور برای اکران «مزرعه پدری» جای خود را به فروش 680 میلیون تومانی «میم مثل مادر»(رتبه دهم فروش در سال 85 ) داد که آخرین اثر او به شمار می رفت.
وی همچنین فیلمنامه ای با عنوان «عصر روز دهم» را در اختیار داشت که داستان یک خانواده ایرانی در زمان اشغال خرمشهر را روایت می کند. محمد که در چهار سالگی با مادرش شاهد اشغال خرمشهر هستند، این خاطره تلخ را هرگز از یاد نمی برد که خواهر نوزاد او را یک سرباز عراقی از خانه شان ربود. 25 سال بعد محمد که اکنون خبرنگار و مستندساز است برای انجام مأموریتی عازم عراق می شود. او با اندک نشانه هایی که مادرش از آن حادثه به یاد دارد، در شهر کربلا دنبال خواهر گمشده اش می گردد.
همچنین ملاقلی پور قرار بود سریال «هیچ کس سرباز به دنیا نمی آید» را برای سیما فیلم بسازد. قرارداد نگارش 52 قسمت آن را نیز بسته بود. محمدرضا شرف الدین نیز که سابقه همکاری اش با ملاقلی پور بر می گردد به ساخت جلوه های ویژه «قارچ سمی»و«مزرعه پدری» قرار بود تهیه کننده این سریال باشد.
وی روی فیلم مستندی با عنوان «شش گوشه عرش» نیز کار می کرد که به مراحل ساخت ضریح بارگاه امام حسین (ع) می پرداخت. ملاقلی پور در همه این آثار همواره می خواست همان آدم همیشگی باشد. اگر چه گاه محتاط تر می شد؛ اما نگاهش به جنگ و رزمندگان پیوسته همان نگاه به محیط متعارضی بود که این آدمها با آرمان هایشان احساس می کردند. خودش می گفت از نسل او گذشته است که بار دیگر نگاه متفاوتی به جنگ داشته باشد.
وی در جایی گفته است:« آن دوره ای که هم نسلان من وارد عرصه سینما شدند، به سختی وارد این کار شدند. چه خودی و چه غیرخودی، می زدند توی سر آدم و هزار بهانه می آورند و مشکل ایجاد می کردند. با این حال، ما وقتی وارد سینما شدیم، جریان ساختیم و موج ایجاد کردیم. بسیاری از چیزها را که در آن دوره شاید در سینما خط قرمز بود، روی پرده سینما گفتیم. شما اگر به فیلم «پرواز در شب» نگاه کنید و زمان ساختش را در نظر بگیرید، می فهمیدکه در آن دوره بسیاری از مسائلی را که حتی الان نمی شود طرح کرد، مطرح کردیم. به خاطر این که آن موقع جوان بودیم و جرأت و جسارت داشتیم. مسؤولان ما هم بخش اعظمشان جوان بودند و جرأت پذیرش آنها به مراتب بیش از امروز بود. شما به عنوان یک جوان و نسل جدید فیلمساز، می توانید جریان ساز باشید. برای این که جرأت و جسارت دارید. این جرأت را دارید که حق و حقوقتان را بخواهید. حقوقی که حقتان است و باید آن را از مسؤولان مطالبه کنید. ما آن موقع مطالبه کردیم. الان قرار نیست که من در قالب جنگ یا راجع به مسائل جنگ حرفهایی بزنم که به نظر جوانان خط قرمز است. به نظر من در جنگ، خط قرمزی وجود ندارد. هر چه درباره جنگ بوده، عیان است. اگر در سینما گفته نمی شود، در کتابهای جنگ گفته می شود. اگر یک بخشی در کتابهای جنگ گفته نمی شود، در شب خاطره ها گفته می شود. اگر آنجاها هم گفته نمی شود، وقتی که بچه ها دور هم جمع می شوند به راحتی حرفها را به هم می زنند. اصلاً خط قرمزی وجود ندارد. خود مسؤولان می گویند خط قرمز و خودشان هم که آن را خط قرمزها را ایجاد می کنند، می شکنند.»
ملاقلی پور در سینمای دفاع مقدس و نیز سینمای معترض اجتماعی پس از انقلاب، جایگاه قابل توجهی را به خود اختصاص داده است.
فیلم شناسی:
میم مثل مادر(1385)، مزرعه پدری(1382)، قارچ سمی(1380)، نسل سوخته (1378)، کمکم کن(1377)، هیوا (1377)، سفر به چزابه (1374)، نجات یافتگان (1374)، پناهنده (1372)، خسوف (1371)، مجنون (1369)، افق (1367)، پرواز در شب(1365)، بلمی به سوی ساحل(1364)، نینوا (62ـ1361).
 

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.