مناظره کودک 9 ساله
شاید یکی از معروف ترین مناظره های تاریخ اسلام، مناظره میان امام نهم شیعیان با یکی از علمای اهل سنت باشد. امام جواد(ع) که در هنگام شهادت پدر بزرگوارشان امام رضا(ع) تنها 8 سال سن داشتند، از همان کودکی به مقام امامت رسیدند.«یحیی بن اکثم» بزرگترین قاضی آن روزگار بود که برای مناظره با امام جواد(ع) دعوت شده بود. امام جواد (ع) هم در حالی که 9 سال بیشتر نداشت وارد مجلس شد و در جایگاه مخصوصی که به سفارش مأمون برایش درست کرده بودند نشست. گروههای مختلف مردم نیز در مجلس حضور داشتند.یحیی بن اکثم پرسید:« آیا امیر المؤمنین (مأمون) اجازه میدهد که از ابو جعفر (امام جواد علیه السلام) سوالی کنم؟»مامون گفت از خود امام جواد (ع) اجازه بگیرد.یحیی از امام پرسید:« به من اجازه سئوال میدهید؟»امام جواد (ع) فرمود:« بپرس.»یحیی پرسید:« حکم شخص مُحرمی که حیوانی را صید کرده و کشته چیست؟»امام جواد (ع) فرمود:« این صید را در منطقه حَرَم کشته است یا در خارج از حرم؟ حکم کشتن صید را میدانسته یا نمیدانسته؟ عمداً کشته یا غیر عمد؟ شخص محرم، آزاد بوده یا بنده؟ کودک بوده یا بزرگسال؟ بار اولش بوده یا سابقه داشته؟ حیوان کشته شده، پرنده بوده یا خیر؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ آیا شخص محرم به کارش اصرار دارد یا پشیمان است؟ صیدش را در شب کشته یا در روز؟ آیا شخص، در احرام عمره بوده یا در احرام حج؟»با پاسخ امام، یحیی بن اکثم از ادامه کلام درمانده شده بو و به لکنت افتاد.. همه حاضران متوجه درماندگیاش شدند و مجلس به پایان رسید. وقتی فقط عدهی کمی از خواص ماندند، مامون از امام جواد (ع) پاسخ قسمتهای مختلف پرسشهای او را خواست.حالا نوبت امام (ع) بود که دانسته های یحیی بن اکثم را به چالش بکشد.امام جواد (ع) پرسید:« مردی در ابتدای روز به زنی حرام بود، پیش از ظهر حلال شد، ظهر حرام شد و عصر حلال شد، هنگام غروب حرام شد، پس از عشا حلال شد، نیمه شب حرام شد و هنگام طلوع فجر حلال شد. حکم این زن چیست؟ و چرا پیوسته حلال و حرام میشد؟»یحیی گفت:« سوگند به خدا جوابش را نمیدانم. اگر مایل هستید، پاسخ بفرمایید تا بهره ببریم.»امام جواد (ع) فرمود:« این زن یک کنیز بود. مردی بیگانه او را در ابتدای روز خرید و زن بر او حلال شد. هنگام ظهر او را آزاد کرد و حرام شد. وقت عصر با او ازدواج کرد و حلال شد. وقت غروب او را مظاهره کرد و حرام شد. (مظاهره نوعی طلاق است که شرط رجوع به همسر، دادن کفاره است.) وقت عشا کفاره ظهار داد و حلال شد. نصف شب او را طلاق داد و حرام شد. وقت طلوع فجر رجوع کرد و حلال شد.در این هنگام مامون به حاضران از بنی عباس رو کرد و گفت:« آیا در میان شما کسی هست که این مسئله را این طور بتواند جواب دهد یا مسئله قبلی را با آن جزییات بداند؟»گفتند:« نه! به خدا قسم شما جواد-ع- را از ما بهتر میشناختید.»مامون گفت:« اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله وسلم در میان مردم فضل و کمال زیادی دارند و کمسالی آنان مانع کمالاتشان نیست.»
آغاز دروغگویی انسان ها
تحقیقات جدید نشان میدهد تکامل توانایی دروغگویی در انسان احتمالا از رفتار میمونها نشأت میگیرد.محققان تأکید میکنند که فریب و دروغگویی یکی از شایعترین رفتارها در دنیای حیوانات محسوب میشود و تکامل این رفتار در انسان نیز ناشی از زندگی در جوامع مستلزم همکاری است.میمونها برای ایجاد دوستی، جفت گیری و بدست آوردن غذا اقدام به فریب یکدیگر میکنند و این رفتار در تکامل دروغگویی انسان نیز نقش داشته است.این رفتار فریبکارانه در بین عنکبوتها و حتی باکتریها نیز دیده میشود و میتواند در آینده رباتها را نیز به ماشینهای هوشمند دروغگو مبدل کند.رفتار فریبکارانه در برخی عنکبوتها شامل دادن هدایایی بی ارزش از سوی جفت نر برای جلب نظر جفت ماده است و باکتریها نیز با تولید بیش از حد سیگنالها، اقدام به فریب دیگر باکتریها و جلب همکاری آنها میکنند.«لوک مک نالی» از محققان کالج ترینیتی دوبلین تأکید میکند: فریب و همکاری دو روی یک سکه محسوب میشوند؛ ارتباط بین فریب و همکاری در جوامع غیرانسانی (دنیای حیوانات) نشان میدهد، جلب همکاری یک فاکتور مهم برای اتخاذ رفتار فریبکارانه در انسان است
حکمت کار خدا
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا میکرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم میدوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمیآمد.سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از ساحل بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر محافظت نماید،روزی پس از آنکه از جستجوی غذا بازگشت، خانه کوچکش را در آتش یافت، دود به آسمان رفته بود، بدترین چیز ممکن رخ داده بود، او عصبانی و اندوهگین فریاد زد: «خدایا چگونه توانستی با من چنین کنی؟»صبح روز بعد او با صدای یک کشتی که به جزیره نزدیک میشد از خواب برخاست، آن میآمد تا او را نجات دهد.مرد از نجات دهندگانش پرسید: «چطور متوجه شدید که من اینجا هستم؟» آنها در جواب گفتند: «ما علامت دودی را که فرستادی، دیدیم.
ضرب المثل بوق سگ!
"کارکردن از خروس خون تا بوق سگ" جمله ایست که شاید بارها در محاورات روزانه از آن استفاده کرده ایم و یا دست کم آن را شنیده ایم.ریشه عبارت "بوق سگ" به بازار برمیگردد. بازارهای ایرانی از دو گذر بزرگ عمود بر هم ساخته میشد که در میانه بهم رسیده و «چهارسوق» بزرگ را میساخت. بازار بسته به بزرگی و کوچکیاش و بازاریانِ آن میتوانست چندین چهارسوق کوچک نیز داشته باشد. اما ورودی و خروجی این بازارها تنها از دو سر گذرهای اصلی آن بود. بنابراین بازارهای ایرانی چهار مدخل داشت که در دو سر شاخه اصلی بود و با درهای بزرگ چوبی بسته میشد.حفاظت از این بازارها کاری درخور توجه بود. اگرچه هر دکان با دری چوبی بسته میشد، اما این درها از امنیت خوبی برخوردار نبوده و به سادگی میتوانست شکسته شود. از این رو امنیت بازار به درهای اصلی و نگهبان بازار وابسته بود. این نگهبانان از سر شب (دم اذان مغرب) تا بامداد روز دیگر (پس از اذان صبح) باید از بازار پاسداری نموده و همواره درازای بازار را گشت می زدند. از آنجا که بازار، بزرگ بود و بازبینی همه جای آن نشدنی ، نگهبانان، سگانی درنده و گیرنده به نام «سگ بازاری» داشتند.این سگان بجز از مربی خود به سوی هر جنبدهای دیگر یورش برده و پاچه میگرفتند. از این رو با برچیده شدن دامن آفتاب و بسته شدن درهای بازار و پیش از رها شدن سگهای بازاری، نگهبانان در بوقی بزرگ که از شاخ قوچ ساخته میشد و صدایی پرطنین و گسترده داشت میدمیدند تا همه از باز کردن سگان و رها کردنشان در بازار آگاه گردند و زودتر حجره ها را تعطیل کرده و از بازار خارج شوند. به این بوق که سه بار با فاصله زمانی مشخصی نواخته میشد «بوق سگ» میگفتند. این بود که مشتری آخر شب نیز خونش پای خودش بود! یعنی کسی که با شنیدن بوق سگ از بازار بیرون نرفته هر آن ممکن است سگان درنده بازاری به وی بتازند.امروز اگر کسی تا دیروقت به کار بپردازد و یا دیر به خانه برگردد میگویند تا بوق سگ کار کرده یا بیرون از خانه بوده است. همچنین کسانی را که زود برمی آشوبند و پیش از پرس و جو و یافتن حقیقت به پرخاش میپردازند ، سگ بازاری میگویند که توان بازشناختن دزد از بازاری را نداشته و بیخود پاچه دیگران را میگیرند.
موساد و فیس بوک
فیسبوک منبع اطلاعاتی مهمی برای موساد است؛ این سرویس جاسوسی از طریق فیسبوک از اوضاع فلسطینی ها مطلع می شود و اطلاعات موجود در کامپیوترهای شخصی افراد را به دست می آورد .موساد هزاران صفحه در فیسبوک ایجاد می کند و هر یک از افسران این سرویس جاسوسی تعدادی از این صفحات را کنترل می کنند؛ آنان براساس اطلاعات روزانهای که از دوستان فیسبوکی خود جمع آوری می کنند؛ گزارش هایی روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه را درباره اوضاع فلسطینیها تهیه می کنند.موضوعات این گزارش ها شامل مسائل امنیتی، اقتصادی، معیشتی، سطح فرهنگی جوانان، ارتباط فلسطینیها با دولت و دیدگاه فلسطینیها درباره مقاومت و شلیک موشک و غیره است .افسران موساد براساس اطلاعاتی که از فیسبوک جمع آوری می کنند، در گزارش خود به مقامات ارشد این سرویس جاسوسی طرح اجیر کردن تعدادی از دوستان فیسبوکی خود را پیشنهاد می کند.افسران موساد در شرایط جنگی و درگیریهای مرزی درپی جمع آوری اطلاعاتی درباره محل شلیک موشک، تجمع اعضای گروه های مقاومت، وضعیت روحی فلسطینیها و میزان حمایت فلسطینیها از مقاومت هستند که با جمع آوری این اطلاعات و بررسی دقیق آن نقشهها و اهداف خود را آماده میکنند .
خطرناک ترین سیاره های کهکشان
برخی از سیاره ها بسیار خطرناک هستند به طوری که زندگی بر روی آن ها غیر ممکن است. از این سیاره ها عکسی در اختیار نیست اما دانشمندان با استفاده از رایانه ها و بدست آوردن شرایط آب و هوایی این منطقه ها طرح هایی را بدست آورده اند. در منظومه شمسی ونوس یکی از کوچکترین سیاره های به حساب می آید اما با همین اندازه کوچک به عنوان خطرناک ترین سیاره شناخته می شود. در اوایل جنگ سرد شوروی توانست تنها کاوشگری که روی ونوس فرود آمده است را به هوا پرتاب کند. این کاوشگر با موفقیت بر سطح کره نشست ولی تنها 127 دقیق دوام آورد تا این که کاملا خرد شد و سپس تبدیل به مایع گشت. در این سیاره فشار هوا 100 برابر بیشتر از زمین است و قدم زدن روی آن به مانند این است که در عمق 2000 متری کف دریا بخواهید قدم بزنید. در مدتی که کاوشگر روی سطح ونوس بود اطلاعاتی در مورد سمی بودن بسیار زیاد این سیاره به زمین ارسال کرد همچنین دمای این کره نزدیک به 425 درجه سانتی گراد است. با شرایطی که سطح این کره از سولفریک اسید پوشیده شده است خطرناکترین سیاره کهشکان، ونوس است.
سیاره کرت 7b نیز به طور رسمی در لیست کرات به حساب نمی آید ولی به عنوان یکی از ترسناکترین ستاره های منظومه شناخته میشود. تمام خطرناکی این ستاره گرمای بیش از اندازه آن است که حتی دانشمندان نیز نمی توانند آن را به درستی تخمین بزنند و عددی برای آن یافت نکرده اند. این سیاره به اندازه ای داغ است که صخره ها را ذوب می کند. نکته دیگری که در مورد این ستاره باید بدانید آتش فشان های آن است که اگر فعال شوند حتی می توانند مدار کره های منظمومه شمسی را تغییر دهد.
سیاره پلوتو نیز از سیاره های یکی از ترسناک کهکشان است. پلوتو در طرح ها به نظر برفی می آید اما این سیاره پوشیده شده از نیتروژن یخ زده، کربن مونواکسید ومتان است و در تمام 248 سالی زمینی، که طول می کشد به دور خورشید بزند به همین صورت یخ زده ادامه می دهد. در یک روز آفتابی و بسیار گرم در سطح پلوتو دمای هوا می تواند به -228 درجه سانتی گراد برسد که به نظر بسیار مطبوع است!
مشتری بزرگترین سیاره منظومه شمسی یکی دیگر از ترسناکترین هاست که هیچ موجودی دوست ندارد به آن نزدیک هم بشود. این سیاره طوفان هایی را در خود ایجاد می کند که به تنهای 2 برابر زمین هستند. این طوفان ها باد را با 1000 کیلومتر در ساعت به حرکت در می آورند. اتمسفر این سیاره تاریک است و تمامی آن با هیدروژن پر شده است. این گاز روی زمین بی رنگ است اما در مشتری به ماده ای تبدیل شده است که هیچ کس نمی داند چیست. همچنین سطح این سیاره همیشه رعد و برق هایی می زند که 100 بار قوی تر از صاعقه های روی زمین است.
وسپ 12 bیکی دیگر از سیاره های ترسناک کهکشان است که دمای سطح آن می تواند به 2200 درجه سانتی گراد برسد. این دما باعث می شود هیچ جانداری را نتوان در سطح این کره پیدا کرد. سطح این کره تقریبا نصف خورشید دما دارد و البته در منظومه ما حضور نیست. نکته جالب این جاست که این سیاره هر روز زمین یک بار به دور مدار خود می چرخد.
استخراج طلا با آرد ذرت
طلا به عنوان مادهای گرانبها، فلزی فریبنده است.استخراج این ماده که در ابزار الکترونیکی مصرفی، جواهرات و سنگ معدن به کار میرود، بسیار دشوار بوده و اکثر فرایندهای مدرن این عمل را با ترکیبی فوقالعاده سمی نمکهای سیانید انجام میدهند.سیایند طلا را صافی میکند، اما به درون زمین فرو میرود و موجب بروز مشکلات محیطی و تهدیداتی برای سلامتی انسان میشود.آرد ذرت شامل شیمی پیچیدهای بوده اما ارزان، دوستدار محیط زیست و عاری از هر ماده مشکلآفرینی است.تیم تحقیقاتی به رهبری فریزر استودارت، شیوه جدید را به طور تصادفی و زمانی که در جستجوی هدف دیگری بود، کشف کرد.یکی از اعضای این تیم در تلاش برای ساختن مکعبهای سه بعدی از طلا و نشاسته بود. هدف از این عمل استفاده از این دو ماده به عنوان کانتینرهای ذخیره برای گازها و مولکولهای کوچک، گزارش شد.اما ترکیب مایع نمکهای حلشده طلا-برمید و یک قند مشتق شده از نشاسته، هیچ مکعبی را تشکیل نداد، بلکه سوزنهایی (needle) را شکل داد.این موضوع عجیب به نظر میرسید، بنابراین محققان تصمیم گرفتند که این فرایند را تکرار و اشکال مختلف قند را آزمایش کنند.آنها دریافتند که آلفاسیکلودکسترین یک قطعه نشاسته حلقوی با شش مولکول گلوکز است و بهترین شیوه برای ایزولهکردن طلاست.خوشههای آنی سوزنهای آن از هزاران نانوسیم تشکیل شده که قطر هر یک 1.3 نانومتر است و حاوی اتم باردار طلا در درون چهار اتم برمید هستند.تعامل بین قطعه نشاسته و طلا امکان بازیابی انتخابی آهن را از پلاتینم، پالادیم و دیگر مواد، فراهم میکند.دانشمندان امیدوارند این شیوه منجر به روشی ارزانتر و دوستدار محیط زیستی برای بازیابی طلا از هر مادهای شود.
معروفترین پهلوانهای شاهنامه
بخش مهمی از داستانها و اتفاقات مهم شاهنامه را پهلوانان نامی آن رقم میزنند. بخش پهلوانی شاهنامه با قیام کاوهی آهنگر علیه ضحاک ماردوش آغاز میشود و با نابودی رستم و خانوادهاش به پایان میرسد.رستم نامآورترین پهلوان شاهنامه است. کسی که همه او را با «هفت خوان» میشناسند. او فرزند زال (پسر سام) و رودابه (دختر مهراب) است. تولد او که با کمک گرفتن زال از سیمرغ انجام شد، تفاوت او را نسبت به سایر پهلوانان شاهنامه آشکارتر میکند. علاوه بر گذشتن از هفت خوان دشوار، نجات کیکاووس از بند دیو سپید، مبارزه با افراسیاب و اسفندیار، خونخواهی سیاوش، نجات بیژن و کشتن پسرش سهراب از مهمترین اتفاقهای زندگی رستم هستند. او سرانجام به نیرنگ برادرش شغاد به چاه افتاد و همراه اسب خود «رخش» کشته شد.
کاوه نماد ظلمستیزی در شاهنامه و پهلوان برخاسته از میان مردم است. کسی که پس از دستگیر شدن دو پسرش توسط ضحاک برای خوراندن مغز آنها به مارهای روی دوش پادشاه، قیام کرد و کمک طلبید. او پیشبند چرمی خود را به عنوان پرچم بر سر نیزه زد که به «درفش کاویانی» معروف شد.کاوه به کمک فریدون، که پدرش به دست ضحاک کشته شده بود، سپاهی از مردم ایران تشکیل داد، به جنگ ضحاک رفت و او را شکست داد.
فریدون از محبوبترین پهلوانان شاهنامه است. او همان کسی است که موبدان خبر تولد و براندازی پادشاهی ضحاک توسط او را به پادشاه دادند، اما ضحاک نتوانست او را پس از تولد پیدا کند و از بین ببرد. آبتین پدر فریدون توسط ضحاک کشته شد و مادرش فرانک از ترس کشته شدن فریدون توسط سربازان ضحاک او را در بیشهای پرورش داد.فریدون در جوانی و همزمان با کاوهی آهنگر برای خونخواهی پدرش قیام کرد و با کمک کاوه ضحاک را شکست داد. پس از زندانی کردن ضحاک در کوه دماوند بر تخت پادشاهی نشست. او عمری طولانی داشت و صاحب سه به نامهای سلم و تور و ایرج شد. وقتی دو برادر به خاطر حسد ایرج را کشتند، منوچهر فرزند ایرج را به خونخواهی پدرش به جنگ با سلم و تور فرستاد. دو برادر در جنگ با او کشته شدند و منوچهر به جای پدرش بر تخت پادشاهی نشست.
داستان سیاوش ازغمانگیزترین داستانهای شاهنامه است. سیاوش فرزند کیکاووس، دوران کودکی تا جوانی خود را در کنار رستم گذراند. در جوانی، سودابه همسر کیکاووس دلبستهی او شد و وقتی با حجب و پاکدامنی سیاوش روبهرو شد، به او تهمت زد. سیاوش برای اثبات بیگناهی خود از آتش گذشت و پس از آن برای مقابله با لشکر افراسیاب راهی مرز ایران و توران شد.با به نتیجه نرسیدن جنگ، سیاوش برای میانجیگری راهی توران شده، اما در غربت و بیگناهی کشته میشود. پس از مرگ او رستم به توران زمین لشکرکشی میکند و با فرار افراسیاب از صحنهی نبرد، جنگ بدون نتیجه تمام میشود.
داستان رستم و سهراب به گفتهی خود فردوسی تلخترین داستان شاهنامه است که شخصیت محبوب رستم را تا حد زیادی منفور جلوه میدهد.رستم در سفری که همراه اسبش رخش به سمنگان دارد، پادشاه او را نزد خود میخواند. حاصل این دیدار، ازدواج رستم با تهمینه دختر شاه سمنگان است. پس از بازگشت رستم به ایران سهراب به دنیا میآید و با رسیدن به نوجوانی برای یافتن پدرش راهی ایران میشود تا با برکناری کیکاووس، رستم را برتخت پادشاهی بنشاند.افراسیاب که از این مسأله باخبر میشود، فرصت را غنیمت میداند و فرستادگانی را به سوی او میفرستد و با فریب سهراب او را به نبرد با رستم وادار میکند. رستم بدون اینکه از حقیقت باخبر باشد، در جنگی طولانی پسرش را به کام مرگ میفرستد و با فهمیدن حقیقت به دنبال نوشدارو میرود، اما سرنوشت سهراب چیزی جز مرگ نیست.
در طول داستانهای اصلی و فرعی شاهنامه، همواره نام افراسیاب، شاه توران به عنوان مهمترین دشمن ایران و رقیب اصلی رستم برده شده است.جنگهای مختلفی بین ایرانیان و تورانیان اتفاق میافتد که رستم و افراسیاب در مرکز این نبردها به عنوان دو پهلوان نامی قرار دارند. در این جنگها که اغلب بدون پیروزی یا شکست قاطع تمام میشد، گاهی رستم برندهی مبارزه بود و گاه افراسیاب.مبارزههای این دو نفر از حماسیترین بخشهای شاهنامه هستند.
اسفندیار فرزند گشتاسب پادشاه ایران بود، کسی که به واسطهی رویینتن بودن توانست به توران لشکرکشی کند و پیروز شود.زمانی که مادر اسفندیار او را برای رویینتن کردن به دست موبد سپرد، نمیدانست بسته شدن چشمهای فرزندش هنگام غوطهور شدن در آب مقدس او را به کام مرگ خواهد فرستاد.پدر اسفندیار برای به تخت نشاندن فرزندش شرطی برای او گذاشت و آن از میان برداشتن رستم بود. اسفندیار که از پیروزی خود مطمئن بود، رستم را علیرغم میلش وادار به جنگ کرد. رویینتن بودن اسفندیار رستم زخمی را مستأصل کرده بود تا اینکه سیمرغ بار دیگر به کمک او آمد و تنها نقطهی آسیبپذیر بدن اسفندیار را به رستم گفت.رستم با تیری که به چشم اسفندیار زد، به زندگی او پایان داد.
چهار صدای خطرناک برای گوش
صبح ها اگر به حمام بروید شاید از سشوار هم برای خشک کردن موها استفاده کنید. این صدا معمولا در فاصله ای نه چندان زیاد از گوش به وجود می آید به همین علت می تواند تاثیر بسیاری روی شنوایی داشته باشد. محققان به این نتیجه رسیده اند که صدای این وسیله که نزدیک به 95 دسی بل است در دراز مدت مشکل ساز خواهد بود.خانم های خانه برای درست کردن غذا ممکن است از میکسر یا چرخ گوشت استفاده کنند که همه این وسایل نزدیک به 88 دسی بل صدا تولید می کنند. این دقیقا صدایی است که می تواند پرده گوش را کمی خراب کند. تاثیرات این وسایل در دراز مدت مشخص می شود. عصرها زمانی است که جارو برقی برای تمیز کردن خانه روشن می شود. از آنجایی که صدای جارو برقی در هر مدلی بسیار بالاست و همچنین این که این صدا در دراز مدت پخش میشود گوش را بسیار اذیت می کند. اگر هنوز از جارو برقی های قدیمی استفاده می کنید بهتر است گوشی های مخصوص داشته باشید. یزرگترین دشمن گوش دستگاه های موسیقی هستند که می توان از آن ها با استفاده از هدفون های کوچک نیز استفاده کرد. این هدفون های کاملا درون گوش قرار می گیرند و از فاصله چند سانتی متری صدایی معادل 120 دسی بل در تنظیم 70 درصد ایحاد می کنند. افرادی که خیلی از هدفون استفاده می کنند در سن بالا دچار مشکلات شنوایی خواهند شد.
مورچه و پیش بینی زلزله
محققان دانشگاه «دویسبورگ اسن» آلمان با بررسی بیش از 15 هزار مورچه چوب قرمز که در اطراف گسلهای آلمان قرار داشتند دریافتند که گسلهای فعال که در زمان زلزله زمین با شدت زیادی در آن مناطق میلرزد، محل مورد علاقه آنها برای خانهسازی است.این محققان برای سه سال بطور شبانهروزی مورچههای قرمز را با دوربینهای ویدیوئی با استفاده از نرمافزار خاص برای طبقهبندی تغییرات رفتاری پیگیری کردند. در طول این پژوهش 10 زلزله با بزرگای 2٫0 و 3٫0 ریشتر در سالهای 2009 تا 2010 رخ داد.این مورچهها رفتار خود را تنها برای زلزلههای بزرگتر از دو ریشتر تغییر میدهند که کوچکترین لرزههایی قابل احساس برای انسان است.در طول روز مورچهها به فعالیت پرداخته و مانند انسان در شب درون خانههای تپهای خود استراحت میکنند. اما پیش از زمین لرزه این مورچهها تمام شب را بیرون از خانه خود بیدار ماندند که آنها را در برابر شکارچیان آسیبپذیر میکرد. رفتار عادی این مورچهها معمولا تا یک روز پس از زلزله باز میگشت.دانشمندان بر این تصور هستند که مورچهها از انتشارات متغیر گازها یا تغییرات محلی در میدان مغناطیسی زمین متوجه زلزله میشوند.
عجیب ترین روش تنبه کارمندان
اگر فکر می کنید که بدترین رئیس دنیا را دارید حتما باید کمی در این مورد تجدید نظر کنید چرا که در دنیا رئیس های بسیار بدتری نیز هستند که کارمندانشان را خیلی عجیب تنبیه می کنند.رئیس یک کارخانه لوازم آرایشی در چین به تازگی تمام کارمندانش را وارد خیابان کرد و پس از آن مجبور کرد همه آن ها در شلوغ ترین نقطه شهر روی زانوهای خود چهاردست و پا راه بروند تنبیه شوند.این اتفاق در یکی از روزهای شلوغ سال بوده است و همین باعث شد تا افراد زیادی این صحنه ها را دیده و آن ها را مسخره کنند. این رئیس به گفته برخی از کارمندان به خاطر تست کردن میزان تحمل فشارهمچنین به علت کم شدن فروش این کار را انجام داده است.این گروه از افراد پس از چند دقیقه چهار دست و پا راه رفتن در خیابان توسط پلیس متفرق شدند اما این حادثه با پخش شدن در تمامی شبکه های تلویزیونی و سایت های اینترنتی جنبه ای بسیار خاص به خود گرفت.
عجیب ترین کاربردهای مدفوع حیوانات
همه میدانند که از مدفوع حیوانات به عنوان کود برای حاصلخیز کردن خاک استفاده میشود، اما مدفوع، سرگین، پشکل یا پهن حیوانات و یا هر چیزی که میخواهید اسمش را بگذارید کاربردهای دیگری هم دارد. مدفوع مقداری زیادی فیبر دارد. در تایلند، از مدفوع فیلها برای ساختن کاغذ استفاده میشود.در چین هم از مدغوع پانداها، کاغذ میسازند! در شمال آفریقا بعض قبایل از مدفوع شتر به عنوان داروی ضد اسهال استفاده می کنند.بد نیست بدانیدسربازان ارتش آلمان برای استتار تانکهایشان از مدفوع حیوانات استفاده می کردند. اینان این عمل را خوش یمن می دانستند. لابد می دانید گرانترین قهوه دنیا از مدفوع تهیه میشود! کوپی لواک(به انگلیسی: Kopi Luwak) نوعی قهوه است که از دانههای قهوه موجود در مدفوع حیوانی از رده راسویان به نام گربه زباد (به انگلیسی: Civet) تهیه میشود. این حیوان پس از خوردن دانههای قهوه، هسته آن را دفع میکند که از آن برای تهیه این نوع قهوه استفاده میشود. این قهوه گرانترین قهوه دنیا است. در آمریکا جنوبی در سواحل پرو، جزایری وجود دارند که در آن پرندگان در غیات دشمن و صیادهای خطرناک، آزادانه زندگی میکنند، مدفوع این پرندهها در این جزایر کمباران به مدت هزاران سال جمع شده است و تودههایی به ضخامت 45 متر ایجاد کرده است، این معادن خاص، سرشار از نیترات پتاسیم هستند که برای ساختن باورت مورد استفاده قرار میگیرند، این معادن همچنین غنی از فسفر هستند که برای حاصلخیر کردن خاک استفاده میشوند. جالب است بدانید که یکی از دلایل جنگ پایسفیک که بین سالها 1879 تا 1883 میلادی بین شیلی، بولیوی و پرو درگرفت بر سر حق بهرهبرداری از معادن سحرای آکتاکاما بود که دارای معادنی اینچنینی از مدفوع پرندگان است! در بولیوی یکی از آثار مضر معدنکاوی برای استخراج نقره و قلع، آلودگی و اسیدی شدن آب است. این آب باعث مرگ ماهیها و آلگها میشود. یکی از شیوههای مبارزه با آلودگی آب، استفاده از باکتریهایی است که فلز محلول در آب را به ترکیب سولفیدی آنها مثل سولفید آهن، سولفید روی و غیره تبدیل کنند، این سولفیدها در ته آب نشست میکنند و قابل جدا شدن هستند.این باکتری خاص از مدفوغ «لاما»ها به دست میآید، در انگلیس هم باکتری از مدفوع گاو و اسب جدا میشود.از زمانی که انسانها کاربرد آتش را یاد گرفتند، آموختند که از مدفوع حیوانات میشود برای تولید آتش استفاده کرد، اما کاربرد مدرنتر استفاده از زیستگاز یا بیوگاز است.
ویتک؛ خرس ایرانی که سرباز لهستانی شد
در سال 1942ارتش لهستان عجیبترین سرباز را به خدمت پذیرفته بود. او خرسی ایرانی به نام ویتک بود!با گذشت هفتاد سال نام ویتک و داستان نبردهای قهرمانانهاش در ذهن همرزمانش باقی مانده است. او نزد همراهانش بیبدیل باقی ماند. علیرغم تعلقش به دنیای وحش، او به راستی به یکی از آن سربازان تبدیل شده بود.دوران عجیب خدمت سربازی ویتک در سال 1942 در رشته کوههای البرز شمال ایران آغاز شد. گفته میشود یک پسر همدانی این توله خرس را در حالی یافت که مادرش توسط شکارچیان کشته شده بود. او بچه خرس را به خانهاش برد ولی اندکی بعد او را در ازای چند قوطی کنسرو به سربازان لهستانی سپرد. این سربازان بخشی از ارتش آندرس بودند، ارتشی متشکل از اسرای جنگی لهستان در روسیه که در سال 1941 پس از حملهٔ آلمان نازی به آن کشور ایجاد شد. در نیمهٔ دوم سال 1942 این ارتش برای مقابله با نیروهای پیشروندهٔ آلمان به خاورمیانه فرستاده شد.خرس کوچک و ناآزموده به سرعت به محبوبترین عضو گروهان 22 پشتیبانی توپخانهٔ ارتش لهستان تبدیل شد. سربازان برای تغذیهٔ او شیر فراهم میکردند و سعی در جبران محبتی داشتند که پس از کشته شدن مادرش از او دریغ شده بود. در عوض، او نیز به سربازان روحیه میبخشید.ویچه ناربسکی کهنه سرباز ارتش لهستان در سال 2011 در مستند «ویتک... خرسی که به جنگ رفت» میگوید: «ویتک از ما سربازان خسته از نبرد با محبت استقبال میکرد و این برای ما بسیار آرامشبخش بود.سربازان، دوران بسیار دشواری را در اردوگاههای روسیه پشت سر گذاشته بودند و هنوز مجبور بودند که دور از خانواده و عزیزانشان روزهای سخت نبرد را تحمل کنند. وجود یک حیوان مهربان و سرگرم کننده تنها دلخوشی آنها به شمار میآمد.»از آنجایی که هیچکس دربارهٔ پرورش خرس چیزی نمیدانست، سربازان با او مانند یکی از اعضای گروهشان رفتار میکردند. در 14 آوریل 1944، سربازان لهستانی در مصر منتظر بودند تا از طریق ناپل به جبههٔ متفقین در ایتالیا بپیوندند. اندکی بعد، به نظر میرسید که مجبورند تا راهشان را از رفیقشان جدا کنند؛ مسوولین بندر اسکندریه به هیچ حیوان وحشی اجازه نمیدادند تا سوار کشتی سربازان شود.ولی این گروهان از کار ننشستند؛ از رئیس ستاد ارتش در قاهره اجازهٔ رسمی دریافت کردند و خرس را به خدمت سربازی درآوردند. اسم او را ویتک (Wojtek) ثبت کردند که در زبان لهستانی به معنای «جنگجو» است. علاوه بر شمارهٔ خدمت، به او درجه و دفتر جیرهبندی نیز تعلق گرفت. به این ترتیب نقشهٔ آنها عملی شد و به ویتک اجازه داده شد تا با کشتی اسکندریه را ترک کند.با داشتن 1.82 متر قد و 220 کیلوگرم وزن، ویتک دیگر یک بچه خرس به حساب نمیآمد. همرزمانش به او آموختند که چگونه جعبههای مهمات را جابهجا کند.بعد از پایان جنگ نیز داستان ویتک به اتمام نرسید. در سال 1946 و هنگامی که همرزمانش به اسکاتلند منتقل شدند تا در برکشایر مستقر شوند این سوال مطرح شد که محل زندگی ویتک کجا خواهد بود؟ ایران یا لهستان؟ اسکاتلند چطور؟حکومت کمونیستی لهستان اصرار داشت تا او را به باغ وحشی در لهستان منتقل کند ولی همراهان من اجازه چنین کاری را ندادند.» ادینبرو اسکاتلند خانهٔ جدید ویتک شد. او اکنون به یکی از جاذبههای باغ وحش تبدیل شده بود و هر از چندی سربازان بازنشسته به ملاقات او میآمدند.سال 1963، این خرس بینظیر در سن 22 سالگی از دنیا رفت. او دیگر به نماد پیوند دو کشور لهستان و اسکاتلند تبدیل شده و نام او در ذهن مردم هردو کشور به خوبی حک شده است.در ماه مارس سال 2009 پارلمان اسکاتلند مراسمی به یادبود ویتک برگزار کرد. در نوامبر 2011 نیز کهنه سربازان و نیانباننوازان اسکاتلندی رژهای در ادینبرو تدارک دیدند و به زبان لهستانی از خرس-سرباز ویتک ستایش کردند.تاکنون لوحهای یادبود و مجسمههای فراوانی از او ساخته شده و در موزههای مختلف نگهداری میشوند. بنیاد گرامیداشت ویتک نیز در تلاش است تا مجسمهٔ برنزی بزرگی از ویتک را در مرکز شهر ادینبرو نصب کند.
نظر شما