رضا پالانی (رضاخان و رضاشاه بعدها) به علت این که از خانواده ای بسیار پایین به مقام هایی بادآورده رسیده بود، از یک مشکل بزرگ رنج می برد و آن هم عقده ای سیرناشدنی در جمع آوری ثروت بود. رضاخان که به رضاقلدر نیز معروف شده بود، از این قلدری خود در راه جمع آوری زمین هایی بسیار ناحق نیز بهره برد به نحوی که روح الله حسینیان می نویسد:
وی املاک مردم را در مقابل بهای اندکی تملک می کرد. به اعتراف شاه، زمین هایی که از پدرش به او رسیده بود دویست و بیست هزار هکتار یعنی 000/000/200/2 مترمربع بود. رضاشاه مقادیری از ثروت خود را با شرکت کشتیرانی هندرسون سرمایه گذاری کرده بود و «از سهام داران اصلی» آن بود.
محمدرضا نیز مانند پدر در جمع آوری اموال بسیار حریص بود. به گفته ی فردوست، رضاشاه «در مقام مقایسه با پسرش باید به او رحمت فرستاد.» محمدرضا از همان روزی که به حکومت رسید به فکر ثروت اندوزی افتاد. «در اواخر آذر ماه [1321] مقامات انگلیسی از طریق یک منبع کاملاً موثق پی بردند که شاه صاحب یک میلیون دلار در آمریکاست و در جستجوی سرمایه گذاری برای پول خود می باشد. این مبالغ وجوهی بود که به گفته ی بولارد می بایست اگر روزی از شاهی برکنار شود با آن زندگی خود و احتمالاً پدرش و بقیه ی خانواده اش را تأمین کند.»
قبل از اینکه درآمد نفتی ایران زیاد شود، محمدرضا مانند پدرش به تملک اراضی می پرداخت. او سرلشکر مزین را در منطقه ی شمال با اختیارات تام برگرده ی مردم سوار کرده بود و با فروش زمین های موات و منابع ملی، پول آن ها را به دربار تحویل می داد. پس از آنکه قیمت نفت به شکل سرسام آوری بالا رفت، شاه به بهانه های مختلف هر روز بر ثروت خود می افزود.
شاه در سال 1337 برای عادی جلوه دادن فعالیت های اقتصادی به پیشنهاد علم، سازمانی اقتصادی را تحت عنوان «بنیاد پهلوی» تأسیس کرد. بنیاد پهلوی ظاهراً یک بنیاد خیریه بود و چند کار هم مانند کمک هزینه به دانشجویان خارج از کشور، احداث چند خانه ی مسکونی برای معلولان، تأمین پوشاک و اطعام فقرا انجام می داد؛ ولی در واقع همه ی این ظاهرسازی برای پوشش دادن به اقدامات اقتصادی شاه و خانواده ی وی بود.
بنیاد با سرمایه گذاری در کارخانجات سیمان، قند، بیمه، بانک، کشتیرانی، هتل سازی، خانه سازی، کازینوهای قماربازی و کاباره ها سود سرشاری را عاید خانواده ی پهلوی نمود.
بنیاد پهلوی از موقعیت خود استفاده می کرد و با تمام امکانات به سفته بازی و تجارت مشغول بود. بارها زمین های زراعتی بسیاری را به نفع این بنیاد، ملی اعلام کردند و با ساختن ساختمان های لوکس و فروش آن به وزارتخانه ها، سرمایه های زیادی را به دست می آوردند.
بنیاد پهلوی سه هدف اساسی را دنبال می کرد: «1- یافتن منابع مالی برای شرکت تجاری متعلق به شاه؛ 2- کنترل اقتصاد کشور از طریق سرمایه گذاری در زمینه های مختلف؛ 3- حمایت مالی از افراد وفادار به سلطنت.» بنیاد پهلوی با استفاده از موقعیت و اقدامات غیرقانونی در مدت کوتاهی توانست صاحب یا سهام دار بیش از ده ها بانک و شرکت سرمایه گذاری، شرکت بیمه، ده ها هتل و کازینو، ده ها شرکت تجاری، شرکت های ساختمانی و صنعتی و شرکت های کشت و صنعت شود. عاقبت چنان شد که بنیاد در سال 1352 توانست یک ساختمان 50 طبقه را در نیویورک خریداری کند. فعالیت اقتصادی غیرقانونی بنیاد چنان چشمگیر شده بود که یکی از مشاوران فرح، احسان نراقی، معتقد شد: «فعالیت های شک برانگیز بنیاد موجبات اضمحلال سلطنت را در ایران پدید می آورند.»
بنیاد پهلوی از طریق ابراز قدرت، زمینی را با تمسک به قانون تملک اراضی به قیمت بسیار ارزان می خرید و آن را به قیمت سرسام آوری می فروخت. به همین علت مردم معتقد بودند: «قانون مبارزه با زمین خواری نه برای ممانعت از عواید بی رویه ی زمین خواری، بلکه به منظور ربودن این منافع از چنگ طبقه ی متوسط و رساندن آن به اعضای خاندان پهلوی و مقامات عالی رتبه ی دولت وضع شده است.»
شاه نیز به جز اموالی که در ایران داشت، قسمت اعظم اموالش را به اروپا منتقل کرد و کنستانتین- پادشاه سابق یونان- را مسئول «اداره ی بعضی از سرمایه های اروپایی خود» کرد. وی قسمتی از «خریدهای مورد نیاز ارتش ایران را انجام می داد» که از این طریق نیز اموالی را برای محمدرضا کسب می کرد.
در آستانه ی انقلاب نیز بسیاری از اموال محمدرضاشاه توسط بهبهانیان مسئول امور مالی شاه به خارج منتقل شد. پس از سقوط رژیم، محمدرضا، هوشنگ انصاری وزیر سابق اقتصاد را مسئول اداره ی امور املاک خود در آمریکا نمود. انصاری «یک نظام اداری برای رسیدگی به سرمایه گذاری های خانواده ی پهلوی در آمریکا تأسیس کرد که همه ی کارکنان آن آمریکایی بودند.»
خانواده ی پهلوی مدعی بودند: اموال آن ها در خارج از کشور فقط 3 میلیارد دلار است. این در حالی بود که مطبوعات آمریکایی اموال و دارایی شاه را تا 35 میلیارد دلار برآورد کرده بودند.
در این بین طبق وصیتنامه ی مالی شاه این اموال بین فرح (20%)، رضا پهلوی (20%)، علیرضا پهلوی (20%)، فرحناز پهلوی (15%)، لیلا پهلوی (15%)، شهناز پهلوی (18%) و مهناز زاهدی، دختر شهناز (2%) تقسیم شد و در این بین شهناز پهلوی به این وصیتنامه معترض شد و مدعی بود اموال پدرش باید مطابق حقوق اسلامی تقسیم شود!
۱۳ تیر ۱۳۹۲ - ۰۹:۴۲
کد خبر: ۱۳۴۸۷۰
قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: در دستورات دینی اینگونه آمده است که ثروت اندوزی بیش از حد، در هنگامی که فقط بخاطر حرص و طمع باشد، بسیار نکوهیده و یکی از منهیات الهی محسوب می گردد، ولی گویا خاندان پهلوی در زمینه ی جمع آوری اموال، آن هم اموال مردم به زور و چپاول، گوی سبقت را ربوده بودند.
زمان مطالعه: ۱ دقیقه



نظر شما