مانتوهای خفاشی، شلوارهای جین گشاد فاصله ای بسیار است.کافی است سری به آلبومهای خانوادگی تان بزنید؛ همه آنها صرفنظر از نوستالژی دوست داشتنی شان، که میل به ورق زدن صفحات زرد، زمخت و کهنه را دو چندان می کند، تاریخی از لحظات آرام و گاه طوفانی را نیز تداعی می کنند.از سویی تفاوت چهرهها و نوع پوشش شما و آشنایانتان لحظات جذابی را برایتان تدارک می بیند که به راحتی نمی توانید از آن دل بکنید.
مانتوهای گشاد با اپلهای بزرگ خانمها که هر کدامشان به اندازه 5 سانتیمتر به اندازه شانهها اضافه می کرد، شلوارهای پرچین و خمرهای آقایان، یقههای پهن پیراهنها و پاشنههای تخم مرغی هر چند ممکن است امروز دیگر جذابیت چندانی برای ما نداشته باشد، اما می تواند مقیاس معتبری باشد برای مقدار معنا دار تغییر ما در چند صباحی که بر ما گذشته است .
بررسی سهم الزامهای عرفی، باورهای درونی و یا اهرمهای قانونی در این تغییر به درک و تفکیک معنا دار میان آنها با مقولهای به نام «مد» کمک خواهد کرد.
71 سال پیش ؛ وقتی زینت جهانشاه همراه همسرش از سوئیس به ایران برگشت و یک سال بعد با راه اندازی خیاطخانه اش در خیابان امیریه هر آنچه در سفرها و اقامتش در فرنگ آموخته بود، به خانمهای تهرانی عرضه کرد، پای مد هم به پوشش ایرانیها باز شد.
از آن روز به بعد مردانی که پیشتر با جلیقه، قبا یا جبه و یا با پوشیدن کتهای بلند، طبقه اجتماعی خود را به نمایش میگذاشتند به کتهایی روی آوردند که قد آنها به یکباره آب رفت و کوتاه شد .
برخی زنان هم که در عصر قجری چارقد، چادر، روبنده، پیچه یا نقاب میپوشیدند در واپسین سالهای این عصر با دیکتاتوری رضاخانی، تغییرات بسیاری را در نوع پوشش خویش تجربه کردند.چندی نگذشته بود که برنامههای مدرنیزاسیون اجباری او و پیچیدن نسخه ای به نام لباس «متحدالشکل»، و ممنوعیت لباس قجری، ممنوعیت حجاب، اجباریشدن کت و شلوار و کلاه پهلوی و در نهایت کلاهشاپو تغییرات اجتناب ناپذیری همچون کپی برداری از یونیفرمهای اداری و نظامی ایران از آلمانیها را نیز در میان جامعه ایرانی به وجود آورد و حتی پدیده ای به نام سبیل هیتلری را در سالهای قبل از شهریور 1320 به ارمغان آورد.
تغییر در نوع پوشش زنان و مردان ایرانی بعدها و در دهه 50 با اوج تبلیغات مصرف گرایی شکل تازه ای به خود گرفت ؛ پانک ها، هیپیها و شیوه آرایش موی مخصوص آنها جوانان شهرنشین و چه بسا ایرانی را نیز تحت تأثیر قرار داد.آن وقت بود که موهای بلند، عینکهای فریم کائوچویی، شلوارهای پاچهگشاد، پیراهنهای یقه باز و کتهایی که یقه آنها روی پیراهن پخش میشد، به مشخصه پوشش آن روزها تبدیل شد.
پیروزی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی تا مدتی میل به سادهزیستی و دوری از مد و مدگرایی را در بین مردم رواج داد؛ در دهه 60 عملاً مد و مدگرایی به حاشیه رفته بود، اما در دهه 70 و با پایان جنگ و آغاز دوره تأثیر رسانههایی چون ویدئو و ماهواره، دوباره مدگرایی در جامعه آغاز شد. بتدریج شلوارهای پارچهای جای خود را به جینهای تنگ داد و پیراهنهای معمولی مردانه به تیشرت تبدیل شد، آرایشگاههای مردانه دیگر فقط وظیفه کوتاهکردن موها را به عهده نداشتند.
در دهه 80، یعنی دهه اینترنت نیز مد و مدگرایی به گونه ای دیگر به خانهها سرک کشید.شتاب جایگزینی مد در این دوره بیش از همه استفاده از واژههای «دمده» و یا «از مدافتاده» را رواج داد .حالا دیگر در کوچه پسکوچههای شهرها خبری از آن سلمانیهای قدیمی که تنها ابزار کارشان را شانه، قیچی، ماشین اصلاحی دستی و آبپاشی برای اصلاح و در کنارش چای دارچین تشکیل می داد نبود؛ آنها ابزار مختلفی برای کراتینه وشفاف کردن مو، میکاپ، پلینگ و برنزه کردن صورت ،که جوانان را هرچه بیشتر در جهت مدگرایی و دستکاری در ظاهرشان ترغیب میکند، داشتند.
مدلهای جدید برگرفته از برندهای مدل مارمولکی، فشن و دیزل و دی اندجی از جمله پرطرفدارترین مدلها بودند. جوانان برای براشینگ و برنزه کردن ومیکاپ ، آبرسانی پوست، پلینگ، گرفتن چربی روی پوست، گذاشتن ماسک اسکراپ، بافت آفریقایی و اکستنشن موها، مرتب کردن ابرو و جدیدترین متد صاف کردن مو راهی آرایشگاههایی می شدند که هیچ شباهتی با سلمانیهای دهه 20 نداشت.
حکایت مانتو هم برای خود شنیدنی است .در حالی که در دهه 50 و 60، نگاهها به مانتو و پالتو ساده بود، در دهه 60 مانتوهای کمردار مد روز شد. دهه 70 گرایش به سمت مانتوهای خفاشی سوق پیدا کرد. اما بار دیگر اواسط دهه 80 همان مانتو پالتوهای قدیمی به عنوان مد به بازار بازگشتند؛ حتی برخی مجموعههای تلویزیونی الهامبخش لباس و مد بودند، مثلاً مدل لباس شعبان بیمخ در سریال هزاردستان باعث تولد مانتوی خفاشی یا هزاردستانی در آن سالها شد.
چهرهها نیز در همین چند دهه گونههای متفاوتی را به خود دیده است. قبل از انقلاب موهای پشت بلند با خط ریشهای بلند معمول بود وپس از این دوره، خط ریشها هر چند بلند باقی ماند، اما پهنایشان به اندازه خط سوزنی نازک شد. فرمهای سبیل هم برای خودشان نام و رسمی داشتند؛ نوع سبیل داگلاسی فرم محبوب آقایان جوان و میانسال پیش از انقلاب بود. در دورههای بعدی بویژه در دهه 80 شلختگی در وضع ظاهر به نوعی به مد روز تبدیل شد. پس از گذار از این مرحله، موهای فشن و به سبک جوجه تیغی بر فرق سر آقایان جا خوش کرد.
تصاویر بر جای ماندن ورزشکاران و هنرمندان بهترین اسنادی است که می تواند نشانی از گذار این تغییر را پیش رویمان قرار دهد . برای مثال دهه 60 پس از عبور از تیپ های دهه پنجاهی، سبیلها با موهای بلند زیاد فوتبالیستهایی را با موهایی کوتاه و ساده، سبیل هایی پهن و بلند می توان سراغ گرفت.خاطره محمد پنجعلی،سیروس قایقران،مهدی فنونی زاده،نادر محمد خانی، علی دایی و کریم باقری و چندین بازیکن شاخص با سبیل های پهن و پرپشت سبیلوها در دهه 70 و 80 در ذهنها باقی مانده است؛ هیبتی که بعدها و از میانه دهه 80 به بعد از میان رفت .
۱۰ آبان ۱۳۹۲ - ۲۲:۱۴
کد خبر: 164765
گروه فرهنگی-کیوان سرافرازی - از گیوه، چاروق و نعلین و کفشهای پاشنه دار یا قیصری در پای جوانان تا کفشهای ورنی و کتانیهای سفید چینی، کفشهای لژ بلند و باریک و چکمههای ساق بلند از جنس جیر و دامن شلواریهای میدی ،مدلهای ماکسی،...
نظر شما