قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: یکی از اقدامات اصلاحی امیرکبیر بنا بر گواهی اسناد، فعالیت های وی در عرصه فرهنگی بوده است، به نحوی که وی را بانی و موسس فرهنگ نوین ایران دانسته اند و شاید شاخص ترین حرکت فرهنگی وی را بتوان تاسیس دارالفنون و ایجاد آن دانست.

سیری در مدیران و معلمان دارالفنون عهد ناصری

به گزارش سرویس فرهنگی قدس انلاین امیرکبیر در میان مشکلات طاقت فرسا، در سال 1266 ﻫ.ق بنای مدرسه دارالفنون را آغاز کرد و با هدف رواج فنون جدیدی که هنوز بطور کلاسیک در ایران رواج نیافته بود به این اقدام دست زد. لذا آن طور که در تاریخ آمده است، ساختن بنای مدرسه دارالفنون قریب به یکسال طول کشید و در اواخر سال 1267 ﻫ.ق کار ساخت آن به پایان رسید ولی گویا سرنوشت این گونه رقم خورده بود که امیر، خود شاهد افتتاح حاصل دسترنجش نباشد؛ چرا که قبل از افتتاح این مدرسه وی به تبعید فرستاده شده بود و سرانجام این مدرسه در روز یکشنبه پنجم ربیع الاول سال 1268 ﻫ.ق، بدون حضور بانی اصلیش و با حضور ناصرالدین شاه و مسئولین مدرسه افتتاح گردید. یکی از نکات جالب این مدرسه مدیران (و یا همان رئیسان) آن می باشد که اکثراً افرادی درباری و به نحوی نظرکرده ی ناصرالدین شاه بودند به نحوی که دکتر احمد هاشمیان آنان را چنین نام می برد. 

میرزا محمدعلی خان شیرازی
میرزا محمدعلی خان شیرازی، نخستین سرپرست مدرسه دارالفنون بود. وی، به علت نزدیکی و خویشاوندی با میرزا ابوالحسن خان ایلچی، در سال 1263 ق. به سمت سفیر فوق العاده ایران در دربار فرانسه انتخاب گردید.
در زمان صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر، چون وزارت امور خارجه زیر نظر مستقیم میرزا تقی خان بود، محمدعلی خان در ابتدا به عنوان معاونت آن وزارتخانه و در سال 1267 ق. به سمت وزیر امور خارجه انتخاب شد و به جهت ارتباط معلمان خارجی مدرسه دارالفنون با وزارت خارجه، وی به ریاست این مدرسه نیز نائل گردید. او تا زمان مرگش در هجدهم ربیع الثانی 1268 ق.، عهده دار این سمت بود.

علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه، وزیر علوم
علیقلی میرزا، پنجاه و چهارمین پسر از پنجاهمین زن فتحعلی شاه قاجار و از نزدیکان و افراد مورد اطمینان ملک جهان (مهدعلیا) مادر ناصرالدین میرزا بود. به همین جهت او بعد از مرگ محمدشاه در سال 1464 ق.، در تهران همه کاره مهدعلیا شد و تا آمدن ناصرالدین میرزا ولیعهد به تهران و انجام تاجگذاری، زمام کارها را به مدت 45 روز زیر نظر وی بر عهده گرفت.
در سال 1272 ق. لقب اعتضادالسلطنه به وی اعطا گردید و در سال 1274 ق.، به موجب فرمان ناصرالدین شاه، به ریاست مدرسه دارالفنون گمارده شد.
اعتضادالسلطنه با همکاری کریزز، نخستین خط تلگراف را بین عمارت سلطنتی تا باغ لاله زار بنا کرد. مدتی بعد، وی دست به انتشار روزنامه "ملت سنیه ایران" زد که فقط 2 شماره از آن منتشر شد. سپس روزنامه "ملتی" را در 34 شماره و نیز روزنامه "علمیه دولت علیه ایران" را در 53 شماره به زبان های فارسی، عربی و فرانسه منتشر ساخت.
اعتضادالسلطنه، در سال 1275 ق. به وزارت علوم (فرهنگ) منصوب شد. در همین سال، 42 نفر از دانش آموزان دارالفنون زیر نظر وی انتخاب و جهت ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شدند. از شیرین کاری های درخور یادآوری او، به چوب بستن (فلک کردن) صحافباشی پس از بازگشت وی از فرنگ می باشد.
اعتضادالسلطنه، در سال 1298 ق. درگذشت و او را در حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپردند. از وی دو پسر به نام میرزا نورالله و محمدحسن خان میرزا بر جای ماند. در این سال پسر دومش (محمدحسن خان میرزا) به پیشخدمتی ناصرالدین شاه رسید و لقب "معتضدالدوله" گرفت.

علیقلی خان هدایت، مخبرالدوله
علیقلی خان، پسر بزرگ رضاقلی خان هدایت (امیرالشعرا) می باشد. او در کودکی از شیراز، محل تولد خود به تهران آمد و در زمان سلطنت محمدشاه، حاکم فیروزکوه شد. وی به اصرار پدر خود- که کار نظافت دارالفنون را به عهده داشت- در سال 1268 ق. همراه با جعفر قلی خان (نیرالملک) برای تحصیل وارد آن مدرسه شد. خود او در این باره گفته است:
"با داشتن زن و بچه، فرصت زیادی برای تحصیل باقی نمی ماند. چند کتابی جمع کردم و کتابدار مدرسه شدم."
تا اینکه، در سال 1269 ق.، به ریاست کتابخانه دارالفنون رسید. بعدها به تلگرافخانه وارد شد و در سال 1276 ق.، به عنوان رئیس کل تلگرافخانه در ایران و معاون وزیر علوم انتخاب شد. در زمان وزارت تلگراف او بود که الکساندر هوتوم شیندلر انگلیسی اتریشی تبار به استخدام این وزارتخانه درآمد و با کمک وی بود که قدم های بزرگی در کشیدن سیم و خطوط تلگرافی در ایران برداشته شد.
علیقلی خان مخبرالدوله، هنگام اقامت در اروپا (آلمان) همراه با میرزا رضاخان گرانمایه، سفیر وقت ایران در آن کشور، بعد از مذاکرات فراوان با بیسمارک، صدر اعظم آلمان، موفق شد دو مستشار آلمانی برای آموزش نظامی و قشون در ایران استخدام کند. بدین ترتیب وت و فلمر به استخدام دولت ایران درآمدند و بعدها نیز به تدریس در مدرسه نظام دارالفنون پرداختند. پسر علیقلی خان، مهدیقلی خان هدایت (حاج مخبرالسلطنه) نیز در سال های 1305- 1302ق. مترجم این دو نظامی آلمانی در دارالفنون شد.
پس از مرگ اعتضادالسلطنه، به موجب فرمان ناصرالدین شاه در سال 1298 ق.، رضاقلی خان به سمت ناظم مدرسه دارالفنون انتخاب شد. علیقلی خان- همان طوری که اعتمادالسلطنه گفته- فردی راحت طلب و خوشگذران بوده و سرانجام، در سن 75 سالگی در سال 1315 ق. در تهران درگذشت.

رضاقلی خان (نیرالملک دوم)
رضاقلی خان پسر بزرگ جعفر قلی خان نیرالملک، متولد سال 1288 ق. می باشد. وی در سال 1300 ق. پس از تحصیلات ابتدایی، به مدرسه دارالفنون وارد شد و در سال 1305 ق. موفق به فارغ التحصیلی از رشته علوم فلسفه و ریاضیات از مدرسه مزبور شد. به همین جهت، از ناصرالدین شاه انعام دریافت کرد و بعدها در سال 1315 ق. به ریاست دارالفنون رسید و محمدحسن خان (ادیب الدوله)- که سمت معلمی ریاضی آن را بر عهده داشت- به عنوان ناظم مدرسه انتخاب گردید.
رضاقلی خان، از سال 1313 ق. مدتی نیز به معاونت کل وزارت معارف و اوقاف و فواید عامه منصوب شد و در سال 1902میلادی، به علت خدمات فراوان فرهنگیش، از فرانسه نشان "لژیون دنور ملی" با درجه شوالیه، دریافت کرد.

محمدحسین خان ادیب الدوله
محمدحسین خان، از شاگردان دوره اول مدرسه دارالفنون در رشته توپخانه بود. وی، تحصیلات خود را در سال 1278 ق. به پایان رسانید. ابتدا به سمت آجودانی مدرسه منصوب گردید و در سال 1312 ق. به لقب ادیب الدوله نائل گشت. وی، بین سال های 1282 تا 1315 ق. به مدت 35 سال ناظم مدرسه بود و کلیه کارهای آن زیر نظر وی صورت می پذیرفت. سرانجام او در سال 1315 ق. در سن 64 سالگی در تهران درگذشت. بعد از مرگ وی، رضاقلی خان نیرالملک، پسر بزرگ جعفر قلی خان نیرالملک به عنوان رئیس دارالفنون انتخاب شد.

محمدحسن خان ادیب الدوله دوم
محمدحسن خان، پسر محمدحسین خان ادیب الدوله می باشد. وی، ابتدا به تحصیل در رشته توپخانه پرداخت و پس از مدتی خلیفه (دستیار معلم) ریاضی دارالفنون شد تا اینکه خود معلمی این درس را در آن مدرسه به عهده گرفت. در سال 1315 ق. بعد از مرگ پدر، لقب ادیب الدوله گرفت و به عنوان ناظم مدرسه انتخاب گردید. وی، بعد از رضاقلی خان (نیرالملک دوم) ریاست دارالفنون را عهده دار شد. محمدحسین خان و محمد حسن خان ادیب الدوله با رضاقلی خان هدایت، رئیس و ناظم مدرسه نسبت خویشاوندی داشتند. سرانجام محمدحسن خان، در سال 1313 ق. در سن 63 سالگی در تهران درگذشت.

جعفر قلی خان هدایت، نیرالملک
جعفر قلی خان پسر دوم رضاقلی خان هدایت (امیرالشعرا)، ناظم اول دارالفنون بود. وی به هنگام ناظمی پدرش در سال 1268 ق.- که 21 سال داشت- همراه با برادر خود علیقلی خان (مخبرالدوله) جهت تحصیل به دارالفنون وارد شد. آن ها از دانش آموزان دوره اول رشته مهندسی در این مدرسه بودند.
جعفرقلی خان، در سال 1276 ق. به سمت کتابدار مدرسه و دو سال بعد در سال 1278 ق.، به جای پدر به ریاست آن انتخاب شد. وی، تا سال 1312 ق. ریاست دارالفنون را بر عهده داشت و به نام "خان رئیس" نیز معروف بود. در سال 1313 ق. به سمت وزارت علوم رسید و تا سال 1323 ق. با حفظ این سمت، اداره دارافنون را زیر نظر خود بر عهده داشت؛ تا اینکه در سال 1315 ق. پسرش رضاقلی خان (نیرالملک دوم) به ریاست مدرسه انتخاب شد. سرانجام، وی در سال 1333 ق. در سن 86 سالگی در تهران درگذشت.

رضاقلی خان هدایت، امیرالشعرا- لَلِه باشی
رضاقلی خان، در شیراز متولد شد. در سن 10 سالگی به تهران آمد. در سنین جوانی، به دستگاه حسینعلی میرزا فرمانفرما و حسنعلی میرزا شعاع السلطنه، از پسران فتحعلی شاه (1250- 1185 ق.) وارد شد و چون از ذوق شعری خوبی برخوردار بود، از فتحعلی شاه لقب "خانی و امیرالشعرایی" گرفت. بعدها در زمان ناصرالدین شاه به جهت توجه شخص شاه به وی، به سمت ناظمی مدرسه انتخاب شد و به مدت 18 سال نیابت وزارت علوم و در واقع، ریاست دارالفنون را برعهده داشت.
وی پس از افتتاح دارالفنون، دو پسر خود، علیقلی خان و جعفرقلی خان و نیز دو برادر خانم خود را به نام های رضاقلی خان و نجفقلی خان برای تحصیل در آن مدرسه قرار داد. در سال 1277 ق.- که مظفرالدین میرزا به ولیعهدی ناصرالدین شاه انتخاب شد- رضاقلی خان به سمت لَلِه باشی ولیعهد انتخاب گردید. سپس در سال 1279 ق. به آذربایجان (محل اقامت مظفرالدین میرزا) فرستاده شد و بعد از بازگشت به تهران، به لقب "نیرالملک" ملقب گردید.

معلمان دارالفنون
در پی اعزام محصلان ایرانی به خارج کشور، تعدادی از آن ها پس از بازگشت به ایران گاه در مدرسه دارالفنون به تدریس مشغول می شدند و گاه تعدادی از این معلمین را افراد حاذق خارجی تشکیل می دادند به نحوی که اقبال یغمایی فهرست این معلمین را چنین بیان می دارد.

قریب
عبدالعظیم، فرزند میرزا علی سررشته دار، در روز پانزدهم رمضان 1296 هجری قمری، در گرکان به دنیا آمد. پدرش حامی علم و اهل دانش و ادب بود؛ از این رو فرزندانش را در خردسالی به تحصیل گماشت. عبدالعظیم مقدمات زبان فارسی و عربی را در زادگاهش آموخت و در پانزده سالگی به تهران سفر کرد. در خدمت میرزا غلامرضا برادر بزرگش، که در ریاضیات متبحر بود، حساب و هندسه آموخت؛ پس آنگاه در محضر استادان فن به تحصیل منطق و فقه و حکمت و اصول و معانی اشتغال ورزید. زبان فرانسوی را نیز در دارالفنون فراگرفت. در سال 1317 هجری قمری، معلم مدرسه علمیه شد و در کلاس دوم و سوم ابتدایی به تدریس پرداخت. در همین احوال به تألیف سه دوره دستور زبان فارسی آغاز نهاد که نخست به صورت جزوه در مدارس آن روز تهران تدریس می شد و پس از سپری شدن چندین سال، به چاپ رسید.
در سال 1333 هجری قمری، حاج مخبرالسلطنه هدایت، رئیس مدرسه نظام، وی را برای تدریس ادبیات و زبان فارسی دعوت کرد، و از این زمان تا سال ها همچنان معلم آموزشگاه های نظام بود. از سال 1306 تا 1311 به ولیعهد ایران درس زبان و ادب فارسی می آموخت.
قریب، در طی خدمات فرهنگی خود، سال ها در مدرسه سیاسی، مدرسه ایران و آلمان، دارالفنون، دارالمعلمین، بنگاه وعظ و خطابه، دانشکده ادبیات و دانشسرای عالی تدریس کرد. و سرانجام قریب روز سه شنبه سوم فروردین سال 1344، برابر نوزدهم ذی قعده سال 1384، رخت به عالم باقی کشید.

شمس العلما قریب گرکانی
حاجی میرزا محمدحسین قریب، متخلص به شمس العلما، به سال 1262 هجری قمری در قریه گرکان شهرستان اراک متولد شد. پدرش حاج میرزا علیرضا از بازرگانان معروف دیار خود بود که بیشتر مدت زندگانیش را در قم به سر برد. شمس العما تحصیلات اولیه را در قم به پایان رساند و سه سال در نجف و عتبات عالیات، در محضر میرزا محمد حسن شیرازی، تحصیل اصول و فقه کرد، و چون استعداد و حافظه سرشار داشت، در شمار دانشوران زمان خود درآمد. سپس به هندوستان سفر کرد، و مدت نه سال در شهرهای آن سرزمین پهناور گردش کرد. آنگاه از راه ترکستان به قفقاز و از آنجا به اسلامبول رفت و به مکه معظمه تشرف حاصل کرد. او، بر اثر این سفرهای دور و دراز و همزبانی و همنشینی با بزرگان کشورهای گوناگون، زبان های انگلیسی و فرانسوی را آموخت و با معارف ممالک متمدن آشنا گردید. بعد از مراجعت به ایران، در مدارس دارالفنون، سیاسی، علمیه و نظام به تدریس پرداخت؛ چندی رئیس مدرسه علمیه بود و مدتی مستشار دیوان عالی تمیز. سالی چند از اعضای مفید و مؤثر شورای عالی معارف بود. وی خطی خوش داشت و از سال 1315 هجری قمری تا چند ماه پیش از مرگش، که به روز چهاردهم شعبان 1345 اتفاق افتاد (مدفون در ابن بابویه)، پیوسته و بلاانقطاع تدریس می فرمود و شاگردان بزرگی پرورد. حواشی معالم، لطائف الحکم، در سه جلد، ابدع البدایع، در بدیع، صد حکایت منتخب از کتاب های ادبی عربی، از آثار ارزنده اوست.

غلامحسین رهنما
غلامحسین رهنما، پسر میرزا علی محمد ملاباشی، در پانزدهم ذی قعده 1300 هجری قمری، در شیراز به دنیا آمد. پدرش از عالمان معروف و خوشنام زمان ناصرالدین شاه بود. پس از طی دوران کودکی و کسب تربیت چنان پدری بزرگوار و صاحب فضیلت، و فراگرفتن مقدمات علوم، همراه او به تهران آمد. چندی در مدرسه علمیه درس خواند و در محضر حاجی نجم الدوله به آموختن ریاضی و هیئت پرداخت. چون هوش سرشار داشت و طبع و ذوقش بدین علوم مایل بود، پیشرفت بسیار کرد و در این علم ها صاحبنظر و قریب اجتهاد شد.
از روز بیستم محرم 1320 هجری قمری، به استخدام وزارت علوم و معارف درآمد و در مدارس مختلف، از جمله علمیه، دارالفنون، مدرسه علوم سیاسی و مدرسه نظام، به معلمی پرداخت و پس از چند سال به تدریس در مدرسه دارالمعلمین مرکزی و مدرسه ایران و آلمان مأمور شد.
رهنما در علوم قدیمه نیز متبحر بود. ادبیات فارسی و عربی را نیکو می دانست و به هر دو زبان شعر بسیار از بر داشت. گاهی به تفنن شعر نیز می سرود. بزرگمردی آزاده، نجیب، خلیق، با آزرم و مهربان بود. احکام دین را بدون تظاهر تا سرحد وسواس رعایت می فرمود. چندین مجلد کتاب جبر و هندسه تألیف فرمود که سال ها کتاب درسی بود و شاگردان از آن سود می جستند.
در اوایل مرداد 1310، به معاونت وزارت آموزش و پرورش انتخاب و دوبار نیز به وزیری آموزش و پرورش برگزیده شد. شصت و پنج سال عمر کرد و روز پنجشنبه دوازدهم اردیبهشت 1325، در تهران درگذشت. در ایوان آرامگاه ناصرالدین شاه مدفون است.

میرزا علی اکبرخان مزین الدوله
میرزا علی اکبرخان مزین الدوله، در بیستم ربیع الثانی سال 1263 قمری در کاشان به دنیا آمد. در نوباوگی برای آموختن دانش و هنر به اروپا رفت، در مدرسه صنایع مستظرفه پاریس به کسب علم و هنر پرداخت، و موسیقی و نقاشی و زبان فرانسه را نیکو فراگرفت، و در هنر گریم کردن چابکدست و ماهر شد. به سال 1288 قمری، پس از پانزده سال تحصیل در اروپا، به ایران بازگشت، به خدمت دربار درآمد و به شاه زبان فرانسه و نقاشی می آموخت. افزون بر این، در مدرسه دارالفنون به تدریس و تعلیم زبان و نقاشی پرداخت، و با مسیو لمر معلم موزیک دارالفنون به شوق و ارادت همکاری می کرد.
ناصرالدین شاه، که شیفته نمایش بود، مزین الدوله را مأمور کرد که بعضی از نمایشنامه های مولیر و نمایشنامه های خوب دیگر را ترجمه کند و نمایش دهد. او از بعضی زنان خارجی که زبان فارسی را آموخته بودند مدد می گرفت و برای خشنودی خاطر شاه، سالی چند نمایش ترتیب می داد. تماشاگران نمایش ها شاه و نزدیکان و محارمش بودند. لباس بازیگران را مادام بارنائود، زن بارنائود، معلم دارالفنون، می دوخت. کارگردان نمایش خود مزین الدوله بود و لمر معلم موزیک نیز با نواختن آهنگ های دلنشین در این کار به وی مدد می رساند. این نمایش ها در تالاری که در گوشه شمال شرقی مدرسه بود اجرا می شد.
مهمترین تألیفات و آثارش کتاب افعال و اصطلاحات زبان فرانسوی، یک مجلد دیکسیونر فرانسوی به فارسی، و چندین پرده نقاشی است.
باری، وی پس از پنجاه سال تدریس زبان و تعلیم نقاشی و فن نمایش و پروردن شاگردانی لایق و کارآمد، در هر سه رشته، سرانجام، روز چهارشنبه پانزدهم شعبان 1351، در هشتاد و پنج سالگی (به حسب سال شمسی)، در تهران درگذشت، و در ابن بابویه به خاک رفت.

ورزنده
میرمهدی، فرزند صفی شبستری، به سال 1301 هجری قمری در شبستر پا به دنیا نهاد. نخست مدتی در مدرسه ایرانیان اسلامبول تحصیل کرد، سپس چندی در همین شهر در مدرسه فرانسویان درس آموخت. پس آنگاه به ترتیب مدتی در مدارس نظام عثمانی و دراویتون فرانسه و دارالمعلمین نظامی بروکسل به آموختن فن ورزش پرداخت. ژیمناستیک و شمشیربازی را با نیکویی فراگرفت و پس از بازگشت به ایران، به سال 1333 هجری قمری، به خدمت وزارت علوم و معارف درآمد و به تعلیم ورزش در مدارس پرداخت.
گفتنی است که در آن روزگاران، در نظر مردمان عامی، ورزش کردن به سبک فرنگیان کاری زشت و ناصواب بود. ورزنده آزارها دید، اما چون به کار و هدف خود ایمان داشت و به لزوم تعمیم ورزش میان جوانان بخصوص در مدارس معتقد بود، از این آزارها پروا نکرد. دارالفنون را پایگاه خود قرار داد. غالباً جلسات سخنرانی درباره فواید ورزش تشکیل می داد و مسابقات ورزشی برپا می کرد. پس از مدتی اندک اندک مردم، خاصه جوانان، با ورزش و فواید آن آشنا شدند و ورزنده دلگرمتر و کوشاتر شد و در مواقع مناسب جشن های ورزشی تشکیل می داد و مردم را به حضور در آن ها تشویق می کرد.

دکتر محمود شیمی
دکتر محمود شیمی، فرزند میرزا کاظم محلاتی، در سوم شعبان 1287 هجری قمری تولد یافت. پس از فرا گرفتن علوم مقدماتی، برای ادامه تحصیل به مدرسه دارالفنون رفت، و در امتحانی که دوسال بعد، با حضور ناصرالدین شاه و صدراعظم و وزیر علوم، از شاگردان به عمل آمد، به گرفتن یک قطعه نشان مس و دوازده تومان حقوق سالانه نایل گردید.
محمود خان، پس از شش سال مجاهدت در تحصیل و کسب فیض از استادان ایرانی و اروپایی، دوره دارالفنون را به پایان رساند، و در سال 1309 قمری، شغل «حافظ الصحه عمومی» به وی سپرده شد، و مأمور شد، که در سفرهای تابستانی شاه همسفر و همراه او باشد. ناچار با دکتر فوریه و دکتر هبنت دندانساز، با کالسکه سلطنتی، به اراک و بروجرد رفت و در همین سال در مبارزه با بیماری وبا، که در این سال به شدت در ایران شیوع یافت، تلاش ها و فدداکاری ها کرد و بسیاری از بیماران را از شر این بیماری مهلک رهاند.
پس از مراجعت دکتر فوریه به اروپا، و آمدن دکتر شیندر فرانسوی به ایران، و انتصاب وی به سمت پزشک مخصوص شاه، محمود خان مترجم او شد، و مقارن همین زمان، در خدمت دکتر راتولد، که چشم پزشک ماهری بود در ایران بود، به آموختن چشم پزشکی پرداخت و پس از چند سال چنان کارآمد و ماهر شد که ناصرالدین شاه معالجه چشم عایشه خانم یکی از بانوان حرمش را به او محول کرد، و چون چاره گری او مؤثر افتاد، شاه به پاداش، منصب سرهنگی با حمایل و نشان مخصوص به او داد و بر حقوقش افزود. (جمادی الاول 1313 هجری قمری)
در سال 1314 قمری، علاوه بر مشاغلی که داشت، مترجمی دکتر رکبرن، معلم فیزیک و شیمی که تازه از اروپا آمده بود، به او واگذار شد، و پس از رفتن وی و آمدن جانشینش مسیو مولیون مترجمی معلم جدید را متعهد شد.
مدتی بعد دکتر ژرژ و دکتر گاله، معلمان طب؛ مسیو دانتان معلم تاریخ طبیعی، مسیو داوید معلم ریاضی، و مسیو المر برای تدریس در مدرسه دارالفنون استخدام شدند و به ایران آمدند. این استادان زبان فارسی نمی دانستند و دکتر محمودخان شیمی و میرزا ابوالحسن خان فروغی و میرزا رضاخان مهندس الملک به مترجمی آنان انتخاب شدند.
پس از اینکه مدرسه فلاحت به ریاست مسیو داشر تأسیس شد، فیزیک و شیمی این مدرسه به دکتر محمود شیمی واگذار گردید. او در این زمان نخستین تألیف علمی خویش را، که مختصر شیمی آلی بود، چاپ کرد، و دو سال بعد، شیمی مفصلی در 221 صفحه، برای کلاس های دوره دوم دبیرستان ها، به طبع رساند.
در زمان وزارت معارف میرزا محمودخان علاءالملک و به توصیه او، تاریخ ناپلئون و یک سفرنامه را از زبان فرانسوی به زبان فارسی ترجمه کرد. در سال 1337 هجری قمری، با حفظ مقام و نام پرافتخار معلمی، به سمت طبیب صحی بلدی منصوب گردید و تدریس شیمی و مراقبت امور صحی مدرسه دارالمعلمین مرکزی نیز به وی واگذار گردید. چهار سال بعد، با همکاری دکتر پاپاریان، به تأسیس مدرسه داروسازی توفیق یافت.
دکتر محمود شیمی، پس از این خدمت های شایان، در سال 1313 بازنشسته شد و در خانه به طبابت پرداخت.
این معلم بزرگ که روز سوم شعبان 1287 هجری قمری به دنیا آمده بود در سال 1333 در هشتاد و هفت سالگی درگذشت.

میرزا کاظم محلاتی
در سال 1348 قمری به دنیا آمد. پدرش میرزا احمد محلاتی- اصلا کرمانی- از نواده های خواجه نصیرالدین طوسی بود، و مادرش خواهر میرزا اسحاق محلاتی، متخلص به انور، زنی عارف و اهل دین بود.
میرزا کاظم، پس از تأسیس یافتن دارالفنون، در اولین دوره، در رشته علوم طبیعی و داروسازی به تحصیل پرداخت، و زبان فرانسوی را هم به خوبی آموخت. او در تمام مدت تحصیل شاگردی ممتاز و برجسته بود، و بارها به گرفتن نشان و مدال سرافراز شد.
در سال 1275 قمری، دولت ایران به اعزام چهل و دو تن از محصلان ساعی به اروپا تصمیم کرد. میرزاکاظم یکی از افراد این گروه بود، و هم او، در راه سفر به اروپا، به دیگر محصلان زبان فرانسوی یاد می داد تا، پس از رسیدن به فرانسه و شروع به تحصیل، از آموختن باز نمانند.
میرزا کاظم، پس از اینکه رشته علوم فیزیک و شیمی و طبیعی را در فرانسه به پایان رساند، به ایران بازگشت، و در دارالفنون معلم شد.
این معلم بزرگ و باهمت، که همکارانش وی را لاووازیه ایران نام نهاده بودند، آزمایشگاه مجهزی در دارالفنون ترتیب داد که شاگردان همواره از آن استفاده می کردند. همچنین یک دستگاه اسید سولفوریک سازی و یک کارخانه کوچک قندریزی در دارالفنون دایر کرد.
این معلم بزرگ، که چهل سال عمر خویش را در راه آموزش و پرورش جوانان دانشجوی وطن خویش گذراند، در طی سالیان خدمات فرهنگی پربرکتش چندین مجلد کتاب علمی معتبر نوشت که سالیان دراز در دارالفنون تدریس می شد. از آن جمله است کتاب اصول شیمی آلی، کتاب گیاه شناسی که نسخه اصلی هر دو، به خط مؤلف در کتابخانه مجلس شورای ملی نگهداری می شود، کتاب تذکرة الادویة ناصری، که در سال 1288 تألیف فرمود، رساله ای درباره عکاسی که نسخه خطی آن در کتابخانه ملی است، و کتاب شیمی مطلق، کتابی درباره زراعت، کتاب فیزیک و کتاب دواسازی. افزون بر این ها کتابی درباره شیمی معدنی نوشته که به سال 1307 قمری در چاپخانه دارالفنون به طبع رسیده است، و کتابی به نام چرا؟ که بسیاری از مطالب علمی در آن به صورت پرسش و پاسخ به زبان ساده بحث شده است و مخاطب دو پسرش احمد و محمودند.
بنا به سوابق موجود در مدرسه دارالفنون، این معلم بزرگ با فضیلت تا سال 1313، که آخرین سال زندگی اوست، با شور و شوق تمام، در این مدرسهف حکمت طبیعی درس می داد و از سال 1320 قمری فرزندش محمود در این مرکز علمی کار پدر را دنبال کرد.
این دانای ستوده خصال در 21 شوال 1313 قمری در تهران درگذشت. آرامگاهش در ضلع جنوب غربی سکوی صحن ابن بابویه است.

ریشار
ژول ریشار، در سال 1231 قمری 1816 میلادی، به دنیا آمد. در جوانی در تهران خرده فروشی می کرد. چون زبان فرانسوی را روان و شیرین تکلم می کرد، او را به معلمی دارالفنون انتخاب کردند. در آن روزگاران هنوز خرید و فروخت برده و کنیز معمول بود. او کنیزکی کردستانی، که از زیبایی بهره داشت، خرید. چون خریدن کنیز مسلمان بر نامسلمان و تمتع بردن از او حرام است بر او لباس مردانه پوشاند تا رازش آشکارا نشود. اما پس از مدتی، مردم بر آنچه کرده بود وقوف یافتند. مسیو ریشار ترسید. به حضرت عبدالعظیم پناه برد و به دین اسلام درآمد. نام میرزارضا بر خود نهاد و بدین گونه از بلا رهایی یافت و پس از آن همچنان به تدریس زبان فرانسوی در دارالفنون ادامه داد.
میرزا رضاخان از این کنیز که بعدها رسماً به عقد خود درآورد صاحب چهار فرزند شد، که یکی از آن ها یوسف خان مؤدب الملک بود. او در روز بیست و هفتم شعبان سال 1285 قمری، برابر 13 دسامبر 1868، به دنیا آمد. سال ها معلم مدرسه دارالفنون بود، و کتابی برای آموختن زبان فرانسوی به شاگردان تألیف کرد. طی چند سال، بسیاری از شاگردان سخن گفتن به زبان فرانسوی را از او فراگرفتند.
یوسف خان روز یکشنبه چهارم خرداد 1314، برابر با بیست و سوم صفر 1354، مطابق 26 مه 1935، درگذشت و در امامزاده عبدالله نزدیک بقعه حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.

تولوزان
تولوزان در جزیره موریس به دنیا آمده بود و تحصیلات خود را در وال دوگراس Val de grace انجام داده بود و دانشیار بود. او وقتی به ایران آمد هم در مدرسه دارالفنون تدریس می کرد و هم طبیب خاص شاه بود. اما پس از مدتی کار تدریس را رها کرد و فقط در امتحان محصلان طب شرکت می کرد. در دوران اقامتش در ایران، شاگردان بزرگی پرورد که مؤتمن الاطبا، نظام الحکما، میرزا علی اکبر ناظم الاطبا، و خلیل خان ثقفی از آن جمله بودند.
او در هر سه سفری که ناصرالدین شاه به اروپا رفت همراهش بود. زبدة الحکمه، که در آن خواص گنه گنه به شرح آمده، بدایع الحکمه، رساله ای در طب، و رساله طرز جلوگیری و معالجه طاعون، و چند رساله دیگر از آثار اوست. بیشتر تألیفات تولوزان با چاپ سنگی به طبع رسیده است.
در سفری که ناصرالدین شاه در سال 1287 قمری (از چهارشنبه بیست و پنجم جمادی الثانی تا سه شنبه اول ذی حجه) به عتبات عالیات کرد، دکتر تولوزان نیز از جمله همراهان بود. وی به امر شاه یادداشت هایی سفرنامه مانند درباره اراضی حله و کوفه و بابل و آثار باستانیش نوشت که در آخر سفرنامه ناصرالدین شاه چاپ شده است. در یادداشت ها یا سفرنامه تولوازن از جغرافیای تاریخی کوفه ذوالکفل، و یابل سخن رفته است.

نجم الدوله
عبدالفقار، در ماه ربیع الاول سال 1255 هجری قمری به دنیا آمد. پدرش ملاعلی محمد اصفهانی از دانایان بزرگ زمان خود بود. در ریاضیات قدیم معرفت تمام داشت و بعضی از قوانین و مسائل و لگاریتم را کشف و حل کرد. شاهزاده اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، که به وفور دانش وی آگاه بود، او را از اصفهان به پایتخت دعوت کرد، و به تدریس در مدرسه دارالفنون گماشت. عبدالغفار، که مقدمات علوم را از پدرش آموخته بود، همزمان، در محضر پدرش به تکمیل ریاضیات قدیم، و در دارالفنون به تحصیل ریاضیات جدید و علوم دیگر، پرداخت و چندان در این کار کوشید که پس از سپری شدن چند سال در ریاضیات قدیم و جدید و هیئت و نجوم و تکلم به زبان فرانسوی و انگلیسی استاد شد، و هنوز عمرش از بیست سال نگذشته بود که معلم کل علوم ریاضی دارالفنون شد.

منابع:
1- قاسمی پویا، اقبال. مدارس جدید در دوره ی قاجاریه، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، 1377.
2- تهرانی، اکبر. طهران قدیم تا تهران جدید، تهران: بوستان، 1389.
3- هاشمی رفسنجانی، اکبر. امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار، دفتر انتشارات اسلامی، 1362.
4- شمیم، علی اصغر. ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران: بهزاد، 1389.
5- یغمایی، اقبال. یادی از معلمان دارالفنون، نشریه آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت)، 1357.
6- هاشمیان، احمد. نخستین رئیسان مدرسه ی دارالفنون، نشریه گنجینه اسناد، 1385.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مهسا وفايي IR ۱۲:۵۹ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۱
    6 0
    روحت شاد امير کبير...
  • سوال؟ IR ۲۱:۴۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۰۴
    4 0
    مدرسه دارالفنون معلم يا پرسنل خانم نداشته؟