رجانیوز نوشت: آغاز بیداری اسلامی در کشورهای عربی در آذرماه 1389 منجر شد تا جریان شکست خورده در انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران که به بهانه دروغ تقلب، مردم و کشور را در سال 88 دچار خسارت های متعددی کرده بود بار دیگر با تحریک ضد انقلاب برای حضور در خیابان ها، با این استدلال که باید مانند مردم مصر، تونس و ... علیه نظام حاکم قیام کرد! دور جدید شورش خیابانی علیه جمهوری اسلامی را کلید بزد.
از این رو تنها به فاصله 3 روز بعد از 22 بهمن 89 و حضور میلیونی توده های مردم در کف خیابان در حمایت از اصل نظام و جمهوری اسلامی، در 25 بهمن ماه حدود 10 هزار نفر از اقلیت باقی مانده حامیان موسوی و کروبی که البته بخش قابل توجهی از آنان نیز نیروهای آموزش دیده منافقین، نیروهای تجزیه طلب، سلطنت طلبان و ... بودند با حضور در حد فاصل میدان انقلاب تا بزرگراه نواب و خیابان های فرعی این محدوده ضمن مختل کردن عبور و مرور مردم و آتش زدن سطل های زباله، به درگیری با نیروهای پلیس پرداخته و تمام تلاش خود را برای نشان دادن خود، انجام دادند.
در واقع تحرکات مفتضحانه سبزها در این روز، همه ی توان جریانی بود که می خواست با الگو گیری از قیام های منطقه علیه دیکتاتورهای امریکایی؛ علیه تنها نظام سیاسی مستقل جهان که بیش از سه دهه برابر استکبار و امریکا مقاومت کرده است، بشورد اما نتیجه نهایی این اقدام، مفتضح شدن بیش از پیش این جریان خود فروخته و ضد ملی بود.
این حرکت وحشیانه از آنجا که به درخواست موسوی و کروبی و با حمایت آشکار آنها و رسانه های آنها و پوشش ویژه رسانه های خارجی همراه بود نه تنها به نفع آنان تمام نشد که به مثابه یک انتحار و خودکشی سیاسی برای آنها محسوب می شد چرا که بلافاصله با خشم توده های مردم مواجه شده و نه تنها منجر به انزوای بیش از پیش آنها در افکار عمومی و مردم گشت بلکه تصمیم نظام جمهوری اسلامی برای حصر آنها را سبب شد، اتفاقی که امروز تقریبا سه سال از آن می گذرد و برخلاف شعارهای پر طمطراق هواداران آنها که می گفتند «موسوی دستگیر بشه/ ایران قیامت میشه» هیچ اتفاقی در ایران نیفتاد و گذر زمان نیز نشان داد این تصمیم درست و به جا بیشتر باعث آرامش و وحدت جامعه شد تا آنجا که بعد از انتخابات یازدهم ریاست جمهوری نیز هیچ اتفاق خاصی بوقوع نپیوست.
اما فتنه 25 بهمن سبزها از منظر دیگری نیز اهمیت داشت و آن موضع گیری تاریخی بسیاری از چهره های سیاسی بود که تا آن مقطع به این شفافیت و روشنی علیه موسوی و کروبی موضع گیری نکردند.
به عنوان مثال اکبر هاشمی رفسنجانی بعد از این افتضاح تاریخی موسوی و کروبی در اظهاراتی کم سابقه علیه آنها گفت:
"باید همه اقشار جامعه به قانون احترام بگذارند و هر اقدامی که با قانون مطابقت نداشته باشد ضربهزننده به مملکت و خود انسان و به فتوای امام راحل(ره) حرام است ...ما باید با درایت و وحدت کامل در برابر توطئههای قدرتهای بیگانه متحد باشیم."
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه گفت: در تمام دوران پس از انقلاب اسلامی، همواره مورد هجوم امواج منفی رسانه های استکباری قرار داشته ایم چرا که آنان با انقلاب، اسلام و ملت ایران که منافع استعماری آنان را به خطر انداختند، مسئله دارند.
هم چنین محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام 25 بهمن را یک خیانت غیرقابل بخشش دانست و گفت: "اعتراضات سال گذشته علیه مسئولان بود ولی حوادث این روزها علیه نظام است و سکوت در مقابل آن قابل قبول نیست."
هر چند این سخن رضایی نیز که اعتراضات سال 88 را متوجه مسئولین می دانست و شعارهای فتنه گران در روز عاشورای 88 علیه نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را فراموش کرده بود، معنا دار بود اما وی در ادامه در اظهاراتی صریح تر گفت:
" آیا درست است که ما بنشینیم و تظاهرات علیه جمهوری اسلامی ایران برگزار کنند؟ آیا آنقدر عده ای نمی فهمند که 25 بهمن حادثه ای در جهت منویات آمریکایی هاست؟ آیا شعور سیاسی برخی از فعالان سیاسی اینقدر نیست که بفهمند این حرکات 100 درصد در جهت اهداف دشمنان ملت ایران است؟ آیا متوجه نمی شوند که غربی ها این حرکات را طراحی کرده اند؟"
علی اکبر ناطق نوری نیز از دیگر کسانی بود که سکوت خود را بعد از مدتها شکست و گفت: "اقدام عده ای در ایجاد فتنه و تخریب در روز 25 بهمن غیرقانونی ، غیرشرعی و شرم آور بوده و به شدت محکوم است."
وی افزود: "قوه قضائیه باید براساس قانون و عدالت اسلامی با مسببان این حادثه شرم آور و ضد انقلابی برخورد قاطع کند. این عده متاسفانه در حساس ترین شرایط منطقه خاورمیانه ، روز 25 بهمن دست به کاری ضدانقلابی زدند و خوراک تبلیغاتی برای دشمنان اسلام و انقلاب فراهم کردند اما دشمنان بدانند که ملت ما مثل 32 سال اخیر پای انقلاب ، اسلام ، آرمانهای امام ، رهبری و ولایت فقیه ایستاده است و همگان سخن امام را فراموش نمی کنند که می گفت اگر می خواهید کشورتان اسیب نبیند دست از ولایت فقیه برندارید."
و در نهایت حسن روحانی در واکنش به افتضاح سران فتنه در این روز اعلام داشت: "حرکت 25 بهمن گروهی فریب خورده کاملاً محکوم است و قوه قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضدانقلابی اقدام کند."
وی افزود: "حرکت ضداسلامی و ضد ملی 25 بهمن از یک سو می خواست فریاد قاطعانه ملت ایران در روز 22 بهمن را تحت الشعاع قرار داد و از سوی دیگر وسیله ای برای انحراف افکار مردم منطقه از دشمنان اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست اخیر آنان گردد."
لذا بازخوانی مواضع آشکار و صریح چهره های مورد اشاره به ویژه آقایان هاشمی و روحانی در آن مقطع نشان می دهد که آنها نیز این فتنه را یک حادثه یا اتفاق ساده نمی دانند و در واقع یک توطئه بزرگ علیه اصل نظام جمهوری اسلامی تلقی می کنند که از سوی بیگانگان هدایت و حمایت شده و طبیعی است که با مسببان داخلی آن برخورد قاطع شود، از این رو بدیهی است که این روزها بیش از هر زمان دیگر به مطالبه غیر منطقی و مضحک اقلیت افراطی از رییس جمهور جدید برای رفع حصر سران فتنه! باید تنها «لبخند» زد چرا که خود آقای روحانی نیز سه سال قبل در اظهاراتی آشکار و تحسین برانگیز، موضع خود را نسبت به تحرکات اقلیتی «فریب خورده» بیان داشته و باید در این زمینه تنها منتظر برخورد قضایی با سران فتنه بود.
نظر شما