رصد و ارزیابی علل افول این ژانر تأثیر گذار ادبی در ایران بی شک میتواند عامل مهمی باشد برای احیای مجدد آن. قابل ذکر است که در ایران طنز ادبی از پیشینه خوبی برخوردار بوده است.نویسندگان و صاحب نظران عرصه ادبیات همواره از این سازه ادبی بخوبی استفاده میکردند تا بتوانند صدای خود را به گوش دیگران برسانند.در گذشته نه چندان دور طنز هم در وادی آثار منثور کاربرد خود را از دست داده و هم در آثار منظوم.در عالم مطبوعات نیز این گونه ادبی از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است و غالباً یک یا چند ستون ثابت را در نشریات و مجلات به خود اختصاص میداده است. بی شک تحولات عظیم اقتصادی، سیاسی، فرهنگی... در کمرنگ شدن خصیصه طنز پردازی و طنازی در میان نویسندگان تاثیرگذار بوده است.به گفته بسیاری از صاحبنظران عرصه ادبیات، «طنزپرداز» و یا به تعبیری «طناز» به فردی اطلاق میگردد که از حماقتها، شرارتها، ناآگاهیها، توطئهها و... جامعه آگاهی دارد، و از زبان طنز و کنایه سود میبرد، تا افشاگری کند. درواقع طنزپرداز حقیقی به کسی اطلاق میگردد که چون یک خطیب آگاه عمل کرده، بر آن باشد تا انسانها را هدایت کند؛ نه آنکه با زبانی تلخ و گزنده در صدد تخریب و انتقامجویی باشد. به عبارت سادهتر، هدف اصلی طنز، اصلاح و برطرف کردن پلیدی و توطئه است، به همین دلیل است که طنز، همواره مضامین خود را از لابهلای حوادث اجتماعی مییابد و در پی آن، نگاهی هم به مسایل سیاسی دارد. در این ارتباط، طنز در نقش یک آینه عمل میکند و بر آن است که عیبهای افراد را در مقابل دیدگانشان قرار دهد؛ آن چنان که آینه عمل میکند و نقایص ظاهری انسان را نشان میدهد. نیت و مقصود طنز در آثار مکتوب ادبی، به نوعی تقابل با ناهنجاری رایج در جامعه است. طنز بخوبی میتواند وارد وادی مباحث اخلاقی بشود و خصلتهای ناشایست آدمی را همچون مال اندوزی، طمع، خودخواهی و شرارت و یا در سطح کلانتر چون ناهنجاریهای اجتماعی، باند بازیها، ابتذال فرهنگی، ستم را به بوته نقد میکشاند؛ در این میان، باید به لحن طنزپرداز توجه شود، چرا که لحن راوی میتواند فرد مخاطب را قانع یا در او ایجاد شک و شبهه کند. تحلیلگران وادی طنز و کنایه، بر این باورند که یک طنز اصولی، باید به مسایلی چون بیان حقیقت، کشمکشها و تضادها بپردازد و در این راستا پس از ریشهیابی معضلات، راه حل مناسب و منطقی ارایه دهد.
گاه دیده میشود اغلب مردم، میان طنز و هجو، تفاوتی قایل نیستند و همه را یکسان میپندارند. در صورتی که میان طنز و هجو، تفاوت عمده وجود دارد. طنز اصولاً بازتاب عمومی دارد و طنزپرداز، در این وادی، مسایل و رویدادهای عمومی و همهجانبه را در نظر میگیرد. در صورتی که هجو، تنها به یک فرد خاص میپردازد، و بر آن است که آن فرد مذکور را هدف قرار دهد.
اصولاً وجود عنصر درشتنمایی، مبالغه و غلو، در گستره طنز، ضروری است و نباید این عناصر حیاتی را به باد انتقاد گرفت، و گمان برد که طنز، از مقوله دلالتگری و مستندگرایی، دور شده است. نکته قابل اعتنا، نقشآفرینی عنصر طنز در دنیای شعر و رمان است. این عنصر، در این دو نوع ژانر ادبی، بسیار کارساز بوده، بسیار مورد توجه مؤلفان و نویسندگان قرار گرفته است. در صورتی که در وادی مقالهنویسی، طنز آنچنان موفق عمل نکرده، در صورتی که در وادی رمان و شعر، به دلیل بیان غیر مستقیم مطالب، مخاطب بهتر پذیرای انتقادهای طنزپرداز است. یک فرد طنزپرداز، جدا از داشتن توانمندی لازم در به کارگیری فنون طنز، میبایست به علوم مختلفی مانند روانشناسی، سیاست، تاریخ، فلسفه و به خصوص علوم اجتماعی، آشنایی لازم داشته باشد. او باید به مسایل روز آگاه باشد، علل مردمگریزی جوانان را بداند، به ناهنجاریهای جامعه آشنا باشد، از علل بروز تقدسزدایی در جامعه مدرن آگاهی داشته باشد، و ازمقوله اسارت انسان در دام ماشین و رایانه مطلع باشد.
۲۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۲:۲۸
کد خبر: 216860
طنز ادبی در ایران متأسفانه مدت مدیدی است که رنگ و بوی خود را از دست داده است و میرود تا رفته رفته از ساحت ادبیات ایران محو شود.
نظر شما