گروه معارف/آمنه مستقیمیقرضالحسنه به عنوان یکی از سنتهای مؤکد در آموزههای دینی از راهکارهای بیبدیل اسلام برای اصلاح و تعدیل سبک زندگی اقتصادی و معیشت مردم از طریق خیرخواهانه و با نیات معنوی است که برکات فردی و اجتماعی فراوان دارد. از این رو با حجتالاسلام والمسلمین علی اصغر هادوی نیا، استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مؤلف کتابهایی همچون «قرض الحسنه و آثار اقتصادي آن»، «انسان اقتصادی از دیدگاه اسلام» و «جهان بینی و اقتصاد از دیدگاه قرآن کریم» درباره این عقد اقتصادی و تأثیر آن بر سبک زندگی امروز جامعه به گفت وگو پرداختهایم که مشروح آن از نظرتان میگذرد:
لطفاً برای ورود به بحث درباره معنا و مفهوم قرض الحسنه به عنوان یکی از عقود اسلامی، جایگاه آن در اسلام و اینکه در چه شرایطی این عقد ضرورت مییابد، توضیح دهید.
- قرض یکی از عقود اسلامی است که دارای احکام و ضوابط خاص خود از جمله حرمت رباست. از لحاظ لغوی، واژه «قرض» به معنای قطع کردن و بریدن است و زمانی به کار میرود که قرضدهنده قسمتی از اموالش را از خود جدا کرده و به قرضگیرنده میدهد. نکته قابل توجه در عقد قرض این است که فرد قرضدهنده میتواند با انگیزههای اقتصادی مانند کسب سود و بدون هیچ انگیزه معنوی اموال خویش را قرض دهد. همین نکته وجه تمایز بین قرض و قرضالحسنه را روشن میکند.
«قرضالحسنه» نیز نوع خاصی از عقد قرض است که با قصد و نیت صورت میگیرد. یعنی قرضدهنده در جهت اطاعت امر خداوند و کسب اجر و ثواب اخروی و يا انگيزههاي معنوي و بدون انگیزههای مادی اقدام به قرض میکند. قرضالحسنه اگرچه از جهت فقهی و حقوقی تحت عقد قرض مطرح میشود و همان احکام را دارد، اما تحقق آن منوط به داشتن نیت الهی و انگیزههای معنوی و آخرتی است و شرایط خاصی از جمله نیازمند بودن وامگیرنده دارد که آن را از دیگر موارد قرض جدا میکند. در واقع عقد قرضالحسنه در زمره عقود تملیکی بوده و ماهیتی خیرخواهانه دارد.
از اینرو، قرضالحسنه افزون بر اینکه یک مسأله اجتماعی است، یک مسأله اخلاقی نیز هست. زیرا اوّلاً روح محبت و تعاون که یک صفت ممتاز اخلاقی است، موجب رواج قرضالحسنه در جامعه میشود و ثانیاً این کار نیک، روح برادری و عطوفت را زنده میسازد و موجب سلامت جامعه از ربا و پیامدهای شوم و ویرانگر آن میشود. از این رو، قرضالحسنه از دو دیدگاه اقتصادی یعنی تجهیز و تخصیص منابع از طریق نهادهای مالی برای پاسخگویی به نیازهای حقیقی و دیدگاه اسلامی شامل انگیزههای آخرتی قابل بررسی است و نقش بانکها به عنوان واسطههای مالی در دریافت منابع مازاد افراد و تخصیص آن به نیازمندان از اهمیت زیادی برخوردار است.
یعنی تا نیت الهی نباشد قرض صفت حسنه به خود نمیگیرد؟
- بله، بدین ترتیب باید گفت بین قرض و قرض الحسنه باید تفاوت باشد. اصلیترین تفاوت هم در اهداف قرض است. در عقد قرض میتوان با اهداف کاملا مادی به دنبال کسب سود رفت، ولی در قرضالحسنه با توجه به معنای حسنه که به معنای ثواب و اجر اخروی است، باید به دنبال اهداف و انگیزههای معنوی بود. به نظر میرسد آنچه در نظام بانکی تحقق یافته است، با توجه به وجود مسایلی همچون اعطای جوایز و اخذ کارمزد بیشتر با روح و ماهیت عقد قرض مناسبت دارد نه قرضالحسنه. استفاده از عقد قرض به عنوان یکی از ابزارهای تجهیز و تخصیص منابع با رعایت احکام و ضوابط آن بدون اشکال است و میتواند دارای منافع و مزایای خوبی از جمله تأمین مالی خرد باشد.
اما وقتی سخن از قرضالحسنه به میان میآید، باید به انگیزههای قرضدهندگان توجه شود. در قرضالحسنه افراد بدون وجود ابزارهای تشویقی و برخورداری از انگیزه کافی در پی کمک به نیازمندان هستند. به نظر میرسد مشتریان نظام بانکی در بسیاری از موارد با انگیزههای معنوی اقدام به سپردهگذاری نمیکنند و هدف آنها استفاده از تسهیلات بانکی است.
قرض الحسنه در چرخه اقتصادی جامعه توانایی برطرف کردن چه چالشهایی را دارد و از آن در راستای رفع کدام مشکلات اقتصادی میتوان بهره گرفت؟
- در ارتباط با قرض الحسنه دو وجه وجود دارد، یکی عرضه وجوه و دیگری تقاضای وجوه؛ در طرف عرضه، صاحبان با انگیزههای معنوی قرض الحسنه میدهند؛ یعنی نیازهای معنوی را با قرض الحسنه برطرف میکنند، البته باید توجه داشت قرض الحسنه مانند صدقه نیست، زیرا در صدقه وقتی وجهی داده میشود پس گرفته نمیشود، اما در قرض الحسنه که بنابر روایات اجری چندین برابر صدقه دارد، وجه باز میگردد که خود مانعی بزرگ در مسیر تنبل پروری در جامعه است.
یعنی با قرض الحسنه این نیاز روحی و معنوی ثروتمندان و صاحبان وجوه به کمک برطرف میشود در حالی که دغدغه تنبل پروری وجود ندارد، برخلاف صدقه که در اعطای کمک شفافیت کم بوده و ممکن است تظاهر به نیاز شود؛ اما در قرض الحسنه احتمال ادعای نیاز غیرواقعی کمتر است و صاحبان وجوه اعتماد بیشتری در رفع نیاز معنوی خود دارند و در این حالت اغنیا کمتر به سمت اسراف انحراف یافته و مازاد وجوه خود را در این عقد اسلامی به کار میبرند.
افزون بر این، در طرف تقاضا نیز باید به گونهای باشد که وجوه به نیازمندان اختصاص بیابد که این رویکرد سبب میشود نیازمندان واقعی طرف کمک قرار بگیرند و در نتیجه اتخاذ چنین روشی، هم نیاز معنوی اغنیا و هم نیاز مادي واقعی نیازمندان برطرف میشود.
آیا میتوان قرض الحسنه را یکی از راهکارهای مبارزه با ربا در نظام اقتصادی دانست؟
- در روایت است که اگر این سنت حسنه ترویج شود ربا از جامعه برچیده میشود. البته هم قرض الحسنه و هم ربا مربوط به بنگاههای مالی هستند با دو طرف تقاضاکننده و عرضه کننده؛ اما اگر بتوان از مسیری غیر از ربا، تقاضای وجوه را اشباع و نیازش را برطرف کرد، هیچ انگیزهای در متقاضی وجوه، به طرف ربا باقی نمیماند، زیرا اگر عرضه وجوه از این طریق باشد بی گمان متقاضیان به این سمت میآیند نه ربا و اینچنین بازار ربا بدون تقاضا میشود.
نهادینه شدن فرهنگ قرضالحسنه در میان مردم چه تاثیری بر اصلاح سبک زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم دارد؟ آن هم در شرایطی که اقتصاد یکی از دغدغههای اصلی رهبر معظم انقلاب است.
- باید توجه داشت مفهوم سبک زندگی دارای ابعاد مختلف است؛ یک بعد معنوی است که اگر جهت عرضه قرض الحسنه را در نظر بگیریم و ابزارهایی داشته باشیم که جهت معنوی انگیزههای انسانی را بروز دهد توانستهایم بعد معنوی سبک زندگی را نمایان کنیم.
همان گونه که اکنون صندوقهای کمیته امداد به عنوان یک ابزار، صدقه را وارد سبک زندگی اقتصادی مردم کرده است آن هم به آسانی.
بنابراین، اگر بتوانیم قرض الحسنه را نیز اینچنین وارد سبک زندگی مردم کنیم به گونهای که صاحبان وجوه براحتی بتوانند هر مقدار وجهی را حتی کم و در زمان کوتاه و با خیال راحت ارايه دهند و در موعد مقرر بازپس بگیرند، دیگر ثروتمندان براحتی برای عرضه مازاد وجوه خود اقدام میکنند.
از این رو، فرهنگ قرض الحسنه اگر با چنین ابزارهایی تعبیه شود براحتی به سبک زندگی مردم وارد شده و در میان آنها جا میافتد و از این مسیر به نیازهای بیشتری از محرومان پاسخ داده میشود .
چرا امروز شاهد کمرنگ شدن این سنت پسندیده در جامعه هستیم و این بیتوجهی چه پیامدهایی دارد؟
این مهم دلایل گوناگونی دارد و موانعی برای آن ایجاد شده چه از نظر دولتهای سابق که ریشهای برخورد نکردند، چه از سوی نهادهایی که درگیر قرض الحسنه بودند که آنها نیز علمی و ریشهای با موضوع قرض الحسنه برخورد نداشتهاند.
اما این بیتوجهی هر چه بیشتر ادامه بیابد، سبب میشود ما از یکی از قابلیتهای کارآمد اقتصاد اسلامی محروم شویم.
در حالی که اگر همانند وقف و صدقه، از قرض الحسنه نیز بهره بگیریم به مراتب آثار و کارآمدی بیشتری را شاهد خواهیم بود، اما اگر نتوانیم موانع را برطرف کنیم، نمیتوانیم از قابلیتهای آن بهره گرفته و محرومان جامعه همچنان نيازمند باقی میمانند و از سوی دیگر معنویت اقتصادی در جامعه بروز نمیکند. این در حالی است که از تفاوتهای بنیادین اقتصاد اسلامی با دیگر مکاتب اقتصادی، وجود عنصر معنویت است.
باید توجه داشت نیت در قرضالحسنه یک امر اعتباری است که باید مبتنی بر واقعیت باشد نه یک امر صوری. مشتری خود باید به قصد کمک به نیازمندان به بانک مراجعه کرده باشد نه اینکه کارمند بانک در هنگام انعقاد قرارداد به مشتری القا کند که نیت قرضالحسنه داشته باش. تا امروز هیچ نهاد مالی نتوانسته است به این سوال اساسی پاسخ دهد که آیا اعطای تسهیلات بر اساس عقد قرض صورت میگیرد یا قرض الحسنه. این آسیبی جدی در حوزه قرضالحسنه است که به ناکارآمدی نهاد قرضالحسنه منجر شده است. از این رو، به نظر میرسد با توجه به وضعیت موجود بهتر است در نظام بانکی به جای واژه قرضالحسنه از عبارت قرض استفاده شود.
چگونه میتوان قرض الحسنه را به سنتی رایج در جامعه تبدیل کرد؟
- برای این کار باید اقدامهای علمی صورت گیرد تا قرض الحسنه به صورت نهاد در جامعه پایه گذاری شود، به عنوان مثال باید از ابزاری همچون اوراق قرض الحسنه بهره گرفت و یا سازمان بورس و بانک مرکزی به صورت سیستماتیک و علمی روی اوراق قرض الحسنه کار کنند. همچنین، باید بین نهادهای موجود مانند صندوقهای قرض الحسنه یا روشهای بانکی موسوم به این عقد، هماهنگی باشد.
نظر شما