صحبت های رئیس جمهور ایالات متحده در بردارنده نکاتی بود که در ذیل به اهم آنها اشاره می شود:
1-اوباما در ابتدای صحبت هایش می گوید: «شبه‌نظامیان دولت اسلامی به تهدیدی برای مردم عراق و خاورمیانه تبدیل شده‌اند و اگر تحت کنترل درنیایند، می‌توانند به تهدیدی برای آمریکا تبدیل شوند.» رئیس جمهور آمریکا در حقیقت بیان داشته است که اقدام ظاهری او برای نبرد با تروریست های داعش نه کمک به مردم منطقه و ملت مظلوم عراق، بلکه برای حفاظت از منافع آمریکاست. بی شک خطر تروریسم وحشی داعش در منطقه مربوط به یک ماه اخیر نیست. جنایات این گروهک چندین سال است که گریبان دو ملت عراق و سوریه را گرفته است، اما در این مدت هیچ گاه احساس خطر را در دولتمردان ایالات متحده ایجاد نکرد، حتی هنگامی که این گروهک در سوریه در برابر دولت بشار اسد قرار داشت توسط آمریکا پشتیبانی می شد. اما اکنون که منافع آمریکا در عراق به خطر افتاده است و این حیوان دست آموز آمریکایی ها به صاحب خودش حمله ور شده است، می بایست توسط همان صاحب، اندکی ادب شود.
2-اوباما در ادامه گفته است: «نظامیان آمریکا در عراق ماموریتی برای جنگ ندارند.» دولت آمریکا همواره از تمامی ابزارهای مشروع و نامشروع برای حفظ منافع خود استفاده می کند. اوباما نیز با تبعیت از اسلاف خود می داند که گروهک داعش در منطقه حساس غرب آسیا و در نزدیک مرزهای ایران می تواند در برهه ای به ابزاری مناسب تبدیل شود. اما در حال حاضر نیاز دارد تا کمی ادب شود. از این رو هدف را نابودی داعش قرار نداده، بلکه هدف تنها کنترل آنها با حملات هوایی است. دولتمردان آمریکایی به خوبی می دانند که حملات هوایی به هیچ عنوان منجر به پیروزی و نابودی یک گروه یا دولت نمی شود، بلکه این نبرد زمینی است که می تواند موجب رفع خطر این گروهک تروریستی شود.
3-«این درس را گرفته‌ایم که وقتی جنگی را در جایی به تنهایی پیش می‌بریم و خود مردم (آن مناطق) مشارکتی ندارند، همین که آنجا را ترک کنیم، مشکلات دوباره شروع می‌شود.» اوباما با بیان این جمله نشان داده است که کمی نسبت به رؤسای جمهور پیشین خود واقع بین تر شده است و آن اینکه باید نقش ملت ها را در تعیین سرنوشتشان در نظر گرفت. اما هنوز در یک اشتباه راهبردی به سر می برد و آن اینکه مشکل اصلی در کشورهای منطقه و بسیاری دیگر از کشورهای دنیا، دخالت بی قاعده آمریکاست. در حقیقت آنچه سبب بحران می شود دخالت های آمریکاست و حس منجی گرایانه این دولت برای حل مسائل در هر کجای جهان است.
4-اوباما در ادامه یکی دیگر از اهداف تشکیل ائتلاف علیه داعش را توقف تامین مالی فعالیت‌های این گروهک دانسته است. به واقع این هدف یکی از مضحک ترین اهداف آمریکاست. قطعا گروهی که تاکنون توانسته است بخشی از خاک عراق و سوریه را به تصرف خود در آورد و به انواع و اقسام سلاح های سبک و سنگین مجهز شود، بدون برخورداری از حمایت دولت های برخوردار نمی توانسته است به این حد از قدرت دست یابد. بی شک کمک های کشورهای مرتجع هم پیمان با آمریکا در تامین نیازهای این گروهک را نمی توان نادیده گرفت. حال با این شرایط و عضویت خنده آور همین کشورهای در ائتلاف ساختگی آمریکا، چگونه این هدف اوباما واقع پذیر می شود.
5-اما یکی از شاه بیت های رئیس جمهور آمریکا در این سخنان حس منجی گرایی اوست آنجا که می گوید: «هرجای دنیا اگر طوفان، بیماری یا زمین‌لرزه‌ای رخ دهد یا انجام عملیات نجات ضروری باشد یا (به هر دلیلی) جهان تهدید شده باشد و کمک بخواهد -حتی کشورهایی که از آمریکا شاکی هستند- به سراغ آمریکا می‌آیند.» اوباما به واقع آرزوی خود را در قالب این جمله بیان کرده است. او در حقیقت خواسته است درد بحران هایی را که دولت تحت مدیریت او در درجه اول برای کشورش و سپس برای دنیا به وجود آورده است را با بیان این جملات فقط و فقط التیام بخشد. امروزه بسیاری از مردم دنیا به این مسئله اذعان دارند که آمریکا نه تنها دیگر تنها قدرت بلامنازع در دنیا نیست بلکه بسیاری از تهدیداتش نیز تو خالی و ادعاهای گزاف است. حس خود بزرگ بینی آمریکا البته قابل درک است. کشوری که تا چند دهه گذشته تنها تهدیداتش موجب هراس می شد، امروزه حتی اقدامات نظامی اش نیز ثمر بخش نیست. از این رو می کوشد تا برای اینکه خاطرات آن دوران را برای خود تجدید کند، اوقاتی را با بیان این سخنان به خوشی بگذراند.
6- اما در نهایت باید به جمله کلیدی رئیس جمهور آمریکا اشاره کرد که گفته است: «به داعش همان درسی را می دهیم که به القاعده دادیم» اوباما با این جمله نتیجه اقدام نظامی اش را از همین ابتدا مشخص کرده است. به واقع او باید توضیح دهد که دولت آمریکا چه درسی را به القاعده داده است؟ حمله به افغانستان که به بهانه نابودی القاعده صورت گرفت آیا سبب نابودی آن شد و یا ریشه های این گرروه تروریستی را در این کشور و پاکستان تقویت کرد. حمله به عراق که به بهانه نابودی سلاح های کشتار جمعی صورت گرفت آیا سبب شکل گیری و ورود نحله های القاعده به این کشور نشد؟ تروریسم افراطی و وحشی که امروزه مناطق غرب آسیا و شمال آفریقا را در گره ای گور گرفتار کرده است دقیقا پس از لشگرکشی آمریکا به منطقه و پس از ادعای «جنگ علیه تروریسم» دولت سابق آمریکا شکل گرفت. بنابراین از همین ابتدا مشخص است که نتیجه این ائتلاف ساختگی در نهایت به کجا ختم می شود. تقویت این گروهک در منطقه شامات و عراق و افزایش جنایت های آنها علیه مردم منطقه.
به طور قطع ریشه بحران های منطقه، اقدامات و دخالت های بی جای دولت آمریکاست. حل بحران افراطی گری و تروریسم در منطقه غرب آسیا باید به دست دولت ها و ملت های همین منطقه صورت پذیرد. آنچه که برای دولتمردان آمریکایی اهمیت دارد نه حفظ منافع کشورهای اسلامی منطقه و نه حتی ثبات دولت های هم پیمانشان می باشد. بلکه سیاست های چرخشی این دولت تنها حفاظت از موجودیت رژیم نامشروع صهیونیستی است که به طور قطع بر هر هدفی اولویت دارد.
نظر شما