اجرای نمایش ترانه های قدیمی نوشته وکارگردانی محمد رحمانیان که طی دیروز وامروز در چهار نوبت درمشهد اجرا می شود تنها از این حیث که فرصت دیدن کارهای گروههای تهرانی فراهم شده اتفاق خوشایندی است. اما درباره نمایش ترانه های قدیمی باید گفت نمایشنامهی جز چند مونولوگ ،داستان خاص و دندانگیری ندارد،درواقع در حد سایر آثاررحمانیان نیست. ترانههای قدیمی همان گونه که از نامش برمیآید قرار است با دستمایه قرار دادن چند ترانهی محبوب قدیمی جانمایهای نوستالژیک را برای بییندهی خود تداعی کند که به این هدف خود می رسد بویژه وقتی که در انتهای نمایش تماشاگران همراه با خواننده و همه بازیگران ترانه "بهار دلنشین" را همخوانی می کنند. نمایش در هشت اپیزود روایت میشود که ربط چندانی به هم ندارند و نویسنده -کارگردان میکوشد با اشاراتی کوتاه و غیرمستقیم برخی از آنها را با هم مرتبط سازد که به نظر این اشارات چنان سطحی و دمدستی و این پیوندها چنان سست هستند که با حذف آنها هیچ خللی در جریان نمایش وارد نمیکند و بود و نبودشان چندان مهم نبوده و فرقی به حال ناظر نمایش نخواهد داشت. اپیزودهای نمایش جز اشاراتی گاه کاملا مستقیم و زمزمهی بخشی از ترانهها توسط شخصیت روی پرده، ارتباط داستانی خاصی با آن ترانههای قدیم ندارند.اپیزود اول با عنوان «برج میلاد» اپیزود نچسب است سایر اپیزودها در قیاس با اپیزود اول از غنای بیشتری برخوردار هستند و خط داستانی پررنگتری دارند، در این پردهها بازیهای بهتری را هم شاهد هستیم به ویژه بازی «مهتاب نصیرپور» در اپیزود دوم «مترو صادقیه»، بازی علی سرابی در اپیزود سوم «کافه نادری» و بازی هاشمی در اپیزود پنجم «بوستان آب و آتش». «حبیب رضایی» نیز در اپیزود «میدان فردوسی» هر چند به بازیهای خوب خود نزدیک نمیشود اما همچنان نمایش قابل تحسینی را ارایه میدهد.
بیشتر بار نوستالژیک ترانههای قدیمی بر دوش خوانندهی این آثار است و اوست که قرار است بیننده را با اجرای خود به حال و هوای سالهای دور ببرد
نظر شما