با امضای موافقتنامه تشکیل دولت وحدت ملی در افغانستان گویا به بن بست انتخاباتی شش ماهه این کشور پایان داده می شود و به صورت توافق شده رأی مردم و صندوقهای رأی نادیده انگاشته خواهد شد ...

رهایی افغانستان از جنگ داخلی

 و تقسیم قدرت بین دو تیم «اصلاح و همگرایی» دکتر عبدا... و تیم «تحول و تداوم» احمدزی صورت خواهد گرفت. اما دولت توافقی احتمالا با چه چالشهایی روبه‌رو خواهد بود و این فرمول توافقی و خارج از عرف سیاسی می تواند به مشکلات افغانستان پاسخ مناسب بدهد یا نه، پرسشهایی حیاتی هستند. طبق توافق به عمل آمده اشرف غنی احمدزی رئیس جمهوری و عبدا... رئیس شورای اجرایی خواهد بود و قرار است مقامهای دولتی و قضایی به نسبت مساوی بین آن دو تقسیم شود. بدین ترتیب افغانها برای نخستین بار با یک پدیده بی سابقه در عالم سیاسی روبه‌رو می شوند که در آن از صندوقهای رأی یک فرد پیروز و یک فرد شکست خورده بیرون نمی آید و درواقع انتخابات دو برنده با حقوق مساوی خواهد داشت، دو حاکمی که باید در یک اقلیم بگنجند. اینکه چنین فرمولی چگونه عملیاتی شود جای بحث فراوان و تردیدهای جدی دارد، ولی گویا گزینه بهتری وجود نداشته است تا از تشدید بحران جلوگیری کند؛ زیرا هر دو نامزد مدعی پیروزی بودند و دو پیروز از صندوقهای رأی نمی توانست بیرون کشیده شود.

در واقع این «جان کری» وزیر خارجه آمریکا بود که دو برنده را با دور زدن رأی مردم پیش روی افغانها قرار داد و این بر خلاف آن است که به لحاظ نظری آمریکا خود را حامی دموکراسی پارلمانی و رأی مردم می داند، ولی گویا در ایدئولوژی آنها رأی مردم می تواند گزینشی باشد و رأی مردم افغانستان که در سخت ترین شرایط و در موقعی که طالبان انگشتان دست کسانی را که رأی می دادند قطع می کرد از آنچنان اعتباری برخوردار نیست که آرای مردم در آمریکا و اروپا برخوردار است.اما پیامد احتمالی نادیده گرفتن رأی مردم برای آینده افغانستان و نخبگان سیاسی این کشور چه خواهد بود، بحث دیگری است. گمان غالب در این خصوص آن است که چنین موضوعی سبب سرخوردگی مردم و احساس فریب خوردگی از شرکت در انتخابات و بی تاثیری آنها در تحول مسالمت آمیز قدرت خواهد بود.

در این بین دکتر عبدا... که به دلیل سابقه جهادی‌اش و ایستادگی های اولیه اش در عدم پذیرش تقلب های انتخاباتی توانسته بود پایگاه اجتماعی اش را به نحو محسوسی در جامعه تقویت کند، وارد معامله ای شده است که برخلاف ظاهر امر، بازنده اصلی آن خواهد بود.

اما این تنها دکتر عبدا... و تیم او نیست که باخت را می پذیرد، بلکه باخت اصلی تر ازآن جامعه افغان است. بدین معنا که این انتخابات می توانست برای نخستین بار انتقال مسالمت آمیز قدرت را از گروه قومی پشتون با ذهنیت انحصار طلبانه ایلاتی آن به قومیت غیر پشتون امکانپذیر سازد و افغانستان را در مسیر دولت سازی- ملت سازی قرار دهد و وحدت ملی و ارضی اش را تضمین کند.

معامله بر سر قدرت، این فرصت تاریخی را از مردم افغانستان گرفت و آینده این کشور را همچنان در ابهام نگاه داشت دلایل این معامله هر چه باشد نخست دموکراسی طلبی غربی را به چالش کشید و بی صداقتی آنها را بر ملا کرد و دوم مردم افغانستان را از مسیری که می توانست به صلح و ثبات و آشتی ملی منتهی شود دور ساخت. البته دکتر عبدا... و همراهانش دلایل خاص خود را برای این سازش دارند که برای بخشی از جامعه افغانستان قابل فهم خواهد بودهمچنان که بخشی دیگر از او ناامید خواهند شد.

به نظر می رسد وی با دو گزینه محدود روبه‌رو بود، یک گزینه تشکیل دولت موازی که ایده والی بلخ بود و می توانست بحران را تا سطح جنگ داخلی با آینده ای نا معلوم روبه‌رو سازد و گزینه دوم سازش و تقسیم قدرت که دولت به اصطلاح «وحدت ملی» از آن استخراج شد.

عبدا... گزینه دوم را به مصلحت و راه را برای خروج افغانستان از بن بست انتخاباتی باز کرد. معامله ای که می تواند پایگاه اجتماعی اش را تضعیف و انتقال مسالمت آمیز دولت قومی را تا آینده‌ای نامعلوم به تاخیر بیندازد، ولی در یک نگاه به دور از پیشداوری و در همان حال واقع بینانه می‌توان گفت گزینه دیگری وجود نداشت و عبدا... تن به گزینه‌ای داد که افغانستان را از جنگ داخلی رها سازد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.