کیارستمی چندی قبل در مصاحبه ای به جریان سینمای دفاع مقدس حمله کرده بود و در این مصاحبه، حرف هایی به زبان آورده بود که به طور روشن دیدگاه هنرمندان جبهه روشنفکری را درباره دفاع مقدس بر زبان آورده بود و ابراهیم حاتمی کیا که روی اصلی تهاجم کیارستمی با او بود، از سخنان گهربار استاد! پرده برداشته بود.
موضوع در نگاهی کلی تر بالاتر از تقابل دو فرد به نام کیارستمی و حاتمی کیاست. این هردو “ کیا” نمایندگان مشخص دو نگرش کلی و قابل بحث در عرصه فرهنگی کشورند. این تقابل سالهاست وجود دارد و کسی نمی تواند منکر آن شود . نکته آن جاست که بیان کیارستمی در این گفت و گو صریح و بدون پرده پوشی راز دل را بیرون افکنده است و دیگر کسی نمی تواند با اما و اگرهای معمول و انداختن تقصیر به گردن رسانه ها، آن را رفع و رجوع کند.
صحبت از این است که هنرمندانی در این کشور وجود داشته اند که بزرگترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران را دیده اند و حتی از منظر میهن پرستی و ملی گرایی هم که شده حاضر نشده اند در برابر تجاوز به خاک کشور و ایستادگی در برابر دشمن، از مدافعان وطنشان بگویند و ترجیح دادند به جای حرف زدن از این ایثارها و مقاومت ها، دل به حضور در جشنوارههای خارجی و سخن گفتن درباره گل و بلبل بسنده کنند. این گروه از هنرمندان دربرابر دشمنی که ساده ترین اصول انسانی را به شدیدترین و خشن ترین شکل ممکن زیرپا گذاشته است، سکوت کردند، اما درمقابل فیلم هایی ساختند که اگر چه به لحاظ هنری قابل توجه اند، اما مضمون هایی دارند که در آن به اسم دفاع از انسانیت و انسان گرایی، راهیابی به جشنوارهها هدف گذاری شده بود.
هرهنرمندی حق دارد بر اساس جهان بینی و دیدگاه خود فیلم بسازد. امثال کیارستمی که به انقلاب و اسلام و نظام اعتقادی نداشته و ندارند، همان بهتر که راه خود را از ابتدا از راه انقلابی که میراث خون شهداست جدا کرده اند و به ساختن فیلمهای انسان گرا! متمایل شده اند ولی نه آنان و نه هیچ کس دیگر حق ندارد شهادتها و ایثارگریهای ملت ایران را در بی نظیرترین حماسه تاریخی شان به نیشخند طعنه و تمسخر بگیرد و درباره این دفاع جانانه، حرفهایی بزند که دل خانوادههای شهدا و جانبازان را بشکند و آنان را برنجاند.
دوستان روشنفکر در تمام این سالها در این کشور فیلم ساخته اند، زندگی کرده اند، از امکانات فیلمسازی همین کشور استفاده کرده اند، از همینجا به جشنوارهها راه یافته اند و برای خود و کشور افتخارات کسب کردهاند؛ در تمام این سالها بر صدر نشستهاند و قدر دیدهاند و همیشه دل مدیران فرهنگی جمهوری اسلامی را آب کردهاند. فیلمی اگر تکه تکه شده، پشت در اکران مانده، از جایزهها و حمایتها محروم شده فیلم آنها نبوده است؛ فیلم همین کارگردانها و فیلمسازان جمهوری اسلامی بوده است.
همین آقای حاتمی کیا را به خاطر داریم، وقتی در جشنواره فیلم فجر در حالیکه از شدت عصبانیت داشت منفجر میشد و فیلم تکه تکه شدهاش را در برابر دوربینها گذاشت. در آن موقع آقای کیارستمی احتمالاً در یکی از جشنوارههای جهانی روی فرش قرمز راه میرفتند و از امکانات بصری آنجا بهره مند بودند. در تمام این سالها دوستان روشنفکر در سایه امنیتی فیلم ساخته اند که نتیجه خون شهدایی است که امروز به خاطر حضور در جنگی بی مفهوم متهم میشوند.
شاید این حرف ساده به نظر برسد، اما احتمالاً اگر همین شهدا نبودند و اگر همین تهییجها اتفاق نیفتاده بود و هنرمندان انقلاب پا به پای مردم نیامده بودند، افتخارات طلایی امثال آقای کیارستمی به جای تعلق به سرزمین آبا و اجدادیشان به موزه سینمای بغداد میرفت و ایشان باید فیلمهایش را به زبان عربی میساخت.
هنر دفاع مقدس، جلوه همراهی هنرمندانی است که هنر را از منظری مردمی، انسانی و همراه با تودههای جامعه دیدند. در برابر آن هنری وجود داشت که اصولاً نخبه گرایانه، اشرافی و خودمحور بود ودر نگاهش مردم، جمعی از تودههای ناآگاه و کم فهم بودند و چنین هنری البته نمی تواند شاهکارهایی را که مردم عادی جامعه خلق کرده اند، ببیند و باور کند.
نظر شما