پایگاه خبری تحلیلی قدس آنلاین – صابر افشارزاده : امیر نجفی و امیر هاشمی نیت کارگردان و دستیار کارگردان نمایش « نعل کردن خر سرکش» میهمان قدس آنلاین بودند و به سوالات ما پاسخ دادند .

نقش همه عوامل تئاتردر مشهد به یک اندازه رشد نکرده/تصمیمات انجمن نمایش  بیشتر شکل بیلانی دارد

« نعل کردن خر سرکش» نامی است که 4 سال پیش در قالب یک نمایشنامه توسط امیر نجفی به رشته تحریر در آمد اما به خاطر مشکلات فراوان که اشاره خواهد شد اجرای عمومی آن به تعویق افتاد . این نمایش پس از اجراهای جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ، جشنواره آئینی سنتی و جشنواره استانی رضوان اصطلاحا ً به یک خواب طولانی فرو رفت و سرانجام پائیز امسال از این خواب بیدار شد و با استقبال نسبتا ً خوبی از سوی مخاطبین تشنه تئاتر مشهد مواجه شد. این اثر که هدفش زنده کردن قالب « بقال بازی و سیاه » و ارائه آن به شکلی متفاوت است از گروه کارگردانی مناسب و بازیگران خوبی بهره می برد . با این وجود به نظر برخی از منتقدین آنطور که باید و شاید حق مطلب را ادا نکرده و در رساندن برخی از مفاهیم دچار مشکل است . در این میان البته نباید محدود بودن مکان اجرا در تماشاخانه ی شمایل که خود به وجود آورنده بخش زیادی از مشکلات آنها است را فراموش کرد . هر چه که هست نعل کردن خر سرکش در باز تولید اثری کلاسیک از سبک نمایش های ایرانی و صرف توجه مخاطب موفق بوده است و گواه آن تمدید شدن این اثر به دلیل استقبال خوب مخاطبین مشهدی است . آنچه در ادامه می خوانید بخشی از گفتگوی مفصل ما با عوامل این اثر است .

- بر اساس چه ویژگی‌هایی به تئاتر سنتی علاقه دارید و در این زمینه فعالیت می‌کنید.

از زمانی که فعالیت در مشهد را آغاز کردم این کار و نیمی از کاری دیگر در سبک سنتی بوده‌اند و اینطور احساس می‌شود که به نمایش سنتی بیشتر گرایش دارم. البته درست است و به این سبک علاقه بیشتری دارم. من این نمایش (نعل کردن خرسه کش) را یک نمایش سنتی نمی‌دانم. شاید در شکل و فرم کمی سنتی به نظر برسد. اما اتفاقاً علاقه بیشتر من به شکل و فرم نمایش سنتی است. متأسفانه تئاتر در ایران سابقه کهنی ندارد و نمایش‌های سنتی ما آن راه اصلی نمایش در غرب را نرفته‌اند. بنابراین از نظر مفهوم هنری و از نظر بازتاب یک اثر هنری در جامعه در اغلب مورد نمایش‌های سنتی با آن شکل اصلی را نداشته‌اند و بیشتر جنبه سرگرمی مورد نظر بوده است. به همین خاطر سبک شادی‌آور در نمایش‌های سنتی تقویت شده و در جنبه‌های دیگر پیشرفتی اتفاق نیفتاده است. به چنین دلایلی فرم اجرا نمایش‌های سنتی مورد علاقه من است نه محتوای آن‌ها.

- برای آنکه مخاطب جوان با چنین نمایش‌هایی ارتباط برقرار کند باید چه کرد؟

کاری که ما سعی کردیم در نمایش انجام دهیم آن بود که از آن شکل زیبا استفاده کنیم و محتوای به روز شده‌ای را ارائه دهیم. یکی از مهم‌ترین کارها در زنده کردن سبک نمایش‌های سنتی توجه به اتفاقات اجتماعی و ناملایمات عمومی است. یعنی در واقع نمایش‌های گذشته در اکثر موارد کاری به اتفاقات زمان حضور نداشته‌اند و همین باعث از بین رفتن آنها شده است. حالا ما از آنها به عنوان  نمایش‌های قدیمی یاد کنیم. چربش وجه سرگرم کننده باعث عدم توجه قشر جوان شده است و ما باید برای ارتباط گرفتن قشر جوان به وجوه محتوایی توجه بیشتری نشان دهیم. این به نظر من راه حل مناسبی برای بهتر شدن اوضاع چنین سبکی است.

- برگزاری جشنواره‌های تئاتر آئینی- سنتی به نزدیک شدن قشر جوان به این نوع نمایش کمکی نمی‌کند؟

حتماً بی‌تأثیر نبوده‌اند. فکر می‌کنم که در ایران با توجه به سابقه طولانی نمایش‌های آئینی- سنتی فقط هر دو سال یک جشنواره داریم که آن هم رقابتی نیست بلکه به شکل فستیوال برگزار می‌شود.معمولاً گروهی از اساتید کارهایشان را اجرا می‌کنند و مقالاتی نیز ارائه می‌شود که حتماً تأثیراتی گذاشته است اما عقیده من آن است که زنده کردن این گونه نمایشی نیز به ایجاد فضای رقابتی دارد و برنامه‌ریزی‌ها مناسب نیست و کم است.جشنواره آئینی- سنتی فستیوال است. شاید در ابتدای این امر ملاحظاتی مانند نبود تولیدات رقابتی در نظر گرفته شده باشد اما در حال حاضر و با توجه به گذشت سال‌ها از آغاز این امر چنین تولیداتی وجود دارند و می‌شود از آن سبک قبلی فاصله گرفت.این جشنواره با ایده‌ای برگرفته از جشنواره آوینیون (The Avignon Festival) فرانسه که به شکل فستیوالی برگزار می‌شود، در ایران اجرا می‌شود. آن فستیوال با جشنواره‌ ما تفاوت‌های فاحشی دارد.کارگاه‌های آموزشی مختلف در طول آن جشنواره برگزاری شود و گروه‌های نمایشی از تمام جهان در زمان برگزاری با یکدیگر گفت و گو می‌کنند و این از هر رقابتی مفیدتر است!اما در جشنواره آئینی- سنتی در دوره‌ای که من حضور داشتم چند اجرای خارجی از نمایش‌های دست چندم انتخاب می‌شوند و پس از حضور هیچ گونه اقبالی هم ندارند.در دوره سال 90 نمایشی حضور داشت که به عقیده من، هیچ وجه نمایش سنتی نبود شاید صرفاً به خاطر بعضی حساب و کتاب‌ها گروهی از ایتالیا دعوت شده بود که مثلاً نمایش سنتی ارائه دهد.

- فکر نمی‌کنید سادگی طرح موضوعات در نمایش‌های شادی‌آور باعث ایجاد نوعی فاصله‌ گذاری بین مخاطب امروز و نمایش می‌شود؟

درست است. همان طور که قبلاً هم اشاره کردم به خاطر توجه بیشتر به وجه شادی آور این نمایش‌ها مسائل باید ساده مطرح می‌شوند. در تعاریف کلاسیک ما یک سیاه داریم. این سیاه یا درباری است یا سیاه میدانی. سیاه درباری برای شاه و سیاستمداران اجرا می‌کرده است و سیاه میدانی برای افراد و کوچه و بازار. سیاه میدانی باید وجه سادگی را قاعدتاً به خاطر اجرا برای عوام رعایت می‌کرده است. اما سیاه درباری اگر می‌خواسته مسائل پیچیده‌تری را اجرا و مطرح کند توسط مسؤولین آن حکومت و درباریان مخاطبش مورد مؤاخذه قرار می‌گرفته است. به همین دلایل نمایش‌ها اصولاً در قالب طرح ساده باقی ماند و این باعث فاصله گرفتن مخاطب شد.

- در دوره خاصی سیاه‌ها با همان زبان ساده به ناملایمات کنایه می‌زدند. چرا سیاه امروز کمتر در این حوزه پرداخت می‌شود؟ چرا دیگر با این مسائل برخورد نمی‌کند و فقط با یک سری اشتباهات چه لفظی چه رفتاری فقط وسیله خنداندن است؟

این موضوع چند علت دارد. اولاً سیاه اگر در یک بازه تاریخی کنایات خاصی می‌زده است شاید به خاطر بهتر بودن اوضاع سیاسی کشور بوده است. فراموش نکنیم که چنین سیاه‌هایی تعداد معدود و انگشت شماری بوده‌اند و هر سیاهی جرأت تقابل را نداشته است.دوم اینکه ناملایمات تا چه حد؟ در اکثر موارد کنایه‌ها به گران شدن اقلام مصرفی یا مشکلات بعضی خیابان‌ها و کوچه‌ها مربوط می‌شده‌اند. در همین مشهد هم نمایش‌هایی که در آن سیاه کنایات بزرگ‌تری هم داشته است را دیده‌ایم. اما انسان امروز با توجه به این هجوم رسانه‌های مختلف به شنیدن مسایل دم دستی و انتقادات روزمره کششی ندارد. باید از سیاه چیز دیگری شنید.به نظر من بعضی ناملایمات از سیاه‌ها شنیده می‌شود اما در گفتن مسائل اساسی نقص‌هایی وجود دارد و این را می‌پذیرم.

- اگر بخواهیم کمی ریزتر نگاه کنیم در نمایش شما کاراکتری وجود دارد که ما همیشه آن را به شکل مشابهی دیده‌ایم. یعنی همیشه روستایی بی‌تعارفی بوده که از کسی نمی‌ترسد. چرا در فضای دیگری آن را استفاده نکردید؟

 من دو یا سه نمایش آخری که از ایشان دیده‌ام را به یاد دارم و چنین تیپی را ندیده‌ام.این را می‌پذیرم که شاید لهجه مشابهی داشته است. این بازیگر قابلیت های بسیاری دارد و می‌تواند به شکل‌های مختلف بازی کند. اتفاقاً در نمایش بحثی به نام تیپ‌سازی وجود دارد که به یک دوره طولانی نیازمند است.من این امید را دارم که این بازیگر با تیپ نمایش من پس از تجربه ده نمایش دیگر به تیپی شناخته شده تبدیل شود. این یک تیپ بومی شهرمان است. اگر این بازیگر به چنین تیپی تبدیل شود آنگاه مردم چشم به دهانش می‌دوزند و انتظار دارند از او مثل سیاه حرف‌های مهم بشنوند. مثل کاری که اصغر قفقازی یا اصغر میرکریمی با کاراکترهایشان کردند. اینها یک تیپ را در داستان‌های مختلف وارد می‌کردند.

- این اجرا با اجراهای پیشین شما چه تفاوت‌هایی دارد؟

اجرای عمومی ما بخاطر برخی مسائل مخاطب شناسی با اجراهای جشنواره‌ای ما تفاوت‌هایی دارد. تفاوت‌ها عینی و کوچک است. نمایش را بیشتر از موسیقی پر کردیم و روی برخی از کمدی‌ها تأکید بیشتری کردیم. چند بازیگر را بخاطر برخی مشکلات شخصی‌شان تغییر دادیم.

- به تازگی مفهومی در نمایش‌های شهرمان شکل گرفته است که از آن با نام روابط عمومی یا مشاور رسانه‌ای یا مسؤول ستاد خبری یاد می‌شود. از این مفهوم به چه شکلی استفاده کردید؟ این نقش چه کمکی به شما کرد؟

فکر می‌کنم که باید در مورد کلمات دقت و تأمل بیشتری کنیم. مشاور رسانه‌ای جایگاه بزرگی است . مثلاً جشنواره‌ ی فجر یک نفر مشاور رسانه‌ای دارد ! شاید روابط عمومی موضوع و کلمه بهتری باشد. از این لحاظ ما هنوز در اول راهیم تا جایی که هنوز اسمها را دقیق نمی‌دانیم.

هاشمی نیت: تأثر در شهر ما پیشرفت و رشد خوبی در سالهای اخیر داشته است اما همه جای آن به یک اندازه رشد نکرده است. یکی از مهم‌ترین آنها همین موضوع است. شاید بخاطر آنکه تعریف درستی از آن نداریم ! این سمت از کجا باید وارد تیم شود؟ اصلاً باید وارد شود؟ آیا باید از بدنه تیم باشد؟ وقتی وارد شد باید صرف اطلاع رسانی مدنظر باشد یا وظایف دیگری نیز دارد؟

نباید از حق گذشت که اطلاع رسانی و تبلیغات شهری موضوع پیچیده‌ای است و به یک تیم متخصص احتیاج دارد. باید به تعریف‌های مشخصی برسیم. البته گروهی از دوستانمان هستند که علاوه بر امور رسانه‌ای کمک‌های درآمدی خوبی به کارها می ‌کنند. امیدوارم با مطالعه بیشتر به کارکردهای درست نزدیک شویم. مسلماً نمایش ما به عنوان یک کار خصوصی که از سوی هیچ کدام از ارگان‌ها حمایتی نشد از امکانات کمی برخوردار است. اطلاع رسانی به مخاطبان دغدغه اصلی ما بود و از امکانات موجود استفاده کردیم.

- نهادهای مسؤول مانند شهرداری کمکی به شما کردند؟

من شنیده‌ام که شهرداری تابلوهایی را برای امر تبلیغات تاتر در نظر گرفته است . پس از پرس و جوهایی که کردم و از این امکان مطلع شدم چند روزی از اجراهای ما گذشته بود. در همان اثنا متوجه شدم که این روند مدت زیادی طول می‌کشد. این خیلی خوب است که این روند وجود دارد و این مسأله مغفول بالاخره ایجاد شده است. فکر می‌کنم باید مسؤولی وجود داشته باشد.

- البته ساز و کار وجود دارد. یعنی شهرداری با انجمن نمایش در این حوزه تعامل خوبی دارد.

زمانی که مطلع شدم همانطور که گفتم چند روزی از اجرای ما گذشته بود و همچنین این روند پانزده یا بیست روز کاری زمان می‌رد که خب اجرای‌ها ما تمام می‌شد. من گامی برنداشتم . درست است.

حس می‌کنم که شهرداری باید به گروه‌های نمایش مراجعه کند و باری از دوش آنها بردارد. آنها قصد همیاری دارند نه رسیدگی !

- نقش انجمن نمایش در این میان چه بود؟

کاری که ما در انجمن داشتیم فقط تأیید متن و بازبینی نمایش ما بود و پس از آن دیگر آنجا کاری نداشتیم و با ما هم کاری نداشتند.

- یعنی به لحاظ حمایتی و ایجاد امکانات هیچ نقشی نداشته‌اند؟

هاشمی نیت: من همیشه با واژه‌ها مشکل شخصی داشتم. دو سالن در انجمن نمایش هست که سعی بر حمایت آنها دارند و دوستان همیشه تلاش بر هدایت گروه‌ها به آن سمت داشته اند .

این مدیریت ترافیک گروه‌های نمایشی است که اهمیت دارد و اصلاً مدیریت خوبی نیست. به خاطرهمین سوء مدیریت ها سراغ بخش خصوصی رفتیم که همکاری بهتری داشتند. آنها روی بهتری به گروه‌ها نشان می‌دهند.

نجفی: نکته‌ای که وجود دارد این است که شاید انجمن نمایش به این خاطر از ما حمایت نکرد که سالن اجرای ما در بین سالن‌های مورد حمایت آنها نیست! کسی هم اعتراضی ندارد.

وقتی در سالنی غیر از سالن‌های مورد حمایت آنها اجرا کنید و انتظار حمایت داشته باشید درست نیست.

- یعنی اگر اجرای به جای غیر از موارد دلخواه ما رفت مسؤولیتی نداریم ؟

توجیه درستی نیست. اما حرف من این است که گله من در این بخش نیست. نوع حمایت هایی که در تهران هم از گروه‌ها می‌شود آنطور که باید نیست. من انتظار حمایت ندارم. نمایشی که ما هر شب روی زمین تماشاچی داریم و من برای دومین بار در مشهد از سیاه قابلیت تراژدی گرفتم. از بقال بازی درام بیرون کشیدم. اشکالی که به انجمن وارد است این موضوع است که از نگارش این کار تا اجرای آن 4 سال طول کشید و به هر دلیلی با آن مخالف بودند.در سالی که ما در جشنواره‌های مختلف اجرا کردیم آنها بعد از پیگیری‌های مکرر ما گفتند در سالن هاشمی‌نژاد باید اجرا کنید. ما هم بر اساس اینکه این سالن برای اجرا همه است قبول کردیم و دیدیم هیچ گروهی به غیر از ما نیست و انصراف دادیم!سال بعد در جشنواره استانی شرکت کردیم و گفتند باید فیلم کار را برای بازبینی بفرستیم با این وجود اثری به جشنواره فجر رفت که فقط 15 دقیقه کار آماده داشت.سال بعد همان جشنواره که ما را رد کرد از ما دعوت کرد که بدون بازبینی حضور داشته باشم ! باز به ما در سال هاشمی‌نژاد اجرا دادند! این مجموعه نشان می‌دهد که دوست نداشتند این کار به اجرا عمومی برسد یا می‌خواستند ولی در کاغذ بازی‌های غلط و سفارشات درگیر ماندند.

هاشمی نیت: جالب اینجاست که آماده شدن این کار 30 جلسه پیوسته و 40 روز کاری زمان برد. به دلیل آنکه همدل بودیم و زمان برایمان مهم بود. ما کار را در زمان کمی آماده کردیم و برایش 4 سال تأخیر به وجود آورند. در نهایت اگر پیگیری های ما و همکاری بخش خصوصی نبود به اجرا نمی‌رفتیم! هر کاری شد تلاش خودمان بود.

- درباره 20 درصد حق انجمن‌های نمایش چه نظری دارید؟

نجفی: من در این زمینه مشکلی نداشتم و پول ثابتی به تماشاخانه شمایل پرداخت کردم بر اساس صحبت‌هایی که از همکارانم در این زمینه شنیده‌ام معتقدم انجمن نمایش پول‌های دریافتی را در جایی ذخیره نمی‌کند یا صرف هزینه‌های شخصی نمی‌شود ! یعنی با توجه به سیستم های اداری چنین امکانی وجود ندارد اما به دلیل مدیریت بد بیهوده هزینه می‌شود.رفتارهای انجمن نمایش در حوزه مصرف درآمدها بیشتر شکل بیلانی و رزومه‌ای دارد!قطعاً برای آوردن اساتید مهم کشور و برگزاری کارگاه‌های آموزشی هزینه می‌شود ولی یک استاد در دو ساعت چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ فکر می‌کنم با اندکی فکر و تزریق تفکر شرایط قطعاً بهتر خواهد شد. من نمی‌گویم گرفته نشود یا هزینه نمی‌شود من معتقدم دریافتی‌ها به اشتباه هزینه می‌شود.

هاشمی نیت: در فروش یک نمایش عوامل بسیاری وجود دارد. برنامه ریزی درست و مدیرت مناسب وجود ندارد. یعنی کسی نیست که حرفی از سرتجربه یا علم و دانش بگوید. افراد هر گروه به سمت تلاش و تجربه‌ ی خود قدم برمیدارد. برای پیشرفت و رسیدن به یک اوضاع مناسب چشم انداز و برنامه ریزی نداریم.

ایرادی که مهم‌تر از همه به چشم می‌آید این است که هنوز فرهنگ بلیط میهمان در میان تئاتری ها وجود دارد. مدیریت فروش نمایش‌ها بیشتر از حق 20 درصد آزاردهنده است.

و به عنوان حرف آخر:

من دوست دارم از گروه نمایش تشکر کنم. مجید حافظ- امین صبوری- حسن قادری- جلال کریم زاده، کوروش خلیلی پور- سروش زاغیان- مسعود قربانی و محمدرضا لبیب قدردانی ویژه می کنم همچنین از محمد مروی- رضا بیابانی- سالار زمانیان- سیدجمال سادات و سیاوش ساکت واقعاً ممنونم که در کنارمان بودند. امیر هاشمی نیت نیز که به غایت معنای واقعی دستیار کارگردان را برایم معنی کرد نیز بسیار متشکرم و از همه دعوت می‌کنم که در روزهای باقی مانده میهمان ما باشند.

 

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.