گروه جامعه / مجید تربت زاده / قسمت اول- در فضاي شلوغ و پر رفت و آمد اينترنت، در دنيايي كه همه چيز آن مجازي آغاز مي‌شود و بعدها گاه به روابطي حقيقي و ناخوشايند مي‌انجامد، «شبكه هاي اجتماعي» مدتي است جاي خود را باز كرده اند ...

در «فيس بوك» هاي وطني چه خبر است؟

 و به اعتراف بسياري از كارشناسان، اين شبكه ها امروزه سكاندار و نقش آفرين اصلي در اينترنت هستند. جاذبه عضويت، حضور و فعاليت در شبكه هاي اجتماعي مجازي و همچنين قدرت و توانايي اين ابزار نوين ارتباطي در اثرگذاري بر تحولات اجتماعي، سياسي و هدايت آنها، آن قدر هست كه شمار زياد اين شبكه ها و به اصطلاح زياد شدن دست هم، سبب كسادي دكان هيچ كدام از سايتهاي اينچنيني نمي شود. شايد به همين دليل است كه با فاصله اندكي از جهانگير شدن تب فيس بوك و ساير نمونه هاي خارجي، شبكه هاي اجتماعي ايراني هم شروع به رشد و نمو كردند و هرروزه شاهديم شبكه اي جديد متولد شده و به جمع ساير رقبا مي‌پيوندد.

 

  همين اول كار بگويم كه...

...كه اين گزارش  و گزارشگرش قصد كوبيدن بر طبل دشمني با فناوری و فضاي مجازي را ندارند.اگر آنچه در سطر هاي بالاتر در باره جذابيت و البته آثار و كاركردهاي شبكه هاي اجتماعي گفته شد و تمام آنچه را خودتان در اين باره مي‌دانيد و هر روز از رسانه هاي مختلف مي‌بينيد و مي‌شنويد،كنار هم بگذاريد، ديگر نيازي نيست از آثار مثبت و كاركرد‌هاي مفيد چنين شبكه هايي، پرگويي و دوباره گويي كنيم. به عبارتي مسأله«بودن يا نبودن» نيست. حرف از انحراف در كاركرد و كاربرد يك «رسانه» يا «ابزار» است. انحرافي كه عاملش  معمولاً خود كاربران و مديران و نظارت‌كنندگان بر اين شبكه ها هستند.

 

  اصلاً چرا شبكه هاي اجتماعي پر طرفدارند؟

افزون بر همه جذابيتهايي كه بايد ريشه آن را در سليقه و نيازهاي مخاطبان جست و جو كرد، بايد گفت جايي كه مي‌توان در آن، حرفهاي نگفتني را گفت، آدمهاي نديدني را ملاقات كرد، خط قرمزهاي دست و پاگير را پشت سرگذاشت، تشكل هاي دلخواه را راه انداخت وهمه را به نقد كشيد، نوع ارتباط با ديگران را انتخاب كرد و.... قطعاً براي خيل مشتاقان جوان و نوجوان كه دنبال تجربه هاي نو هستند بايد جذاب باشد.  فضايي كه شبكه هاي اجتماعي در اختيار مخاطبان و اعضاي خود مي‌گذارند به آنها امكان دوست‌يابي، تشكيل گروه‌هاي خاص، روابط پيچيده‌تر و نزديك تر، انتقال تجربيات و دانسته‌ها و به اشتراك گذاري هر آنچه به آن احساس نياز پيدا مي‌كنند را مي‌دهد. آيا چنين فضا و امكاناتي نبايد جذاب باشد؟

 

 البته همه ماجرا اين نيست!

برخي شبكه هاي اجتماعي ايراني همچون : هم ميهن، كلوب، فيس نما، فارس توئيتر، فيسكوب و... از حدود 10 سال پیش به طور محدود آغاز به كار كردند و امروزه به فعاليتهاي خود وسعت داده اند.

هدف اين شبكه ها در بدو پيدايش اين بود(و احتمالاً هنوز هم هست) كه در فضايي به دور از مشكلات و تنشهاي اخلاقي كه در نمونه هاي خارجي مشاهده مي‌شود، محيطي سالم را براي فعاليت كاربران ايراني فراهم كنند. وقتي شما به اين سايتها سر مي‌زنيد و قوانين ظاهراً سفت و محكم براي عضويت و فعاليت وهمچنين انواع انجمنها و تالارهاي متفاوت آن را مشاهده مي‌كنيد، بيشتر به لزوم وجود چنين سايتهايي اعتقاد پيدا مي‌كنيد و اميدوار مي‌شويد كه بتوان از فضايي سالم براي فعاليتهاي فرهنگي ،سياسي، اقتصادي، اجتماعي، هنري و...استفاده كرد.اما آيا همه ماجرا همين است كه كاربران در بدو ورود در ويتريني شيك و سالم مشاهده مي‌كنند؟ بقيه گزارش را بخوانيد...

 

  من و شبكه هاي اجتماعي (ماجرا از كجا شروع شد؟)

من هم عضو شبكه هاي اجتماعي هستم. در برخي از اين شبكه ها از5 يا 6 سال پیش، جسته و گريخته فعاليت مي‌كنم. گاه و بيگاه مطالبي را كه از من در روزنامه چاپ مي‌شود دراين سايتها منتشر مي‌كنم و با وجود فعاليت كم، بسياري از اعضا، من و حرفه‌ام را مي‌شناسند. بارها نيز مديران بخشهاي مختلف خواهان حضور بيشتر و فعاليت جدي ترم شده‌اند كه گرفتاري‌هاي شغلي و زندگي اجازه آن را نداده است.

 بديهي است من هم مانند همه كاربران، تا دو سه سال پیش، بسيار مدافع وجود چنين سايتهايي بودم و علاقه مند به حضور در آنها. اما پيام خصوصي يا همان به اصطلاح «پي ام» يكي از كاربران قديمي ،اولين چراغ را توي ذهنم روشن كرد. محتواي پيام اين بود: «شما كه روزنامه نگار هستي و اينجا هم مطلب مي‌نويسي، هيچ ميدوني پشت پرده اينجا چه خبره؟

شما اينجا كم سر ميزني و خبر نداري واقعيت آدمهاي سايت چطوري هست ...مديري كه شما در حرفهايت از ايشون حمايت مي‌كني، مي‌دوني مشغول چه جور كارهايي است؟ اين آقا يك مخ زن تمام عياره، مخ دختر خانمها رو ميزنه و بعد سوءاستفاده از اطمينان و صداقتشون، اونارو ول مي‌كنه به حال خودشون....»! 

واقعيتش اين است كه «پي ام» كاربر مذكور را ابتداي كار حاصل اختلاف نظر و روابط خصوصي يا شكست عشقي تلقي كردم. خب در فضاهايي اينچنيني همه جور افرادي پيدا مي‌شوند و مي‌توانند با ايجاد روابط خاص در بيرون از محيط سايت، براي خودشان و ديگران مشكل ساز شوند. اين را به كاربرمذكور هم گفتم و اضافه كردم :« شما سعي كن سالم فعاليت كني».

اما به مرور و تا چندي پيش، ايميل هاي برخي ديگر از كاربران و اطلاعاتي از مديران، كاربران و روابط خاص آنها به دستم رسيد كه نشان داد برخي مديران خاص يك سايت معروف و پرطرفدار كه از سال 84 فعاليت خود را آغاز كرده و طبق ادعاي مدير سايت، 6 ميليون طرفدار دارد، مشغول فعاليتهاي خاص و مغاير با اهداف تشكيل شبكه‌هاي اجتماعي هستند.

 

 اين ماجرا ها حقيقي است نه مجازي

خانم 34 ساله اي با نام كاربري «آ...ا» از جمله كاربران اين شبكه اجتماعي ايراني معروف است و با عضويت چند ساله در اين سايت مدعي است با آغاز فعاليت در سايت و در سايه اطمينان به قوانين آن و همچنين اتكا به كادر مديريتي، به مرور به مديرمجموعه تالارهاي هنري با نام كاربري«ب...د» اعتماد كرده و روابط مجازي آنها روز به روز گرمتر شده است.

ديدار يكي دوباره در برنامه «ملاقات و ديداراعضا» به اعتماد بيشتر منجر شده است تا اينكه نهايتاً مدير مذكور با داستانسرايي و مظلوم نمايي موفق شده مقاديري پول نقد را به عنوان قرض از خانم «آ...ا» دريافت كند. قرضي كه بعدها برگردانده نمي شود و ماجرايش تبديل به دعوا در تالار مديران شده و قرض گيرنده در نهايت با پيامهاي خصوصي و پيامك هاي بسيارهتاكانه، خانم 34 ساله را تهديد مي‌كند كه آبرويش را در سايت مي‌برد. شكايت اين خانم كه خود مدير يكي از تالارهاست، به مديران ارشد سايت، مدتها بي نتيجه مي‌ماند تا وي مجبور مي‌شود متن پيامهاي خصوصي، فحاشي ها و تهديدها و حتي متن پيامكها را براي مديران ارشد سايت ارسال كند.

پاسخ مديران ارشد ابتدا اظهار تأسف و قول پيگيري است، اما در نهايت معاون ارشد سايت برايش ايميل مي‌فرستد كه: «مسايل و روابط خصوصي به سايت ارتباطي ندارد! هر كس چه مدير و چه كاربر مسؤول اعمال خودش است!» پاسخ رسمي بالا، البته پاسخي درست و منطبق بر قوانين سايت است .

اما اشكال كار اينجاست كه اولاً مسأله چندان شخصي و خصوصي نيست، ثانياً مديرمتخلف دارد از فضاي سايت، قدرت مديريت، ديدارهاي اعضا و... براي جلب اعتماد و سپس كلاهبرداري از اعضا سوءاستفاده مي‌كند و انگار مسؤول اعمال خودش نيست! دردناك تر اينكه مشكلات وي به همين مسايل و كلاهبرداري ختم نمي شود...باز هم ادامه گزارش را بخوانيد...

 

  ...و متأسفانه هتك حرمت، نجابت و عفت!

شمار ايميلها و پيامهاي خصوصي اعضا كه زياد مي‌شود، شاخكهايم حساس تر مي‌شوند، سوژه با پاي خودش نزدم آمده و من هنوز توي شك هستم. نمي شود حيثيت و آبروي يك سايت و آدمهايش را به بازي گرفت. بنابراين براي شمار زيادي از اعضا كه دورادور مي‌شناسمشان، ايميل مي‌فرستم و نرم و ملايم شايعاتي را كه شنيده ام مطرح مي‌كنم و نظر مي‌خواهم. نتيجه تعجب برانگيز و اعجاب‌آور است! اغلب از فساد اخلاقي مديرمجموعه تالارهاي هنري خبر دارند، اطلاعات جديد نيز برايم رو مي‌كنند و افراد ديگري را كه در فعاليتهاي غيراخلاقي حضور دارند يا از آن صدمه ديده اند معرفي مي‌كنند.

خانم 30 ساله اي از اهواز ايميل مي‌فرستد كه كارمند بانك است . دو سال پیش و به دنبال روابط مجازي در سايت ،به مدير مذكور اعتماد مي‌كند، چون به او قول ازدواج داده است. مدتها با يكديگر روابط عاطفي و ديدار داشته اند و بارها به بهانه هاي مختلف به آقای مدير كمك  مالي كرده است، اما در نهايت وي مخالفت پدر و مادرش را بهانه كرده و رهايش كرده است.

حالا مانده است با عفت و آبروي از دست رفته و كسي كه پاسخ پيامكهايش را با تهديد و فحاشي مي‌دهد! دامنه فعاليتهاي غيراخلاقي برخي اعضا و مديران شبكه هاي اجتماعي به همين موارد ختم نمي شود.

براي اطلاع از ساير جوانب و حاشيه هاي فعاليتهاي غيرقانوني در اين گونه سايتها، فردا  قسمت دوم اين گزارش را در همين صفحه دنبال كنيد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • شهروند IR ۲۲:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۸
    1 0
    بنده خدا نیازی به پیامهای مردم نیست کافی است به cloob.com مراجعه کنی و ببینی که بابت چه چیزهایی به حساب شخص اول یک شرکت بزرگ نرم افزاری پول ریخته می شود. آنهم علنی و بدون ترش. این شخص مدعی ارتباط با ارکان حاکمیت و وزیر و وکیل است . راست هم می گوید چون خودش و برادرش از همین راه رانت صاحب چنین شرکتهایی و میلیاردها تومان سرمایه شده اند. جالب اینجاست که اکنون هیچ کدام از مشتریان خود را بحساب نمی آورند. اگر چه به لطائف الحیل مختلف از وزی و وکیل و استاندار و مدیر کل و حتی اداره اطلاعات نامه می آورد برای جذب کار یا از دست ندادن مشتری ....
  • مریم IR ۰۸:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۷/۲۹
    2 0
    وقتی در کشور هیچ جا نمیتونی حرف دلت را بزنی و ابراز وجود کنی دنبال شبکه های مجازی میری که لااقل درددلت را بگی کمی سبک بشی