به گزارش خبرنگار ما در این نشست که عصر یکشنبه در شهرکتاب مرکزی برگزار شد، در خصوص ویژگیهای آثار این نویسنده و مضمونهای تکرار شونده آثارش چون هویت از دست رفته، خاطره گویی، پرسه زنی، زبان ادبی پیراسته و دورماندن قهرمانان داستان از فضاهای عاشقانه صحبت شد.
اصغر نوری، مترجم ادبی با اشاره به وجود «فضای پروستی» در نوشتههای مودیانو گفت: شخصیتهای داستانهای او نهاد ناآرامی دارند که به دنبال گذشته است و در بیشتر آثار او این شخصیتها در پاریس سرگرم پرسه زنی اند و با دیدن یک عکس، یک کافه و یا یک نماد شهری به یاد گذشته میافتد.
وی مودیانو را تحت تأثیر ژرژ پرک از نویسندگان موفق نسل رمان نوی فرانسه دانست و اضافه کرد: شهرپاریس در نوشتههای مودیانو اهمیت ویژه ای دارد .
مارک اوژه نظریه ای دارد به نام «اثر نامکان بر انسان شناسی معاصر» که با کارهای مودیانو منطبق است. براساس این نظریه پایتختهای بزرگ نامکان هایی تولید میکنند که افراد بیگانه تصادفاً در آن ها در کنار هم قرار میگیرند و تا وارد گفت و گو با هم نشوند برای هم دارای هویت نمی شوند .
نوری قوت مودیانو را در نثرش دانست و تأکید کرد به کار بردن صفت شاعرانه درباره نثر این نویسنده به دلیل نبود صفت ممیز روشنگر دیگری است. او با جملات کوتاه و کلمات ساده موسیقی کوچک غمزده ای تولید میکند ،در نثرش حرکت دارد و ریتم پیوسته اما کندی که دارد به لغزیدن آرام شخصیتها درخیابان ها معنا میدهد.
نوبل جادو میکند
آرش نقیبیان، مترجم دیگری که آثار این نویسنده را ترجمه کرده است ، استقبال از آثار برندگلن جایزه نوبل را مختص ایران ندانست و گفت: در هلند تا قبل از اعلام برنده نوبل تنها یک یا دو کتاب مودیانو ترجمه شده بود و استقبال کمی هم از این آثار شده بود، اما پس از اعلام نام این نویسنده موج عظیمی از درخواست از طرف ناشران و مردم هلند برای ترجمه و چاپ آثار وی آغاز شده است و این مسأله نشان میدهد جادوی نوبل مختص کشور ما نیست.
وی سپس به این سؤال پاسخ داد که چرا این نویسنده با مخاطب اندکی در زبان فارسی روبهروست؟ وی در توضیح به ویژگیهای داستانی مودیانو اشاره کرد و نبود اوج و فرود و عمل داستانی در داستانهای او را یکی از عوامل سخت خوان بودن این رمان ها برای نویسندگان فارسی زبان دانست و در توضیح این مسأله گفت: روحیه و روان شناسی مخاطب ایرانی به ما میگوید، نویسنده ای که به دنبال ایجاد حس تعلیق در روایت و شیوه بیان به جای عمل داستانی باشد در ایران مورد استقبال قرار نمی گیرد، چنانکه ساراماگو پس از برگزیده شدن در نوبل به نویسنده ای محبوب در میان ایرانیان بدل شد، اما این اتفاق درباره لوکلزیو نیفتاد. محبوب شدن با ایجاد موج متفاوت است.
وی وظیفه مترجمان، مطبوعات و اهل قلم را در معرفی و کشف چهرههای برگزیده و بزرگ ادبیات جهان که هنوز در ایران ناشناخته مانده اند، مهم دانست و به عنوان نمونه به ناشناس ماندن چهره ای چون خاویرماریاس، نابغه ادبی کشور اسپانیا و برگزیده جایزه سروانتس اشاره کرد.
نقیبیان نیز در ادامه به برخی ویژگیهای داستانهای مودیانو پرداخت و وجود مؤلفه هایی چون نوستالوژی، توجه به نور، نقش مشکوک پدر، تأثیر مرگ برادر در خردسالی و درگیر بودن شخصیتهای داستانی با مسأله رهایی و آزادی را از مؤلفههای برسازنده داستانهای این نویسنده دانست.
خوش شانس و بدشانس
کاوه فولادی نسب، داستان نویس و مترجم دیگر چهره ای بود که در این مراسم صحبت کرد. او مودیانو را نویسنده ای هم خوش شانس و هم بدشانس دانست و در توضیح صحبتهای خود گفت: او نویسنده ای خوش شانس است، چرا که پاریسی است. برخی پایتخت ها هستند که پایتختهای جهانی محسوب میشوند و آنقدر در آثار هنری و ادبی تکرار شدهاند و از آنها سخن گفته شده است که حتی اگر این شهرها را در تمام عمر خود ندیده باشیم، با فضا و محیط آن شهرها آشنا هستیم.
فولادی نسب در ادامه گفت: مودیانو بدشانس هم هست، چون از نسل نویسندگانی است که پس از چهرههای بزرگ ادبیات معاصر فرانسه در میانه قرن بیستم ظهور کرده است. مودیانو از نسل نویسندگانی است که بعد از بزرگانی چون مارلو، سارتر، کامو و آگزوپری آمده اند و هرگز نتوانسته اند مانند آنها نویسندگانی بزرگ و جهانی شوند.
وی به این موضوع پرداخت که چرا نوبل به نویسندگان ایرانی داده نمیشود و با اشاره به بیانیه آکادمی نوبل درخصوص «دشوار نبودن، «سبک شسته و رفته» و خوشخوان بودن آثار مودیانو گفت: این چیزی است که در ادبیات داستانی ما وجود ندارد و به دلیل درک نادرست از فرم و تأثیرپذیری از ادبیات ترجمه آثاری مینویسیم که در ارتباط با مخاطب دچار مشکل است و یادمان میرود نویسنده ای مثل احمد محمود داشتیم که با نثری روان مانند رود میتوانست با ما ارتباط برقرار کند.
نظر شما