گروه فرهنگی : مصطفی لعل شاطری - رابطه متقابل فرهنگ و رسانه ریشه در تاریخ حیات بشر دارد و می‌توان بیان داشت که پیدایش رسانه همزاد جامعه بوده است.

باید در مدیریت فرهنگی رسانه به جوانان میدان داد

 انقلاب ارتباطات در دنیای جدید، مولد انقلاب فرهنگی هم بوده و رسانه به همراه خود، فرهنگ جدیدی را تولید نموده که متعلق است به جوامعی که انقلاب ارتباطات را تجربه کرده‌اند. مفهوم فرهنگ رسانه ای تنها دربرگیرنده ترکیب بی اهمیت نشانه ها و یا امور روزانه ناپایدار معانی جدید و قدیم نیست، بلکه یک روش کامل زندگی است که در آن تصاویر، نشانه ها، متون و سایر برنامه های شنوایی_دیداری با ساختار واقعی مواد، اطلاعات، نمادها و تولیدات مصنوعی در اتصال هستند. اما باید دانست رسانه در حوزه فرهنگ مسؤولیت بسیار سنگینی را بر عهده دارد و کوچکترین کوتاهی، پیامدهایی غیر قابل جبرانی را در پی دارد، از این رو در گفت و گویی با حجت الاسلام و المسلمین سید مجید بنی هاشمی، مدرس حوزه و دانشگاه ، نماینده حوزه های علمیه در صدا و سیما و عضو هیأت امنای دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی به واکاوای این موضوع پرداختیم که از نظرتان می گذرد:

 

 رسانه به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نهاد های جامعه، در حوزه فرهنگ چه رسالت هایی را برعهده دارد؟

رسانه ها یکی از ابزار تأثیرگذار بویژه در حوزه فرهنگ می باشند. قبل از هر چیز می بایستی آموزش های صحیح رسانه ای برای افراد کارآمد، مورد اطمینان و با ضریب هوشی بالا برگزار کرد تا بتوان از این نیروهای با استعداد به نحو مطلوب در راستای فرهنگ بومی و ملی و به معنای خاص، دینی و اسلامی بهره برد و سکان کشتی رسانه را به درستی در دست افرادی شایسته قرار داد. نکته مهم این است که رسانه و افراد رسانه ای می بایستی آموزش هایی را برگرفته از تفکر و ابزارهای آموزشی و قالب های نو آموزشی ببینند تا بتوانند مخاطبان را تحت تأثیر تفکر شایسته قرار دهند. به عنوان مثال امروزه کشور ما بحث جمعیت را دارد. در این باره دو نگاه وجود دارد. یک نگاه فرزند کمتر، زندگی بهتر و یک نگاه فرزند بیشتر زندگی با نشاط تر. رسانه باید دقت داشته باشد که در این باره نگاه به مبحث جمعیت اقتصادی نیست، چرا که در استان های محروم ما شاهد این می باشیم، جمعیت و زاد و ولد بیشتر است و در استان های با رفاه بالا تعداد فرزندان کمتر. نتیجتاً با مقولاتی همچون بحث جمعیت نمی توان اقتصادی برخورد کرد، بلکه اصحاب رسانه می بایستی با ساز و کارهای فرهنگی- دینی و ملی_بومی، قالب هایی با نشاط به مخاطبان ارایه دهند تا با افزایش موالید، کشور را از خطر پیری جامعه در سال های آینده رهایی دهند.

در این بین راه های جلوگیری از اشاعه فرهنگ بیگانه و ترویج فرهنگ ملی از سوی اصحاب رسانه چگونه می‌تواند عملیاتی گردد؟

این سؤال پاسخی گسترده را می طلبد، به گستردگی تمامی افراد جامعه. چرا که بیماران مختلف، پزشکان گوناگون با تخصص های متفاوت را می طلبد. لباس بیگانه، آرایش، مدها، کلمات محاوره ای بیگانه، دردهایی هستند که متخصصان حوزه درمان خود را نیاز دارد. نکته مهم در این بین که باید بدان توجه نمود، این است که مسؤولان فرهنگی رسانه باید فرهنگ بیگانه را تحدید حدود کرد تا مخاطبان ما که بیشتر شامل قشر جوانان می شوند، متوجه باشند که در چه زمانی وارد حدود غیر خودی شده اند و آگاه باشند که با این رفتار و گفتار در راه اشاعه فرهنگ غربی، ناخودآگاه مبدل به سرباز بیگانه شده اند؛ البته نباید به فرهنگ بیگانه یک سویه نگاه کرد، بلکه باید نکته‌ها مثبت آن را گرفت و به فرهنگ خودی افزود تا به رشد و تعالی فرهنگ خودی منتهی گردد.

 

 گاهی مواقع مدیران رسانه ای به فرهنگ سوزی می پردازند، دلیل آن چیست؟ آیا این عمل در راستای کسب منافع می باشد یا نبود اطلاعات کافی؟

دلسوزان اسلام و ایران هیچ گاه فرهنگ سوز نمی شوند. اگرچه بعضاً خواسته یا ناخواسته شاهد این مهم می باشیم، اما باید دانست که این موضوع برگرفته از عدم علمیت و معنویت آن مدیر است و اینجاست که فریاد موعظه کنندگان می بایستی مانند باران این شعله ها را خاموش کند و باید دقت داشت که علت اصلی و پایه این فرهنگ سوزی را می بایست بطور ویژه بر نبود آموزش های لازمه و اطلاعات کافی در عرصه مدیریت رسانه ای دانست و در مرحله پس از آن عللی چون کسب سود و منافع شخصی را بیان کرد.

 

 برای رسیدن به رسانه ای منطبق با گفتار مقام معظم رهبری چه اموری را باید فعالان عرصه رسانه مورد نظر قرار دهند؟

فرهنگ اسلامی، امامت و ولایت را مهمترین سنگ تراز یا میزان اعمال می داند و این در فرهنگ ماست که حکم مقرون الی ا... را در کلام رهبری و امامت می داند. از این رو رسانه های امروزی تا حدودی با سخنان رهبری فاصله دارند! نه فقط با سخنان ایشان که بعضاً با فرهنگ دینی هم فاصله می یابد. اما این حکایت از این نمی کند که از رسانه های داخل کشور ناراضی باشیم، بلکه در کنار تبلیغات و فعالیت رسانه های امروز دنیا که هجمه گسترده به انسانیت و دیانت و معنویت را سرلوحه کار خود قرار داده اند، رسانه های موجود ما به تناسب توانسته اند، موجبات رضایت صاحبان اندیشه و در نهایت مقام معظم رهبری را کسب و جذب کنند.

 

 پس می توان اینگونه گفت که این نبود نسبی تطبیق فعالیت های رسانه ای با آموزه های دینی و گفتار رهبری باز می گردد به نقش مدیرتی، آیا درست است؟

کاملاً درست است. باید به این موضوع دقت نمود، قبل از آن که فردی را به عنوان مدیر در عرصه رسانه ای برگزیده شود، باید آموزش های لازم را دیده و از سویی استعداد و قوای جسمانی و ضریب هوشی بالا و دارای انگیزه بسیار باشد. ولی متأسفانه گاه شاهد این هستیم که مدیران رسانه ای براساس روابط و ضوابط به جایگاهی دست می یابند، اما قدرت مدیریتی و سازمانی کافی را ندارند و بهنگام قادر به تصمیم گیری نیستند و همچنین فاقد استعداد. گاه این تفکر را شاهدیم که چنانچه فردی دارای سن بالایی باشد، حتماً مدیری کارآمد در عرصه فرهنگی رسانه خواهد بود که باید عرض شود، بعضاً این مهم درست از آب در نمی آید و برای رفع این نقص باید به جوانان مستعد و با انگیزه میدان داد، چرا که ما در سیره مدیریتی امام خمینی (ره) می بینیم که ایشان پیوسته به جوانان اعتماد می نمودند، چنانچه افرادی در رده سنی زیر 35 سال در بعد نظامی همچون سردار محسن رضایی و سرلشکر صیاد شیرازی و در عرصه خطابه و سیاست و مدیریت کشور زیر 45 سال همچون مقام معظم رهبری، چنانچه ایشان در سال 1358 دارای سنی حدود 40 سال بودند، میدان می دهند و ثمره آن مدیریت کشور بویژه در عرصه فرهنگی در بحرانی ترین شرایط بود.اما امروزه متأسفانه در این عرصه ضعف وجود دارد، چرا که غالباً براساس روابط و ضوابط بر پشت میزهای مدیریتی عرصه رسانه قرار گرفته اند که گاه با دارا بودن سنی بالا، فاقد انگیزه و توانایی لازم می باشند.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.