در بخش نخست اين گزارش از گسترش شبكههاي اجتماعي وطني و استقبال كاربران از آنها گفتيم و به اين نكته اشاره كرديم كه برخي كاربران و يا حتي برخي از گردانندگان چنين شبكههايي، مدتي است با سوء استفاده از عطش و اشتياق كاربران به فعاليت در فضاي مجازي، کارهایی ميكنند كه افزون بر مغایرت با اهداف تشكيل چنين سايتهايي، اصول اخلاقي جامعه را نيز زير سؤال ميبرند. اقدام به برقراري روابط سياه از جمله اين موارد بود . بخش دوم اين گزارش اينك پيش روي شماست.
... و بازهم روابط سياه
خانم دیگری از تبريز كه با نام كاربري «ب...ن» در یک شبكه اجتماعي معروف فعاليت ميكرده، طعمه ديگر جناب مدير است . در ايميلش مدعي است پس ازآشنايي با مدير مذكور در سايت،به مرور به وسيله پيامهاي خصوصي ارتباط شان بيشتر شده و كار به ديدار در برنامه «ميت اعضا» كشيده است . مدتها با این فرد به بهانه ازدواج در آینده رابطه عاطفی داشته است، تا اينكه از روابط خاص آقاي مدير و خانم ديگري با نام كاربري «ص...م» از اهالي شيراز آگاه شده و به موقع خودش را کنار کشیده است. اين خانم همچنين شماری از پيامهاي خصوصي و ايميل هايي را كه پس از تيره شدن روابط شان ميان آنها رد و بدل شده است برايم ارسال ميكند. پاسخ اول و آخر جناب مدير به گلايههاي اين خانم، تهديد و فحاشي است!
کاربر «ك... ت» همان خانمی است كه نخستین بار برايم پيام خصوصي فرستاد و گفت خبر نداري در سايت چه خبر است.
در ایمیل بعدیاش میگوید، به دلیل مشکلاتی که مدیر مذکور برایش ایجاد کرده بشدت افسرده و عصبی است و ادامه میدهد: «دو سال قبل، برنامه دیدار اعضا را در شهر محل سکونت من برگزار کردند و مدیر مجموعه تالارهای هنری هم با اینکه اهل تهران است در برنامه دیدار حضور پیدا کرد. از قبل مرا میشناخت. با اینکه میدانست متأهل هستم در فرصتی مناسب پیشنهاد دیدار خصوصی در آپارتمانی در یک نقطه از شهر را داد! من بسیار عصبانی شدم و مسأله را با مسؤول برنامه «دیدار اعضا» یا به اصطلاح «میت اعضا» که از مدیران ارشد بود در میان گذاشتم. ایشان هم ظاهراً عصبانی شد، قول پیگیری داد و بعدها مدیران سایت در مقابل پیگیری من گفتند: «برای حفظ آبروی سایت، شما مسأله را علنی نکنید.» من مسأله را به خاطر آبروی خودم علنی نکردم. اما مدتی پیش این آقای مدیر برایم پیام خصوصی تهدیدآمیز و همراه با فحاشی فرستاد (متن پیام خصوصی مدیر مذکور را از سایت برایم کپی و ارسال میکند. محترمانه ترین بخش آن که قابل چاپ است ... «... خانمهای سایت سادهاند و ما مدتهاست داریم اینها را از سادگی درمیآوریم» بقیه پیام فحاشی و تهمت است و قابل چاپ نیست) وی در ایمیلش مینویسد: از آنجا که همسرم در جریان فعالیتهای من در سایت بود، پیام را دید و اختلاف با همسرم روزگارم را سیاه کرد.
سرانجام این روابط سیاه
بررسي تالارهاي مختلف و نشانههاي موجود در فضاي سايت نشان ميدهد متأسفانه بهانه شروع چنين روابطي طبق معمول همان قصه قديمي «عشق و دوستي» است.اما اين روابط معمولاً كوتاه مدت و در نهايت همراه با شكست و احساس سرافكندگي، فريب خوردن و خيانت در يكي از طرفين است. واقعيت اين است وقتي در بسياري از تالارهاي گفتوگوي چنين سايتهايي حتي مطالب و مباحث سياسي، تاريخي، مذهبي و فرهنگي نيز در نهايت به بيراهه ميروند و كاربران در خلال مباحثاتشان به جان هم ميافتند و گاه كار به توهين و فحاشي ميانجامد و تا سر رسيدن مدير مربوطه و حذف بسياري از پستهاي ارسالي پيش ميرود، نمي توان توقع داشت در تالارهاي عشق و دوستي و مباحث عاطفي، نتيجه اي جز فريب و خيانت و بي وفايي به دست آيد. نگاهي به تالارهاي مختلف، بحثها و تاپيكهاي متفاوت و بخشهاي متنوع چنين سايتهايي خالي از لطف نيست. به عناوين چشنواز و دلنواز زير دقت كنيد: لاس وگاس، تالار عشق و دوستي،تالار جشنها، پاي درد دل شما، پاتوق سيگاري ها، رد پايي در مه، عكسهاي شخصي اعضا و....
اگرچه روابط خاص ميان برخي اعضا و مديران به دنبال پيامهاي خصوصي در سايت و برنامههاي ديدار اعضا ،مخفيانه آغاز ميشود، اما با گذشت مدت زمان كمي، با درج مطالبي مانند خاطره و درد دل، دو دلداده عاشق، خودشان را به ديگران لو ميدهند و بيشتر اعضاي سايت از رابطه ميان آنها با خبر ميشوند. آنهايي كه جسارت بيشتري دارند، در بخش خاطرات روزانه، ماجراي نخستین ملاقات شان را در فلان نقطه شهر، هدايايي كه به يکديگر داده اند، حرفهايي كه زده اند، ميزان زيبايي طرف مقابل، رنگ لباس و نوع آرايش و... را بيان ميكنند. در اين گونه نوشتهها، ترويج رابطه با نامحرم، راههاي ارتباط و دوستي با جنس مخالف ،ترفندهاي پيچاندن والدين براي بو نبردن از روابط خاص و... به آساني انجام ميشود و مديران اين تالارها ممانعتي به عمل نمي آورند.
چه كسي مقصر است؟
ساده ترين و بي دردسرترين پاسخ براي پرسش بالا شايد اين باشد كه «مقصر اصلي خود كاربران هستند كه با وجود اطلاع از خطرهاي فضاي مجازي، باز هم در چنين فضاهايي به دنبال محبت و عاطفه و برقراري رابطه سالم هستند». اين پاسخ اگرچه غلط نيست، اما همه آنچه بايد باشد هم نيست. اگر قرار باشد منصفانه قضاوت كنيم، بايد در گام نخست تقصير را متوجه كاربراني بدانيم كه از فضا و امكانات چنين شبكههايي براي ايجاد روابط خاص استفاده ميكنند. كاربراني كه بخش اعظم آنها آن قدر محو فضاي آزاد و ظاهراً سالم شبكههاي وطني ميشوند كه خطرات روابط عاطفي در فضاي مجازي را به فراموشي ميسپارند. كاربراني كه با ديدن چند عنوان همچون « مدير ارشد»، « معاون نظارت»، « مدير بخش انقلاب محتوايي» و عبارات و عناوين پرزرق و برق اينچيني، گمان ميكنند تمام كاربران، مديران و افراد حاضر در چنين سايتهايي قابل اعتماد هستند و ميتوان به همه برنامهها، تالارها، انجمنها و كاربران و مديران و معاونان اعتماد كامل كرد. زنگ خطر براي چنين كاربراني، خيلي دير و زماني به صدا در ميآيد كه فريب ميخورند، با بي مهري رو به رو ميشوند، حيثيت خود را بر باد رفته ميبينند يا در بهترين حالت طعمه كلاهبرداريهاي مادي ميشوند. در چنين حالتي وقتي به مديران و ناظران ارشد سايت شكايت ميكنند، پاسخهایي از اين قبيل به دستشان ميرسد: اولاً اين روابط خصوصي محسوب شده و به سايت ارتباطي ندارد(انگار نه انگار كه برخي مديران با هنرمندي تمام مشغول سوء استفاده از فضاي سايت هستند) ثانياً كاربران كه كودك چشم و گوش بسته نيستند، بايد حواسشان را جمع كنند و فریب ديگران را نخورند!
اين سايت تابع قوانين كشور و قانون جرايم رايانه اي ميباشد و...!
...و بيشتر مطالب ارسالي كاربران، توسط مسؤولان سايت بررسي ميشود» عباراتي را كه خوانديد، ميتوان بر سردر بيشتر شبكههاي اجتماعي ديد . بر اين اساس و با توجه به مشكلاتي كه گفتيم،آيا مسؤوليت مديران ارشد سايت حداقل نظارت بر نحوه فعاليت مديران بخشهاي مختلف نيست؟ مگر نبايد بر محتواي مطالب رد و بدل شده در سايت ميان اعضا نظارت كامل داشت؟ چگونه است كه كوچكترين مطلبي كه خط قرمزهاي سياسي را هدف قرار ميدهد ،در كوتاه ترين زمان از سايت حذف ميشود و كاربر خاطي اخطار دريافت ميكند؟ يا هشدارها و گلايههاي برخي كاربران ناراضي از فضاي سايت كه در قالب مقاله در بخشي از سايت منتشر ميشود، بی درنگ حذف ميشود و كاربران ناراضي اخراج موقت يا دايم ميشوند، اما فعاليت، افراد و جريانهايي كه خط قرمزهاي اخلاقي و اجتماعي را در چنين فضاهايي به بازي ميگيرند و بعضاً در سايت به امرار معاش مادي و جنسي ميپردازند، با هيچ محدوديتي رو به رو نيست؟
چطور در شبكه اي از شبكههاي اجتماعي و در فلان تالار هنري، كه اعضا در قالب شعر و دلنوشته با هم به راز و نياز عاشقانه ميپردازند، قرار ملاقات ميگذارند، از ديدار شب گذشته شان مينويسند، مدير«الف» تقاضاي برگزاري «ميت» يا ديدار خصوصي اعضا را ميدهد و مدير«ب» با رندي ميخواهد كه افزون بر ديداريا «ميت »هاي عمومي و ادبي و ورزشي و خصوصي، ميتهاي خاص دو نفره برگزار شود و...! يا چطور و با چه پشتوانه اي يك مدير سايت، يا يك عضو قديمي شبكه اجتماعي به خودش اجازه ميدهد از امكان ارسال پيام خصوصي سايت، براي دوست يابي و در نهايت تهديد، توهين و هتاكي استفاده كند و با هيچ جريمه و محروميتي رو به رو نشود، اما در همين شبكه اجتماعي، كوچك ترين اعتراض به چنين ديدارها و يا نوشته هايي، بي رحمانه حذف ميشود؟
نهادهاي مسؤول ،سطح نظارت شان بر مطالب و فعاليتهاي پنهان و آشكار چنين سايتهايي تا چه حد است؟ چطور وقتي در فضاهايي مانند «وايبر» يا «لاين» با يك مسؤول دولتي شوخي ميشود و اين شوخي به سرعت تكثير ميشود، همه حساس ميشويم و بحث فيلتر كردن مطرح ميشود اما در برخي سايتها و در لا به لاي انبوه فعاليتهاي مفيد و غير مفيدشان، روابط خاص و سوء استفادههاي ريز و درشت و فساد اخلاقي و غيره ترويج و فراگيرمي شود، كسي حساس نمي شود و به دنبال مقصر يا راه چاره نمي گردد؟
تردیدی نيست كه اداره يك سايت و شبكه اجتماعي كاري پر درد سر و پر هزينه است و نمي توان توقع داشت اين كار بدون هيچ حاشيه و خطري انجام بگيرد. اما به همان نسبت بايد پذيرفت كه اين سايتها و شبكهها به نظارتي محكم تر، قانونمندتر و اخلاقيتر نياز دارند . مبادا سازمانها و نهادهاي متولي اين امر گمان كنند با فيلتر نمونههاي مشابه خارجي همچون فيس بوك و... و آزاد گذاشتن نمونههاي داخلي همچون «هم ميهن، فارس توئيتر، كلوب و...» خطر كاركرد غلط اين شبكهها را خنثي كرده اند. دلخوش نباشيم به اينكه هيچيك از شبكههاي اجتماعي ايراني نمي توانند در زمان فتنههاي سياسي، ابزار دست دشمنان باشند. بايد نگران بود، نگران روزي كه برخي شبكههاي اجتماعي داخلي،به دليل سوء مديريت و نبود نظارت، گوي سبقت را در هنجار شكنيهاي اخلاقي از نمونههاي خارجي بربايند و در حالتي بدبينانه تر به دليل سهل انگاري، به ابزاري براي ايجاد فتنههاي اخلاقي و اجتماعي تبديل شوند.
نظر شما