یکی از مسائلی که امروزه جامعه فرهنگی ایران با آن مواجهه هست، وجود معنویتهای نوظهور است که با جاذبههای خود سبک زندگی عدهای را تحت تاثیر قرار داده است. به منظور بررسی تاثیر معنویتهای نوظهور گفت و گویی با حجت الاسلام رضا اسلامی عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی انجام دادیم.
*به نظر شما، معنویت و عرفانهای نوظهور چگونه میتواند بر سبک زندگی تاثیر داشته باشد؟
نکتهای که باید پیرامون این مسأله بحث شود، پیوند دو موضوع معنویت و سبک زندگی است که این حلقه اتصال محل گفت و گوی ما ست. هر انسانی به یک سبک زندگی نیاز دارد که باید سه مولفه جذابیت، کارآمدی و پاسخگویی به نیازهای زندگی و انعطافپذیری در شرایط و موقعیتهای گوناگون، داشته باشد. یعنی این سبک زندگی هم برای مردم از گونههای مختلف، جذاب باشد، بتواند به نیازهای آنان پاسخ دهد و در حالتهای مختلف زندگی بشر، بتواند تغییرپذیر باشد و پاسخگوی شکلهای مختلفی زندگی بشر باشد. این سه مولفه سبک زندگی ایده ال است.
آنچه امروزه توسط معنویتهای نوظهور به عنوان سبک زندگی مطرح میشود، حاکی از آن است که باید نسخه اصیلی باشد که اینها به دنبال بدیل آن هستند. بنابراین وجود تعدد فرقهها و عرفانها نشانگر آن است که یک نیاز طبیعی برای انسانها وجود دارد و نمیتوان زندگی را بدون الگو تصور کرد. اگر سبک صحیح و اصیل شناخته نشود، ما گرفتار سبک زندگی غربی می شویم. چنانکه الگوگیری که از خلال محصولات فرهنگی غربی در جامعه ما مشاهده میشود، حاکی از هجوم فرهنگ غربی است.
با بررسی معنویتهای نوظهور، مشاهده میشود اینها سعی کردهاند که هر سه مولفه سبک زندگی را به شکل بدلی برای مردم ایجاد کند؛ یعنی سعی کردند هم جاذبه ایجاد کنند؛ پاسخگوی نیازهای مردم باشند و با ترویج و تلقین آموزههای خود، هر کسی با هر عقیدهای و هر سمتی، میتواند از آن سبک پیروی کند و نسخه واحدی را برای همه مردم دنیا و کشورها تجویز کنند که این نوع معنویت گرایی هماهنگ با موج جهانی سازی است. همچنین سعی میکنند برای این سبک زندگی جاذبه ایجاد کنند، به نحوی که در کشورهای مختلف، پیروان آن بخصوص جوانان تصور کنند که با داشتن این سبک زندگی آمال و آرزوهایش برآورده میشود و آنچه از زندگی میخواهد تامین میشود. علاوه بر این سعی دارند این سبک زندگی معنوی را کارآمد نشان بدهند. مخصوصا در سبک زندگی غربی که در ذات و درون آن، پلورالیسم و تکثرگرایی نهفته است و تلقین میکند که انسان نیاز به فضای فراحس دارد. بویژه در زندگی مادی و صنعتی امروزی که مردم به دنبال فضای جدیدی هستند که سعی دارند از طریق موج معنویتگرایی، از خستگی ناشی از زندگی صنعتی و امروزی خلاص شوند. البته این معنویت گرایی به سوی رشد و تعالی نیست، بلکه به دنبای ارضای شهوات میباشد و لذت و جذابیت معنویت را محسوس و مادی میکنند.
*در برابر این موج معنویتگرایی که با جهانیسازی همراه شده است، چه باید کرد؟
مسلما ما باید در تبلیغهای دینی خود در مقابل موج معنویتگرایی جدید به فکر چاره باشیم. یعنی در تبلیغ معنویت اسلامی، هم باید به جذابیت و کارآمدی آن توجه داشته باشیم و هم اینکه منعطف بودن آن را در نظر بگیریم؛ به نحوی که بتواند پاسخگوی همه نسلها و اقشار مردمی و جغیرافیایی باشند. خصوصا این مسأله در آستانه محرم، باید مورد تاکید قرار بگیرد؛ چرا که با توسل به امام حسین(ع) به باب واسعه رحمت الهی متصل میشویم.
معنویت عاشورایی خیلی کارآمد است؛ زیرا هم دارای تاثیر داخلی و هم بعد بین المللی میباشد. یعنی هم برای مردم جذابیت دارد و برای فرد احساس تامین نیاز به همراه دارد و هم اینکه دارای بعد بین المللی است که مرز و جغرافیا نمیشناسد.
*با توجه به اشاره شما به عرفان عاشورایی، مهمترین تمایز این عرفا از عرفانهای نوظهور چه میباشد؟
عرفانهای نوظهور دارای طیف های مختلفی از عرفان کیهانی، عرفانی که از وجود مطلق صحبت می کند، عرفانی که از ابعاد فراحس از وجود انسان صحبت میکند تا عرفان مسیحی که خدا وجود دارد اما مسیح به عنوان قربانی مطرح است و تکلیف و شریعت نفی شده است، شامل میشود. در عرفان مسیحی، فرد در عین اینکه به خدا و آخرت اعتقادی دارد، اما تکلیفی ندارد. در واقع منافع معنویت را دارند، اما زحمت تکلیف و شریعت ندارند و اگر گناهی هم مرتکب شود، با پرداخت پول به کلیسا قابل بخشش است.
آنچه در معنویت نوظهور مورد تاکید قرار گرفته است، وجود لذت معنویت گرایی، فارغ از زحمت شریعت و تکلیف است. در معنویت جدید که همراه با تکلیف و گریز از شریعت است و حتی ارتباط با کلیسا و کشیش نیز تضعیف می شود و تحت عنوان «معنویت بدون مذهب» مطرح است، آنچه مورد تاکید قرار گرفته و باعث جاذبه آفرینی شده است، تکیه بر شریعتستیزی و راحتی در زندگی است. مسلما این معنویت باعث رشد بشر نمیشود، بلکه در خدمت بشر و راهی برای لذت جویی بشر است.
اما در عرفان عاشورایی همه ابعاد وجود انسان دیده شده است. وقتی به امام حسین از طریق اشک، عزاداری و بعد پیروی از ایشان، متصل میشوی، نوعی سعه رحمت الهی هست. چرا که روایاتی داریم که چگونه اشک بر امام حسین(ع)، گناهان را پاک میکند. عرفا میگویند انسان از طرق محبت به سرعت واصل می شود که این محبت در عرفان عاشورایی وجود دارد.
در حالی که در عرفان نوظهور تاکید میشود که شما از عقیدهات لذت ببر هرچند اصالت و واقعیت نداشته باشد و آنچه مهم است افق فکری است، اما در عرفان عاشوریی اصالت و واقعیت وجود دارد. نه تنها، فرد در دنیای تصور خود نیست، بلکه در عمل باعث رشد فرد میشود. برخی اشکال میکنند که چگونه یک قطره اشک باعث بخشیده شدن گناه میشود، اما باید گفت این اشک بدون محبت و رشد انسانیت پدید نمیآید و همین اشک میتواند زمینهساز اصلاح رفتار انسان باشد. البته این اشک باید همراه با عمل باشد.
مسأله دیگر اینکه در عرفان عاشورایی زمینه تکامل و ترقی وجود داد و این عرفان لایههای متعددی دارد. از کوچکترین کار در هیأت شروع و تا یک تحول عقیدتی و الگوگیری در زندگی و جهاد شهادت ختم میشود، ولی در عرفانهای نوظهور فرد از پوسته ظاهری خود خارج نمیشود و نمیتواند نظام و همبستگی اجتماعی ایجاد و راههای تربیت بشر را فراهم کند.
*ما با توجه غنی بودن عرفان اسلامی در مقام رویایی با معنویتهای جدید چه باید بکنیم؟
ما عرفان اسلامی و شیعی را نتوانستیم به خوبی عرضه کنیم. باید در این زمینه سلیقه به خرج بدهیم. نباید نسخه تکراری استفاده کنیم. باید از ادبیات جدید و با توجه به سنین مختلف از بستههای مختلف و روان استفاده کنیم. وقتی از معنویت اسلامی و شیعی مطرح میشود، به معنای عرفان مصطلح نیست، بلکه چیزی است که در همین اعتقادات ما وجود دارد و حتی وقتی سیره پیامبر و ائمه(ع) مبنی بر تقدم در سلام کردن و رسیدگی به فقرا نگاه میشود، اینها بهترین درسهای معنویت اسلامی است که همان عشق به خداست که در عشق به خلق خدا تجلی پیدا میکند. این معنویت، با طبیعت سازگار است. چرا که به هر جایی می نگرد خدا را میبیند. معنویت اسلامی جدا از عقاید و سلوک ما نیست، بلکه معنویت در همان سبک زندگی ما باید متجلی شود و در خلال زندگی روزمره خود وقتی به خلق و مردم کمک میکنیم، در واقع پا در مسیر معنویت اسلامی گام نهادیم. معنویت اسلامی بر خلاف عرفانهای نوظهور، در عقاید و زندگی ماست.
متاسفانه گاهی ما در معرفی دین اشتباهاتی داریم. به طور مثال، وقتی در دعاها گفته میشود، ای خدایی که رحمتت بر عذابت سبقت گرفته، ما باید در تبلیغ دین، رحمت خدا را در اولویت قرار بدهیم تا باعث جذابیت و ترغیب مردم شود.
به نظر میرسد عرفانهای نوظهور نسخه بدلی از عرفان های اسلامی است که هیچ مطلب ابداعی و ابتکاری ندارد، بلکه تجویز آن چیزی است که در مکتب و سیره انبیا وجود داشته است. در روایاتی که در باب معاشرت با خلق، کودکان، زندگی، رفتار با حیوانات و گیاهان است، جلوه های عرفانی دیده میشود که یک انسان مسلمان در رفتارهایش آن جلوه عشق و محبت، غلبه دارد و عرفانهای نوظهور گرچه سعی دارند تاکید کنند که از این طریق می توانند نیازها را برآورده کنند، اما واقعیت آن است که نهایتا به افسردگی و شکست منتهی میشود. روایتی داریم که دولت ما اهل بیت(ع) وقتی برپا میشود که همه تئوریها و مکاتب خودشان را نشان دهند و شکست بخورند و بعد برپا میشود. با توجه به این روایت، تمام این موجها به سرخوردگی میانجامد. اینها مانند مُسکنی است که برای زمان کوتاهی درد را تسکین میدهد.
البته ذکر این نکته لازم است که باید بین سبک زندگی اسلامی برآمده از سیره اهل بیت(ع) و غیر اهل بیت(ع) همچون طالبان و داعش تمایز قائل شویم که اهل بیت(ع) به عنون اسوه و الگو مطرح نمیشوند. ممکن است فردی دچار اسلام طالبانی شود که دارای پوسته و ظاهر اسلامی، اما در خدمت غرب می باشد. لذا سبک زندگی اسلامی هم دارای نسخه اصلی و هم نسخههای بدلی است که باید مواظب بود گرفتار این نسخه نشویم. اگر معیاری برای شناخت حقیقت وجود نداشته باشد، معنویت گرایی امری پوچ و بیهوده و نسبی به نظر میرسد که هر فردی، طبق سلیقه خود معنویتی را انتخاب میکند.
بنابراین ما باید از نسبیت گرایی و تکثرگرایی که مهد و مادر معنویت گرایی جدید است، پرهیز کنیم که هر چیزی را حق تصور میکند و باعث پدید آمدن معنویتهای گوناگون شده است.
سید علی میرخلیلی
نظر شما