مدت مدیدی است، جایزه جلال آل احمد که به رصد و ارزیابی آثار ادبی در چهار حوزه داستان کوتاه، نقد ادبی، رمان و مستند نگاری می پردازد به کلاف سر درگمی مبدل شده است که با تغییر مدیریت فرهنگی در هردوره بر گره های آن افزوده می شود.

از موش های خیابانی  تا  جایزه ادبی جلال

این در حالی است که گاه بروز مسایل سیاسی و گاه بحران های اقتصادی بر جشنواره مذکور که بالاترین مبلغ جوایز ادبی را به خود اختصاص داده است، سایه ابهام و تردید انداخته است .آنچنان که در سال 91 دیدیم به دلیل ناتوانی وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی در پرداخت  110 سکه بهار آزادی چگونه و در چه شرایطی کتاب ارزشمند  «شرح اسم» به قلم آقای هدایت ا... بهبودی کنار گذاشته شد و عملاً اعتبار جايزه جلال با حركت اشتباه «وتو كردن رأي داوران» از بين رفت! اعتراض داوران بخش مستندنگاری تنها فایده ای که داشت این بود که این افراد از گردونه داوری جشنواره های ارشاد برای همیشه کنار گذاشته شدند. باشد تا داوران مذکور در پیشگاه حق تعالی روسفید باشند؛. البته توجه به این مسأله ضروری است که زمانی این تعداد سکه برای جشنواره مذکور تعیین شد که بهای سکه در بازار ارز بسیار کم بود.بعد از افزایش چشمگیر قیمت سکه وزارت ارشاد با اهدای جوایز مذکور دچار مشکل شد که بهتر بود وزارت ارشاد در آن زمان صادقانه کمبود بودجه خود را مطرح می کرد و خللی در رأی داوران ایجاد نمی کرد، به گونه ای که حق مسلم یک نویسنده نادیده گرفته شود. با این اوصاف تصمیم اخیر وزارت ارشاد مبنی بر کاهش تعداد سکه ها از 110 سکه به 30 سکه به گمان من امر درست و سنجیده ای بود ، چرا که اولاَ آثار ادبی ما فعلاً چه از جنبه استحکام و ساختار و چه از جنبه محتوایی آنچنان در حد و اندازه دریافت این تعداد سکه نبوده اند، ثانیاً با افزایش بی رویه بهای سکه می طلبید تا مبلغ جایزه شکل متعادل تری به خود بگیرد؛ از این رو حمایت شهرداری تهران  مبنی بر حفظ ارزش جایزه جلال آل‌احمد نه تنها از گره های افتاده به جان این کلاف سردرگم کم نمی کند، بلکه گره های آن را کورتر هم می کند. در اینجا پرسشهای زیادی مطرح می شود: آیا شهرداری از این به بعد و همواره و در هر شرایطی حاضر به پرداخت جایزه مذکور است؟ آیا مقامها و مسؤولان محترم شهرداری بر جایگاه مدیریتی خود باقی می مانند که همواره نقش حامی جشنواره مذکور را بازی کنند؟ آیا کمک مذکور صرفاً برای جریان سازی سالم در وادی ادبیات کشور صورت گرفته و یا بهانه ای بوده تا از فرصت بدست آمده استفاده شود، آن هم برای توجه اذهان عمومی و کسب شأن و منزلت بیشتر؟ 

در چنین اوضاع و احوالی حمایت شهرداری تهران تأثیر چندان زیادی در حوزه ادبیات ندارد. جای تعجب است در زمانی که موش های عظیم الجثه خیابانی در کمال گستاخی و بدون کوچک ترین ترسی در پیاده روها و جوی های آب قدم می زنند و برای اهالی تهران دست تکان می دهند و شهرداری هیچ اقدامی در این خصوص نمی کند بناگاه در نقش طلایه دار و حامی  جشنواره جلال  بخواهد ظاهر بشود. این در حالی است که بارها و بارها بسیاری از سازمان های مردم نهاد ادبی از جمله انجمن قلم ایران در خواست دیداری با مقامهای بلند پایه شهرداری داشتند، اما تاکنون هیچ گونه پاسخی حتی برای برپایی یک دیدار فرمایشی داده نشده است. جدای از مسایل اقتصادی سایه سنگین سیاست و جناح بازی در هفتمین دوره جایزه ادبی جلال بیش از هر زمان دیگر قابل حس است. آنچنان که در جشنواره مذکور یک طیف و جناح فکری خاص بر امر داوری پرداختند. این در حالی است که بسیاری از دوستان جناح مذکور همواره به نقش محوری دموکراسی و تجمیع آرا و افکار مختلف تأکید داشتند، اما در زمان عمل برخلاف شعارهای خود عمل کردند و تنها به دعوت از همفکران و هم جناح های خود اقدام ورزیدند، تا جایی که خبرنگاران به کرات پرسشهای خود را مبنی بر اینکه به نظر می‌رسد، داوران از یک‌طیف خاص انتخاب شده‌اند، از متولیان امور فرهنگی می کنند که غالباً با جواب حساب شده ای هم مواجه نمی شوند. جدای از این داشتن سمت اجرایی برخی ازنامزدهای دریافت جایزه بر گره های کور جشنواره  افزوده است.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.