گروه اقتصادي- فرزانه غلامي - نوزدهم آبان ماه سال جاری «حافظه ملی» ایران احیا شد؛ حافظه ای که با انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی از دست رفته بود.

خطر «بلند پروازی» سازمان جدید برنامه و بودجه را تهدید می کند

بنا به صلاحدید رئیس جمهور پیشین و در یکصد و سی و سومین جلسه شورای عالی اداری در هجدهم تیرماه سال 86 سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور منحل شد تا «معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی» و «معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی» رئیس جمهور متولد شوند.

انحلال سازمان مدیریت و برنامه ریزی که به زعم صاحب نظران مرکز هماهنگی دستگاه‌های اجرایی و کانون تولید اندیشه کشور بود، از هفت سال پیش تا به امروز منتقدان زیادی داشته است؛ زیرا این سازمان با بیش از 60 سال قدمت 10 برنامه توسعه را تدوین و تنظیم کرده و با انحلال آن گویی تجاربی بسیار ارزشمند به بایگانی تاریخ رفت.

احیای این سازمان که از وعده های انتخاباتی رئیس دولت یازدهم بود، امروز محقق شده است، این موضوع دستمایه مصاحبه ما با دکتر آلبرت بغوزیان اقتصاددان بود. این مصاحبه را بخوانید:

 آقای دکتر! بد نیست در ابتدای صحبت از شما بپرسیم اصولاً احیای سازمان مدیریت به شکل بالقوه کدام هدف را می تواند در پی داشته باشد؟

- با احیای این سازمان امکان سرعت بخشیدن به تحقق اهداف برنامه توسعه و سند چشم انداز بیشتر می شود، ضمن اینکه احتمالاً شاهد دگرگونی های مثبت در نظام برنامه ریزی و بودجه ریزی و در مجموع ساختار اداری خواهیم بود. اینها قطعاً به رشد توسعه در کشور کمک می‌کند، به نحوی که امید می رود نوعی ثبات به پیکره اقتصاد کشور باز گردد.

  نکته ای که در این میان مهم است، میزان تبدیل توانایی های بالقوه به بالفعل است، بدان معنی که احیای این سازمان در چه صورت می تواند اقدام مثبتی تلقی شود و منشأ تغییرات اصولی در ساختار برنامه ریزی و بودجه ریزی کشور باشد؟

-  بی گمان آنچه مهم است، درست عمل کردن سازمان است، نه نام آن  و نه ساختار ادغام شده، منحل شده و یا احیا شده... زمانی که این سازمان منحل شد و معاونت نظارت راهبردی شکل گرفت، قرار بود تهیه و تدوین برنامه و بودجه کشور روان تر شود، اما متأسفانه این ساختار جدید از سوء استفاده، رفتارهای سلیقه ای و یا اقدامهایی به دستور رئیس جمهور مصون نبود، همچنان که در ساختار احیا شده فعلی هم ممکن است این آسیبها در سازمان مدیریت دیده شود بویژه آنکه سازمان مدیریت همواره با رشد قیمت نفت و دلارهای نفتی در گذشته به حاشیه رفت.

  به عقیده شما چه ایرادهایی به معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی است؟

- بهتر است بگوییم این معاونت جدید برای چه آمد و خواست کدام خلأها را در سازمان مدیریت قبلی پوشش دهد؟ در واقع وقتی دولت نهم خواست سازمان مدیریت را منحل کند، این ایراد را وارد کرد که در ساختار قبلی اغلب مهندسان حاکم بودند تا اقتصاددانان که البته شاید این امر در پی وجود بحثهای عمرانی، سد سازی و جاده سازی دیده می شد. همچنین گفته می شد، شاخصهای رفاه اقتصادی، تورم، توزیع درآمد، رفاه اجتماعی و اشتغال در آن کمتر مورد توجه است. بر این اساس رئیس جمهور قبلی مایل بود، سازمان مدیریت منحل شود تا خود از مسیر بودجه ریزی آگاه باشد، اما متأسفانه تشکیلات جدید نتوانست به وظایف خود درست عمل کند و کارشناسان سازمان در دیگر سازمانها توزیع شدند که این البته شاید یک مزیت به شمار می رفت؛ چون مسایل بودجه ای مدنظر معاونت راهبردی آسان‌تر رفع و رجوع می شد و به دلیل حضور کارشناسان در سازمانها بودجه ریزی تسریع می شد و دفاع از پیشنهادهای بودجه ای آسان تر بود.

  با این تفاسیر احیای دوباره هم خالی از آسیب نیست. اما آیا این آسیبها در مجموع از استقلال یا عدم استقلال سازمان مدیریت نشأت می‌گیرد؟

- بدون تردید اگر عملکردها اصلاح نشود، دچار عوارض قبلی خواهیم شد. در واقع باید در ساختار احیا شده فکری برای رفع نواقص کرد و مانند صندوق توسعه ملی و ذخیره ارزی که مأموریت خاصی برایشان تعریف شده، اجازه نداد دستخوش تلاطم شود. به عقیده من، مهمتر از استقلال سازمان مدیریت، هماهنگی این سازمان با دولت است و ضمن اینکه نباید دستوری عمل کند، نباید بدون ارتباط اصولی با بخش اجرایی کشور باشد. در واقع اجرای بد برنامه های خوب، بسیار خطرناک است و مهم نیست در کدام ساختمان و تحت کدام نام قرار است این برنامه ها هدایت شود. آسیب جدی که ممکن است سازمان جدید را تهدید کند، بلندپروازی است. پس باید واقع بین بود و برنامه واقعی نوشت تا در شرایطی مانند امروز که قیمت نفت به 70 دلار رسیده، نگران کسری بودجه و توقف پروژه ها نباشیم.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.