قدس آنلاین _ ساحل عباسی_ فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان : کودکان حق دارند در موقعیت های مختلف واکنش های هیجانی متفاوت داشته باشند و والدین وظیفه دارند نحوه مدیریت هیجانات را به آنها بیاموزند.

چگونه می توان کودک را با حدود اختیارات فردی و خانوادگی آشنا کرد؟

به گزارش قدس آنلاین،توجه به احساسات و هیجانات کودکان و هدایت آنها به سمتی که بتوان نیازهای عاطفی فرزندان را پاسخگو بود و هم کودک را در مسیری درست هدایت نمود از موارد مهم و درخور تاملی است که والدین می بایست به آن توجه و اهتمام کافی داشته باشند.شناخت نیازهای کودک و بالطبع فراهم نمودن محیطی دوستانه برای تعامل مطلوب و شرکت دادن کودکان در مشارکت و مشاوره های خانوادگی از مسائلی است که یا در حد افراط است یا تفریط.برخی خانواده ها بیش از حد متعارف به احساسات و اظهار نظرهای کودکان بها داده و اجازه دخالت در تمامی امور را بدانها می دهند و برخی آنچنان منفی با احساسات و هیجانات کودک برخورد می کنند که حق هیچ مشارکتی در تصمیم گیری های خود یا شرکت در تصمیم گیری های خانوادگی را ندارد.دکتر شکوفه راد فر فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی بقیة ا... در گفت و گو با قدس آنلاین چگونگی پاسخ دادن به هیجانات کودکان و مدیریت حضور آنان در تصمیم گیری های خانواده را مورد بررسی قرار می دهد.

-میزان توجه والدین به  احساسات و هیچانات فرزندان تا چه حد باید باشد ؟

-براساس تحقیقات علمی مسلما توجه به ابعاد روحی کودکان می تواند تضمین کننده موفقیت های آتی آنها در بزرگسالی باشد .بنابراین توجه به احساسات و هیجانات کودکان بسیارحائز اهمیت بوده و والدین می بایست به آن اهتمام کافی نشان دهند .یکی از مسائل مهمی که والدین می بایست بدان اهمیت دهند، میزان توجهی است که نثار فرزندان خود می کنند ،.بنا بر روایاتی که در دین مبین اسلام دررابطه با تربیت فرزندان مورد تاکید قرار گرفته است کودکان را تا هفت سالگی فرمانروایانی قلمداد می کند که می بایست کودکی و بازی کنند و دنیای آنها سرشار از لطافت و زیبایی های دنیای کودکانه اشان باشد.بنابراین والدین تا هفت سالگی کودک می بایست به خواسته هایش توجه نمایند.تمامی محبت،توجه ،لطف و عشق والدین به فرزندشان تا سه سالگی بدون هیچ قید و شرط و انتظاری انجام می گیرد اما از سه سالگی به بعد وارد دوران جدیدی در زندگی کودک خواهیم شد چرا که استفاده از راهکارهایی اساسی در راستای آموزشهای تربیتی کودکان می بایست مورد توجه و استفاده والدین قرار بگیرد .کودکان بعد  از سه سالگی با توسل به این راهکارها باید بیاموزند که چگونه احساسات خود را کنترل نموده و کنجکاوی اشان را مدیریت کنند و به موقعیت و حد خود واقف شوند.والدین باید بدانند که کودکان حق دارند در موقعیت های مختلف واکنش های هیجانی متفاوت داشته باشند بنابراین نحوه آموزش بسیار مهم می باشدچرا که والدین به عنوان اولین آموزگاران و تاثیر گذاران می توانند مدیریت هیجانات و احساسات را به کودکشان بیاموزند.

-پیامدهای عدم توجه به احساسات و هیجانات کودک چیست؟

-مسلما اولین پیامد آن بی اعتمادی کودک به والدین می باشد.هنگامی که بی اعتمادی ایجاد می شود مسلما بین والدین و کودک دیواری کشیده می شود که بین دنیای آنها فاصله ای ایجاد می کند.یکی از مسائلی که والدین می بایست به آن توجه کنند و درخصوص آن مطالعه نموده و ازکارشناسان روانشناسی کودک در این باره مشاوره بگیرند، حد ومرزی است که باید برای خواسته های کودکان واظهار نظرهای آنان  در نظر گرفته شود.مرزی که متاسفانه در سالهای اخیر مورد غفلت و بی توجهی والدین قرار گرفته به نحوی که با یک جامعه فرزند سالار مواجه شده ایم.فرزندانی تصمیم گیرنده که  احساسات و هیجانات آنها درست مدیریت نشده تا بتوانند در طریقی مناسب سن خود حرکت کرده  و  بنابه شرایط سنی و موقعیت خود در خانواده در قضایای مختلف زندگی خانوادگی حضور داشته باشند.کودکان اززمان راه رفتن و با تکامل حس های مختلف و تعادل حرکتی ورشد تفکر کم کم آماده می شوند و یاد می گیرند که تصمیم گیرنده باشند و انتخاب کنند و با تصمیم گیری و انتخاب گری ابراز وجود می کنند .اما در این بین مهم ترین مساله هدایت و مدیریت هیجانات و احساسات آنهاست که والدین می بایست مهارت هدایت آنها را بیاموزند

-کودکان اگر بخواهند احساسات و هیجانات خود را در کانون خانواده بروز دهند و بزرگ شدن خود را در قالب تصمیم گیری و انتخاب گری به نمایش بگذارند تا چه حدی و در چه مواردی مختارو می توانند تصمیم گیرنده محض باشند؟

-مسلما والدین می بایست به رشد عقلی و شخصیتی کودکان احترام بگذارند و آنها را در امور زندگی به خصوص در مواردی که به زندگی کودک مرتبط است دخالت دهند اما به تدریج و با حوصله و هدایت و نظارت صحیح.کودکان در مواردی می توانند احساسات و هیجانات خود را دخالت دهند و یا تصمیم گیرنده و انتخابگر باشند که برای خود و یا اطرافیان ایجاد مشکل نکنند.در هر سنی بنا به اقتضائات سنی کودک به وی ،اجازه انتخاب و استفاده از هیجاناتش را بدهیم مثلا می توان برای انتخاب لباس به کودک آموخت که می تواند از لباسهای فصلی که مادر برایش آماده کرده است به دلخواه خود یک رنگ و مدل مطلوبش را انتخاب کند .یا از میوه هایی که در سبد میوه قرار گرفته  میوه مورد علاقه اش را انتخاب کند اما کودک باید بداند نمی تواند آنقدر بر خانواده تاثیر بگذارد که با خواست او آینده و اهداف خانواده تغییر کند.والدین باید به کودکان بیاموزند که هر تصمیمی می بایست با توجه به تجربه و صلاح خانواده گرفته شود زیرا متاسفانه این روزها شاهد هستیم که کودکان می توانند آنقدر حرف خود را بر کرسی نشانده که محل سکونت خانواده و...به خواست آنها انتخاب شود.مسلما والدین می بایست با مطالعه کافی و آگاهانه فرزندان خود را به سمتی هدایت کنند که بدانند می توانند نظر بدهند اما والدین تصمیم گیرنده نهایی خواهند بود.

-گاهی اوقات کودکان نمی توانند با اطرافیان خود ارتباط صحیحی برقرار کنند و خواسته ها و هیجانات خود را کنترل نمایند و چون والدین به آنها بیش از حد بها داده و به نوعی حرف اول را کودک در خانه زده است ممکن است در گروه همسالان پذیرفته نشود به نظر شما تبعات عدم مدیریت هیجانات و احساسات و خواسته های کودکان و نوجوانان در تعاملات اجتماعی چگونه خواهد بود؟

-با توجه به اینکه کودکان در مسیر رشد عاطفی هستند و در این مسیر احساسات و هیجاناتی را از خود نشان می دهند که می خواهند به واسطه آن نشان دهند قصد برقراری ارتباط با والدین ،خواهر ،برادر و دیگران را دارند اما به درستی نیاموخته اند که چگونه می بایست با دنیای اطراف ارتباط برقرار کرد و در این برهه زمانی دچار مشکل می شوند.مسلما یکی از وظایف والدین آموزش کنترل احساسات و هیجانات به کودکان است.کودکی که مدیریت هیجان و احساس را نیاموخته باشد و نتواند موقعیت مناسب را برای تخلیه هیجانات خود تشخیص دهد و هنوز نمی داند آیا زمان و موقعیت برای تخلیه هیجاناتش مناسب می باشد یا نه ؟سرگردان شده و این کودکان به دلیل نوع واکنش هیجانی خاص خود ممکن است از گروه همسالان و اطرافیان خود رانده شوند و در این حالت خشمگین شده و رفتارها و واکنشهای پرخاشگرانه از خود نشان می دهند .بنابراین به تدریج افسرده  و غمگین می شوند.علاوه بر افسردگی کودک دچار شک و تردید می شود و دو دل شده و مدام فکر می کند  کجا  واکنش هیجانی خود را نشان بدهد که دیگران او را سرزنش نکنند و در جمع هم سالان و دیگران پذیرفته شود .انباشته شدن چنین حالتهایی در کودک به نوعی اضطراب انجامیده و طولانی تر شدن این موضوع به کاهش اعتماد به نفس کودک منجر می شود.مسلما ناخن جویدن ،تیک های مختلف و شب ادراری از علایم عدم پذیرش در گروه هم سالان و والدین و...می شود ودر سنین نوجوانی چون کودک یاد نگرفته هیجانات خود را درست کنترل کند برای اینکه بتواند در جمع قرار بگیرد و آنجا هیجانات خود را به نمایش بگذارد به بزهکاری کشیده شود و به عضویت گروههای خلافکار درمی آید. بنابراین والدین می بایست به این نکات توجه داشته باشند که به حد کافی به کودکان توجه داشته باشند آنها را با حدود  اختیارات فردی و خانوادگی خود آشنا نموده و به آنها مدیریت هیجانات واحساسات در برخوردهای مختلف را آموزش دهند.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.