البته شناخت من از رفیعا به سالها قبل برمیگردد، به دوره مسابقات شعر دانش آموزی که می توانست فرصتی باشد برای آشنا شدن دانشآموزان شاعر با همدیگر.
رفیعا در این سالهایی که شعر و قصه را به طور جدی دنبال کرده، آثاری در هر دو حوزه منتشر کرده است.
او که متولد 1350 در طرقبه است، در آموزش و پرورش این منطقه خدمت میکند و علاوه بر این، مسوولیت جلسه شعر حوزه هنری خراسان رضوی را برعهده دارد.
ساعتی با این شاعر توانا نشستیم واز وضعیت جلسات ادبی و تأثیر آن بر شاعران و وضعیت طنز سخن گفتیم که در پی می خوانید:
* اگر موافق باشید با این پرسش شروع کنیم که به عنوان شاعر با کدام جلسه شعری شروع کردید و از آن جلسه یا جلسات بگویید.
** من بعد از شرکت در مسابقات شعر دانش آموزی با چهره هایی همچون مصطفی محدثی خراسانی، محمدکاظم کاظمی و دوستان دیگری آشنا شدم و راهم به حوزه هنری خراسان باز شد که هر پنجشنبه جلسه شعری داشت و اهمیت آن جلسه در کار شاعری من خیلی زیاد بود و البته مطمئن هستم خیلی از آدمهای دیگری هم که به آن جلسه می آمدند، با این نظر موافق هستند.
* از چه نظر مهم بود، از نظر آشنا شدن با شاعران مطرح و یا مسأله دیگری بود؟
** از هر دو نظر آشنا شدن با چهره های مطرح شعر خراسان و حتی بعضی از شاعرانی که از خارج از استان به عنوان میهمان به جلسه می آمدند و مهمتر از این از جهت نقد جدی و خوبی که برای شعرها اتفاق می افتاد.
یادم هست جلسات آن قدرخوب بود که خیلی از شعرهای خودم بعد از تمام شدن جلسه اتفاق میافتاد و سروده میشد واین نتیجه مثبت جلسه بود.
* خب، بگذارید کمی به جلو بیاییم و به این سالهای اخیر برسیم. شما خودتان در حال حاضر مسؤول جلسه شعر حوزه هنری هستید، الآن وضع جلسات شعر را چگونه می بینید؟
** الان اوضاع خیلی فرق کرده است و به نظر مهمترین تفاوت امروز و دیروز جلسات شعر این است که آدم احساس میکند خیلی هایی که به عنوان شاعر به این جلسات می آیند، برای شعر نمیآیند، بلکه میآیند برای چیزهای دیگری مثلاً برای دیدن دوستان و ساعتی با دیگران بودن، نه با شعر بودن. خب، وقتی شاعری با این نگاه به جلسه شعر برود، چه تأثیری باید جلسه بر شعرش داشته باشد؟
معضل دیگر این است که خیلی وقتها آدمهایی را در جلسات شعری می بینی که اصلاً حال و حوصله شعر را ندارند، نه حوصله خواندن دو کتاب درباره شعر و نه حتی حوصله شنیدن را؛ برای همین است وقتی یک نفر پیدا میشود که چند کتاب خوانده است، شاخص میشود.
دوره ای که ما به جلسات شعری به عنوان هنرجو می رفتیم، این طور نبود 10 سال رفته بودیم، اما هنوز حس نیاز به یاد گرفتن در ما زنده بود، ولی حالا طرف دو ماه به جلسه نیامده، احساس میکند علامه دهر شده است.
* بعضی وقتها این تنبلی ها و کم حوصلگی ها باعث گمراهی بعضی از شاعران میشود.
** بله، مثلاً یک نفر که شعر را با شعر سنتی شروع کرده است، گاهی می بیند که شاعری بعد از خواندن شعر سپیدش تشویق می شود، خب این آدم با خودش فکر میکند اینکه ساده است و این یعنی گم کردن راه. در صورتی که این گونه دوستان شاعر باید بدانند که خیلی از چهره های مطرح و موفق شعر سپید، سالها کار کلاسیک انجام داده اند.
* حوزه پیش از این جلساتی در برخی شهرستانهای استان با حضور شاعران برگزار کرد، آن جلسات به کجا رسید؟
** بله، ما در سفرهایی تعدادی از دوستان شاعر را به شهرهایی همچون نیشابور، تربت حیدریه و... بردیم و دوستانی هم از شهرهای مجاور این شهرها دعوت شده بودند، الان هم حوزه هنری این آمادگی را دارد که اگر شهری توانایی لازم از جهت شعری را داشته باشد و از طرفی همراهی و همکاری هم بکند، دوباره این سفرها انجام شود. البته ما به دنبال این بودیم که حاصل این جلسات به گونه ای باشد که در ارتقای شعر شاعران استان هم تأثیرگذار باشد، اگر مشارکتی باشد، باز هم آن جلسات برگزار می شود، هرچند همین جا باید گفت که مدیریت حوزه هنری خراسان انصافاً همیشه حامی طرحهای خوب در حوزه شعر و ادبیات بودهاند، آن هم در شرایطی که از لحاظ مالی حوزه مشکلاتی دارد.
* نظرتان درباره جلسات خصوصی که در خانه ها برگزار می شود، چیست؟ به نظرتان چرا برخی از دوستان به سمت این جلسات میروند؟
** من در چند جلسه شرکت کردم، اما خیلی جلسه را جدی ندیدم، آن جا هم به نظرم بیشتر به سمت دور هم بودن پیش می رود، اما دلیل این که چرا دوستان شاعر به سمت این جلسات می روند، شاید مهمترین دلیل این باشد که آن جا فضا بازتر است و دوستان در خواندن شعر خودشان محدودیتی ندارند. جلسه خانگی و یا خصوصی وقتی میتواند تأثیرگذار باشد که چیزی مثل جلسات گذشته باشد، جلسه زنده یاد فرخ و یا استاد قهرمان، نگارنده و جلساتی از این دست که واقعاً جلساتی جدی بودند.
* خب برویم به وضعیت طنز و شعر طنز در مشهد
** ما در مشهد بعد از تهران بیشترین تعداد طنزپرداز را داریم، البته چون جلسه ای در این حوزه نداریم، این شاعران کارشان خیلی دیده نمیشود و حتی خیلی ها دیدند که در برنامه طنز قندپهلو در تقریباً همه قسمتها شاعران خراسانی و مشهدی حضور داشتند، حتی شاعرانی مثل خانم دولت آبادی که پیش از این از او شعر طنز نشنیده بودیم، ولی با شعرهای خوبی هم ایشان و هم بقیه دوستان توانایی خود در طنز را نشان دادند.
* خب، با این توضیحات دلگرم کننده، چرا در مشهد جلسه شعر طنز نداریم؟
** حقیقت این است که گفتن شعر طنز و اداره جلسه شعر طنز حرکت بر لبه تیغ است. به نظرم کسی که عاقل است، سراغ اینکه جلسه شعر طنزی را راه اندازی کند، نمی رود.
(با خنده) ما هم که جلسه راه انداختیم، عاقل نبودیم. اما از شوخی گذشته، وقتی فردی که دارای سن و سال بالایی است، در جلسه شعر طنز شعری را می خواند که ممکن است تبعاتی برای جلسه داشته باشد و در مقابل تذکر هم می گوید، من به شما کار ندارم، من برای خودم این شعر را گفته ام! چه توقعی دارید که یک جلسه شعر راحت اداره شود.
از طرفی ما تا حدودی از تبلیغات غفلت کردیم، در صورتی که جلسه به تبلیغات هم نیاز داشت، اما کوتاه سخن اینکه در مشهد «ستون آزاد» یا «بچه مشهد» را داریم که مخاطب فراوانی دارد و این نشان از ظرفیت خوب طنز مشهد و استان است.
* طنز در فضای مجازی را چگونه می بینید و چه قدر این فضا به طنز کمک کرده و چه قدر آسیب رسانده؟
** واقعیت این است که فضای مجازی به انتشار راحت تر کارهای طنز کمک کرده است. شما امروز شعری را ضبط می کنید، اگر خوب باشد، فردا دهها هزار نفر آن را می شنوند و این امکان خوبی است، اما یک واقعیت دیگر این است که آزاد بودن افراد در این فضا باعث میشود گاهی اوقات هر چیزی را به عنوان طنز منتشر کنند، این در حالی است که طنز خوب ارزش و اعتباری دارد و با آن چیزی که برخی ها آن را طنز می دانند، فرق دارد. خیلی پیش میآید که طرف می گوید، «یک چیزی بخوان بخندیم» یعنی همه چیزی که طرف از طنز فهمیده، خندیدن است.
* خیلی ممنونم و حرف پایانی؟
** بعضی وقتها فکر میکنم ای کاش می شد به دیروزهای جلسات شعری مشهد برگشت، به آن روزهایی که شعر را برای شعر می خواستیم و برای ارتقای آن زحمت میکشیدیم.
نظر شما