گروه معارف/ ساحل عباسی - دامنه شخصیت بی مانند سبط اکبر پیامبر(ص) امام حسن مجتبی(ع) آنقدر وسیع و گسترده است که آثار و نشانه های آن در تمام کتاب های حدیث، تراجم، سیره، تاریخ و مناقب فراوان به چشم می خورد.

صلح امام حسن (ع) عامل مهم بیداری اسلامی و رسوایی امویان

  تواضع، فروتنی، خدا ترسی، روابط حسنه، احترام  متقابل و کمک به بینوایان از ابعاد برجسته زندگی آن سرور جوانان بهشتی است. آن بزرگوار بازویی علمی، قضایی و نیرویی بسیار کارآمد برای حکومت علوی و شخص امیرمومنان(ع) بوده است.

در عظمت امام حسن همین بس که پیامبر اکرم به ایشان فرموده اند: “ که خلق و خو و ظاهرت شبیه ترین افراد به من می باشد.” به عبارتی امام حسن مجتبی آینه تمام نمای پیامبر اکرم هستند که مسلمین اگر بخواهند یک بار دیگر ظاهر و باطن پیامبر را مرور کنند باید به زندگی امام حسن مجتبی مراجعه کنند.

با حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا صبوحی مدرس حوزه و پژوهشگر دینی با نقش امام حسن مجتبی در رسوایی بنی امیه به گفت و گو پرداخته ایم.

 

  جناب صبوحی در ابتدا به صورت مختصر چالشهای پیش روی امام حسن در زمان امامت ایشان را چه می دانید؟

اگر بخواهیم زندگی امام حسن را مروری دوباره کنیم باید به سالهای آخر عمر پدر بزرگوارشان مراجعه کنیم بعد از جنگ هایی که امام علی با ناکثین، مارقین و قاسطین داشتند. سربازان و لشکریان از جنگ های طولانی خسته بودند و امام علی(ع) هم در فرمایشات خود به روحیه خسته سربازانش بارها اشاره کرده اند، در این زمان بعد از شهادت امیرالمومنین هنگامی که امام حسن درسن 37 یا 38 سالگی به امامت می رسند با سربازان و لشکریانی مواجه می شوند که از روحیه مناسبی برخوردار نبوده و توان مبارزه خود را از دست داده اند. اگر بخواهیم زندگی حماسی امام حسن مجتبی را بررسی کنیم حضور فعال ایشان را در کنار امام علی(ع)   در جنگهای جمل وصفین و نهروان باید مطالعه نماییم. ایشان در تمامی میادین در رکاب امام علی(ع)   بوده علی رغم دسیسه چینی ها و باطل گویی های افرادی چون ابوموسی اشعری، درراه اسلام با دل و جان حماسه می آفریدند . بنابراین امام حسن ازروحیه مناسب و توان نظامی خاصی برخوردار بوده اند. زمانی که به امامت می رسند با دو چالش اساسی روبه رو می شوند ، لشکریانی ناکارآمد و نافرمان و دیگری دشمنان خارجی که مترصد فرصتی هستند تا به اسلام و مسلمین لطمه برسانند.

 

 چه شرایط و مناسباتی در آن زمان مانع از مقابله و جهاد امام حسن با معاویه می شود؟

در ابتدا آنچه لازم است مطرح شود اینکه؛ این دیدگاهی که در نظر برخی مغرضان، ایشان اهل سازش بوده به هیچ وجه با روحیه سلحشوری امام حسن تطابق ندارد. در کتابی که آل یاسین با عنوان “صلح امام حسن” نوشته اند سیاست صلح امام حسن(ع) را درجمله زیبایی اینگونه تبیین نموده است. “شهادت عاشورای حسینی در مرتبه اول حسنی بوده و در مرتبه دوم حسینی” . این امام حسن بود که شالوده عاشورا را ریخت و آن را به ثمر نشاند. در تبیین این جملات دلنشین باید اذعان نمود که دوران اولیه زندگی امام حسن مجتبی(ع) قرین با نابسامانی بوده است و دقیقا دوران اولیه زندگی امام حسن با زندگی امام حسین  متفاوت است. امام حسین در دوران اولیه در صلح بسر می بردند و در سال آخر عمرشان با خلافت یزید عاشورای حسینی را رقم زده و با دشمنان اسلام به مبارزه برمی خیزند.

در اسلام مساله ای به نام اصل جنگ یا صلح مطرح نشده است. بنا به مصلحت مسلمین یا باید در صلح بسر ببرند یا برای دفاع از کیان امت اسلامی با کافران به جهاد برخاست. صلح از نظر اسلام سازش محسوب
 نمی شود بلکه به بستن  پیمان و  معاهده  ای  اطلاق  می شود  که در آن بنا به شرایطی، جامعه اسلامی از خطرات و آسیبها در امان بماند. در زمان امامت امام باقر(ع) شخصی از ایشان درباره صلح امام حسن و اینکه چرا ایشان با بنی امیه به مبارزه برنخاستند می پرسد. امام درجواب می فرمایند: اگر امام حسن مجتبی(ع) تن به صلح نمی داد خطر عظیمی امت اسلام را تهدید می کرد. حال سؤالی مطرح می شود که چه خطری وجود داشته؟ امام حسن مجتبی در مدت زمان کوتاه امامتشان توجه معناداری به سیاست خارجی و داخلی داشته اند. امپراطور روم به دلیل سیلی که از اسلام خورده بود، منتظر فرصتی بود تا بر پیکره اسلام و امت اسلامی ضربه  وارد کند لذا در آن بحبوحه حساس زمانی اگر امام حسن مجتبی در سیاست داخلی مرتکب اشتباهی می شد راه را برای کافران و تهاجم به بلاد مسلمین باز می کرد. یعقوبی در کتاب تاریخ خود نوشته وقتی معاویه بعد از امضای صلح با امام حسن به شام برمی گردد از لشکر عظیمی که امپراطور روم تدارک دیده مطلع می شود. معاویه که در حکومت خود توان نظامی و رویارویی با چنین لشکری را نمی بیند، با پرداخت صد هزار دینار به امپراطور روم از این حمله جلوگیری می کند بنابراین در این برهه زمانی نقش سازنده عملکرد و صلح امام حسن با معاویه به خوبی آشکار می شود. سیاست داخلی امام هم بر مبنا و محور صحیحی تنظیم شده است زمانی که ایشان لشکری متحد، همدل و با شکوه نظامی ندارند نمی توانند از نیروهایی بهره ببرند که با هم همفکر نبوده و آمادگی نظامی و روحی ندارند. امام حسن مجتبی با نیروهایی مواجه می شود که هر کدام هدفی متفاوت از دیگری را دنبال
 می کند بنابراین آنچه که در این لشکر وجود ندارد اطاعت و همبستگی است. به گواهی تاریخ زمانی که امام حسن سربازان و فرماندهان را فرا می خواند همه آنها پس از سخنرانی امام سکوت می کنند حتی یک کلمه هم در حمایت ایشان به زبان نمی آورند و زمانی که علی بن حاتم که از فرماندهان مخلص و
 بی باک امیرالمومنین  مردم را نکوهش می کند که از فرزند رسول خدا حمایت کنند چهار هزار نفر در قالب لشکری گرد هم جمع می شوند. اما این لشکریان فقط به صورت ظاهری تهییج شده اند و ایمان قلبی و اعتقاد راسخی به راه و عملکرد خود ندارند بنابراین در زمان کوتاهی برخی خود را به مال دنیا می فروشند برخی با پست ومقام از امام جدا می شوند و جاسوسان معاویه آنقدر تفرقه افکنی می کنند که لشکر پراکنده می شود.

 

 آیا می توان ادعا کرد صلح نامه امام حسن درراستای افشای چهره پلید بنی امیه تاثیر گذار بوده است؟

امام حسن در سیاست داخلی بنا به شرایط موجود صلح نامه ای را با معاویه به امضا 
می رساند که مفاد این صلح نامه بر هوشیاری و آگاهی امام حسن دلالت دارد. ایشان از معاویه می خواهند که طبق سنت رسول خدا و کتاب خدا عمل نماید، مومنین و شیعیان از آزار و اذیت امویان در امان باشند و معاویه حق انتخاب جانشین را برای خود نداشته باشد. در حالی که بعد از امضای این صلح نامه به خوبی چهره پلید معاویه بر عموم مردم آشکار می شود و در عمل نشان می دهد که هیچگونه تعهدی به آنچه امضا نموده ندارد. به عبارتی؛ امام حسن و عاشورا یک نقش را در تاریخ ایفا کرده اند و آن هم رسوایی بنی امیه است. امویانی که با چهره های پلید خود را در  پشت اسلام پنهان نموده و به اسلام زدایی و رواج فساد دامن می زدند بنابراین امویان در جنگ و صلح حسینی و حسنی نشان دادند که دشمن واقعی اسلام هستند .

 دقیقا همانند صلح حدیبیه که پیامبر اسلام چهره واقعی دشمن را به مسلمین نشان داد امام حسن نیز در صلح با معاویه هدف بزرگی چون عریان نمودن چهره خیانتکاران اموی را دنبال می کند. در عمل مسلمین شاهد بی بندو باریهای امویان می شوند که نه تنها به کتاب و سنت عمل نمی کنند بلکه در اقصی نقاط ممالک اسلامی با کوچکترین بهانه ای خون و مال شیعیان را به هدر می دادند و در نهایت بزرگترین خیانت معاویه به صلح نامه و مسلمین که مصادف می شود با انتخاب یزید برای جانشینی و حکومت بر مسلمین. بعد از شهادت امام حسن مجتبی(ع)، ده سال از عمر شریف امام حسین(ع)  مصادف است با زندگی و حکومت معاویه و امام حسین هرگز علیه معاویه شمشیر نمی کشد و به عهدنامه برادرش وفادار می ماند تا هنگامی که معاویه از دنیا می رود و جامعه اسلامی بالاترین ننگ را برخود می بیند، خلافت شرابخوار حرام کاری چون یزید. بنابراین امام حسین بی درنگ علیه یزید قیام می کند اما آنچه امام حسین را به این مرحله می رساند وجود یاران و شیعیانی است که برخلاف یاران امام حسین از ثبات و معرفت قلبی و عقیدتی برخوردار بوده اند. امام حسین در جنگ با یزید به دلائل مختلفی از جمله کشته شدن شیعیان و زندانی کردن آنها تنها می ماند و یارانی که ایشان را تا آخرین لحظات زندگی یاری می کنند افرادی هستند که به راه و هدف خود ایمان دارند. اما یاران امام حسن از چنین معرفتی بی بهره بودند و آخرین مساله درباره امام حسن دشمن شناسی عمیق ایشان می باشد که صلح امام حسن عاملی می شود برای شناخت دشمن و بیداری اسلامی که اوج این بیداری در کربلای حسینی به وقوع می پیوندد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.