قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: تغذیه بی شک یکی از عوامل تأثیرگذار در سلامتی روح و جسم افراد می باشد، به نحوی که این امر در زندگانی ائمه اطهار (ع) و بزرگان دین مشهود می باشد.

از صبحانه با سیب زمینی و فرنی تا ناهار با انگور و هندوانه!

بی تردید اهمیت و جایگاه تغذیه در سلامت و تندرستی انسان به گونه ای می باشد که هیچکس توانایی انکار آن را ندارد، اما جالب است اگر بدانید عارفان الهی پیوسته برنامه ای بسیار جالب و مختص به خود داشته اند، که شاید ذکر برنامه غذایی تنها تعدادی ازآنان خالی از لطف نباشد.

شیخ رجبعلی خیاط

جناب شیخ رجبعلی دنبال غذاهای لذیذ نبود، بیشتر وقت ها از غذا های ساده، مثل سیب زمینی و فرنی استفاده می کرد. سر سفره، رو به قبله و دوزانو می نشست و به طور خمیده غذا می خورد و گاهی هم بشقاب را به دست می گرفت. همیشه غذا را با اشتهای کامل می خورد و گاهی مقداری از غذای خود را در بشقاب یکی از دوستان که دستش می رسید می گذاشت.

هنگام خوردن غذا حرف نمی زد و دیگران هم به احترام ایشان سکوت می کردند. اگر کسی او را به مهمانی دعوت می کرد با توجه، قبول یا رد می کرد، با این حال بیشتر وقت ها دعوت دوستان را رد نمی کرد. جناب شیخ از غذای بازار پرهیز نداشت، با این حال از تأثیر خوراک در روح انسان غافل نبود و برخی دگرگونی های روحی را ناشی از غذا می دانست.

آیت الله بهجت

در مورد برنامه غذایی ایشان مقید بودند که در هفته یکی دو بار بیشتر غذای گوشت دار نخورند. با این که دیده می شد به برخی توصیه می فرمودند که حتماً کباب و... بخورند. صبح ها نان و پنیر و چای و یا یک لیوان شیر میل می فرمودند. شب ها هم فقط نان. البته قبلاً نان و دوغ می خوردند ولی وقتی مبتلا به تب مالت شدند به دستور پزشک از آن خودداری کردند و دیگر نخوردند. همچنین قبلاً نان و شربت آبلیمو می خوردند و این برنامه را پس از مبتلا شدن به بیماری معده کنار گذاشتند.

مقید نبودند که چه بخورند. صبحانه، نان و چای می خوردند و اگر پنیر بود با پنیر. ایشان از جوانی این طور بود که باید آبی بود و نان را در آن نرم می کرد؛ چه چای، چه اشکنه، چه آب خورشت. در چند سال آخر عمر، استخوان های ایشان مشکل پیدا کرده بود و قبض شدید مزاج داشت (که معمولاً افراد مسن و همچنین افراد کم تحرک به آن مبتلا هستند). لذا با تجویز پزشک، گاه چند روزی در هفته، شیر میل می کردند. همچنین هفته ای یک بار نان و آب گوشت یا سوپ می خوردند؛ ولی نهار، معمولاً غذای ایشان کتّه بود با آب خورشت یا تخم مرغ. اگر همین غذا را هم نمی پختند، اظهار ناراحتی نمی کردند.

محمد تقی بهلول

مرحوم محمد تقی بهلول تغذیه خصوصی داشتند که عبارت بود از نان و ماست و گاهی میوه. زمستان ها شلغم میل می کردند و معتقد بودند راز سلامتی ایشان که هیچ وقت جز به ضرورت (حادثه ی تصادف) به پزشک مراجعه نفرموده اند، در سه چیز است:

1- تغذیه ی خود که همان ماست بود.

2- پیاده روی.

3- روزه گرفتن.

شیخ ابوالقاسم کبیر

روزی متولی­باشی قم نیم ساعت مانده به اذان ظهر به منزل حضرت آیت الله شیخ ابوالقاسم کبیر می رود و می بیند ایشان ماست را آب کرده و در آن نان خورد کرده است و مشغول خوردن می باشد. به سمت شیخ می رود و نامه ای را به قصد سوءاستفاده از امضاء شیخ پیش ایشان می گذارد. شیخ که نامه را می بیند به نیت او پی برده و می فرماید: خوراک ابوالقاسم این هاست تا از این امضاءها نکند و از امضاء آن نامه امتناع می ورزند.

شیخ عبدالکریم حامد

حجت الاسلام یعقوبی نقل نموده است که: ایشان قبل از این که خانه ای اجاره کنند، در باغ رضوان مشهد اتاقی گرفته بودند. ما هر موقع می خواستیم غذای ایشان را متقبل شویم و سوال می کردیم نهار چه میل دارید می گفتند: نان و انگور و دوراغ (دوغ یا ماستی که آب آن را گرفته باشند).

شب هم وقتی از ایشان می پرسیدیم، همین را می فرمودند و فردا هم همینطور، به گونه ای که ما از این یکنواختی هر روزه غذا خسته می شدیم ولی ایشان در فکر نبودند که تنوع غذایی داشته باشند. غذاهای جناب شیخ بسیار ساده بود و برای نهار بیشتر از انگور و هندوانه استفاده می کردند.

 

منابع:

1- حسین پور، رضا. خاطرات جناب شیخ: 63.

2- عاصمی، مهدی. بهترین شاگرد شیخ: 95.

3- بستان، محمد. توصیه های پزشکی عارفان، ج 1: 56- 59.

 

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.