گروه هنر- انسیه موسویان - «از من گفتن» مجموعه غزلي است، سروده شاعر جوان، «مرتضي لطفي» كه انتشارات انجمن شاعران ايران آن را چاپ و منتشر کرده است؛ ...

محزون تر از كمانچۀ كيهان كلهرم

 مجموعه اي كه شايد اگر برخي از غزل هاي آن را جايي غير از اين كتاب بخوانيد و نام شاعرش را ندانيد، گمان خواهيد كرد، اين شعرها را شاعري متعلق به چندين دهه  قبل سروده است و حتماً تعجب مي كنيد، هنگامي كه كتاب را ببينيد و در شناسنامه آن بخوانيد كه تاريخ تولد شاعر 1365 است !

يكي از دلايل اين تصور، زبان كهن و قدمايي شاعر در اغلب غزل هاي اين مجموعه است.استفاده شاعر از زبان كهن و ويژگي هاي آن چنان در تار و پود شعرهاي اين كتاب تنيده شده كه به نظر نمي رسد به قصد صنعت گري و مثلاً استفاده از باستان گرايي باشد.

ساختار زبان، واژه ها ، جمله بندي ها و نحو جمله، همگي به زبان كهن پهلو مي زند؛ به عنوان مشت نمونه خروار اين ابيات را بخوانيد:

كجا روم ؟ چه كنم؟چاره از كجا جويم؟/خدا به سلسله رنج آفريدستم   (ص 56)

هيهات شهان يك به يكت عهد شكستند/ تا خود چه كند غيرت عهد كهن من   (ص 54)   و نمونه هاي بي شمار ديگري از اين                            دست.

 تکلیف شاعر مشخص نیست

در شعرهاي این کتاب، علاوه بر به كارگيري مختصات زبان كهن، به تناسب ها و روابط كلمات و حتي تلميحات و صنايع ادبي مرسوم در شعر كلاسيك نيز توجه ويژه اي شده است.  سويه  مثبت اين اتفاق اين است كه بر خلاف بسياري از شاعران جوان روزگار ما،  مرتضي لطفي مطالعه عميق، دقيق و گسترده اي در شعر كهن  و انس و الفتي ديرين با بزرگان شعر كلاسيك  دارد، چنانكه در چند غزل                                 مصراع هايي از حافظ را تضمين كرده است، اما اين ساختار زباني در همه  شعرهاي اين مجموعه و حتي در همه ابيات غزل ها حفظ نشده و تكليف شاعر با زبان مشخص نيست، به همين دليل است كه شما در غزلي با اين مطلع زيبا و كاملاً امروزي :

از سوز و ساز و حسرت و از داغِ دل، پُرم / محزون تر از كمانچۀ كيهان كلهرم

ناگهان به اين بيت برمي خوريد :

و ايا به من اگر كه گلوگاه عمر را / با دست مرگ و پنجۀ انكار نفشرم  ( ص 42).

يكي ديگر از ويژگي هاي غزل هاي مرتضي لطفي در اين كتاب استفادۀ ماهرانۀ او از                                                                                                                               قافيه هاي كم كاربرد و رديف هاي طولاني، غريب و كم سابقه است. به عنوان مثال به اين ابيات كه مطلع چند غزل هستند و رديف هاي آن توجه كنيد:

هجوم لشكر آهي خدا به خير كند/ چه بي شكيب سپاهي خدا به خير كند   (ص 6)

آن رميده آهو چه مي كند؟ما چه مي كنيم او چه مي كند ؟ / وان كمند گيسو چه مي كند؟ ما چه مي كنيم او چه مي كند؟  ( ص 13)

آن تيزي ابرو چه مي خواهد؟ بايد ببينيم او چه مي خواهد ؟ / زنجاني چاقو چه مي خواهد؟ بايد ببينيم او چه مي خواهد؟   (ص 20)

چرخ را غير جفا نيست كما في السابق/هوسي هست و حيا نيست، كما في السابق    (ص 26).

 در شعر فارسی و بویژه قالب غزل، ردیف از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.دکتر شفیعی کدکنی در کتاب موسیقی شعر درباره ردیف  می نویسد :

«از بررسی شعرهای فارسی و عربی و ترکی، به خوبی دانسته می شود که ردیف خاص ایرانیان و اختراع ایشان است، زیرا تا آنجا که می دانیم در این سه زبان، ردیف وجود دارد، اما در هیچ کدام به اهمیت و سابقه فارسی نیست.» *

او در ادامه تاثیرات ردیف را در شعر فارسی برمی شمارد  که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد: تأثیر ردیف در تکمیل موسیقی شعر،کمک به تداعی های شاعر،ایجاد ترکیبات و مجازهای بدیع در زبان.

برخی از این تاثیرات را در غزل هایی که به ردیف های آن اشاره کردیم، می توان یافت، اما همان گونه که دکتر شفیعی نیز در ادامۀ بحث، می نویسد، ردیف زیان هایی نیز دارد .به عنوان مثال ردیف گاهی زمام اختیار را از کف شاعر می گیرد و به هر طرف دلش خواست می کشاند.

این گونه است که ردیف در برخی از شعرها جنبه تزئینی و گاه حشو دارد و فقط به عنوان کلمه ای آمده که وجودش برای تکمیل وزن و قرینه بودن با دیگر ردیف ها لازم است. به نظر می رسد برخی از ردیف های فوق که مثال زدیم دچار این مشکل هستند.

با همۀ اینها در مجموعه، غزل های خوب و شسته رفته ای می توان خواند که در مقایسه با شعر بسیاری از شاعران جوان این روزگار، دارای ارزش های ساختاری و محتوایی فراوانند؛ از جمله گاهی به ابیاتی برمی خوریم که از مضمون آفرینی های بکر و زیبایی برخوردارند  و باریک اندیشی و ظرافت شاعران سبک هندی را در خلق مضمون های تازه تداعی می کنند:

دیشب پرید ز دهنم باز حرف حق/ شاید که سر در آورم از کار ِدارها     (ص 31)

*موسیقی شعر/ محمدرضا شفیعی کدکنی/ انتشارات توس/ 1358/ ص 102

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.