گروه فرهنگی : آمنه مستقیمی - بی تردید در شرایطی که دشمن ارزش ها و باورهای ما را نشانه رفته و می کوشد از هر طریق شالوده فکری جامعه را متزلزل کرده و آن را از ریشه برکند ...

رفع سوء تفاهمات بین علم و دین در سایه  وحدت حوزه و دانشگاه

 هماهنگی و همراهی نهادهای علمی فرهنگی مهمترینِ راهبردها محسوب می شود تا در سایه آن و با از قوه به فعل در آوردن ظرفیت های نهفته در این نهادها بتوان هم جامعه را واکسینه کرد و هم پاسخی مناسب به توطئه های دشمن ارایه نمود. از این رو، به مناسبت فرا رسیدن بیست و هفتم آذر ماه، روز وحدت حوزه و دانشگاه با حجت الاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مدیر گروه فلسفه علوم انسانی مجمع عالی حکمت اسلامی و عضو شورای تحول این علوم درباره چیستی، چرایی و چگونگی این وحدت و خروجی های آن به گفت و گو پرداخته ایم که از نظرتان می گذرد:

 

 جناب آقای آذربایجانی لطفا برای ورود به بحث توضیح بفرمایید وحدت حوزه و دانشگاه به چه معناست و این مهم از چه طریق و با اتخاذ چه راهکارهایی محقق می شود؟

وحدت به معنای یگانگی است یعنی دو چیز در کنار یکدیگر قرار بگیرد، اما این وحدت به معنای ادغام حوزه در دانشگاه یا دانشگاه در حوزه نیست بلکه مقصود از آن همگرایی در سیاست ها، اهداف و آرمان ها و مبانی و نیز تشریک مساعی در راستای تحقق آنها است. بنابراین، وحدت به معنای تلفیق یکی در دیگری نیست که به از بین رفتن یکی از این دو نهاد بینجامد.باید توجه داشت که همگرایی حوزه و دانشگاه باید در حوزه اهداف و مبانی و مفروضات باشد که از دو منبع ریشه می گیرد یکی فرهنگ دینی که هر دوی این نهادها به آن پایبند هستند و دوم اینکه هدف ما از نظر کاربردی خدمت به جامعه در عرصه های مختلف باشد تا جامعه را در مسیر تعالی بیش از پیش قرار بدهد.

برای رسیدن به این هدف و تحقق وحدت چند روش وجود دارد، نخست اینکه زمینه های اختلافات و تعارضات علم و دین را برطرف کنیم چراکه علم بیشتر محل بحث دانشگاه و دین محل بحث حوزه های علمیه است و باید تلاش شود بدفهمی ها و سوء تفاهمات بین علم و دین رفع شود.دوم آنکه ما بتوانیم به ویژه در علوم انسانی به سوی علم دینی حرکت کنیم و این نوع از علم را که از مصادیق وحدت علمی حوزه و دانشگاه است را به وجود بیاوریم.

سوم تشریک مساعی است در خدمات اجتماعی و علمی و نیز بخش های سیاسی که می تواند ما را به یکدیگر نزدیک تر کند و چهارم تماس اجتماعی بیشتر و ایجاد زمینه های این تماس است البته غیر از آنچه امروز شاهد آن هستیم یعنی حضور استادان حوزه در دانشگاه و بالعکس. چون این ارتباطات بیشتر بین استاد و دانشجو است نه بین استادان که اگر بین آنها باشد بهتر سوء تفاهمات را برطرف کند.

پنجم به موضوع قدرت باز می گردد، برخی بدفهمی های گذشته باعث شده که قدرت های اجتماعی سیاسی توزیع صحیح نشود که اگر سوء تفاهم ها برطرف شود و دریابند توزیع قدرت باید بر اساس شایستگی ها باشد آنگاه وحدت حوزه و دانشگاه رخ می دهد.

 

 در سخنان خود اشاره کردید که وحدت به معنای ادغام نیست بلکه همگرایی در آرمان ها و اهداف است، امروز آرمان ها و اهداف اساسی جامعه کدامند که باید بر سر آنها وحدت حوزه و دانشگاه شکل بگیرد؟

حوزه و دانشگاه حاملان فرهنگ هستند یعنی انتقال فرهنگ از نسلی به نسل بعد بر عهده این دو نهاد است، در این جهت اگر حوزویان و دانشگاهیان که هم تولید، هم توزیع و هم انتقال فرهنگ را بر عهده دارند انسجام نداشته و در تضاد و تعارض یا یکدیگر باشند، مشکلات جدی به وجود می آید یعنی قبل از آنکه ما اختلاف بین نسلی را برطرف کنیم بین خود حوزویان و دانشگاهیان مشکل به وجود می آید.مثل این است که کاروانی برای سفر دو مدیر داشته باشد یکی مسیر شمال را پیشنهاد دهد و دیگری مسیر جنوب را، که این عدم وحدت سردرگمی و تحیر افراد کاروان را در پی دارد.

از این رو، قبل از بیان اختلاف نظرها در جامعه باید در سطح دپارتمان های دانشگاهی و حوزوی باید گفت و گو کنیم تا اختلاف ها را در جامعه پمپاژ نکرده و تحیر را به آن تزریق نکنیم.

نکته دیگر آنکه دانشگاهیان با مسایل عینی و جزیی جامعه سر و کار بیشتر دارند و این نقطه قوت آنها محسوب می شود اما می تواند آنها را از آرمان ها و مسایل انتزاعی دور کند در مقابل حوزه ها با مباحث علمی الهیات مرتبط اند و ممکن است گاهی از مسایل عینی غفلت کنند از این رو، وحدت و همگرایی آنها باعث می شود که نقایص یکدیگر را برطرف کرده و مکمل هم باشند و از نقاط قوت متقابل به نحو احسن برخوردار شوند.

ما اگر توجه کنیم که در علوم طبیعی مثل فیزیک و شیمی و پزشکی جهت گیری های الهیاتی می تواند کمک کننده باشد، در علوم انسانی این وحدت بیشتر است و می تواند در بدنه این علوم نیز اثرگذار باشد.

 با توجه به آنکه علوم دانشگاهی بیشتر وارداتی و بعضا پیرو اندیشه سکولار است و در مقابل حوزه بر علوم دینی و الهیات استوار است، آیا اصل وحدت بین این دو نهاد ممکن است و چطور می شود این دو رویکرد و نگاه را در یک جا جمع کرد و به خروجی تحول علوم دست یافت؟

اولا اینطور نیست که بگوییم علوم دانشگاهی و یا خود دانشگاهیان به طور کلی نگاهشان سکولار است حتی در علومی مثل فیزیک و شیمی کسانی مثل دکتر گلشنی کتاب «از علم سکولار تا علم دینی» این بحث را مطرح می کنند، پس در علوم دانشگاهی لزوما نگاه سکولار حاکم نیست که با حوزه تعارض ذاتی بیابد.در مواردی نیز که اختلاف وجود دارد هدف این است که با گفت و گو اختلافات کاهش بیابد و به نتیجه بهترین برسیم.

 

 در شرایط کنونی حوزه و دانشگاه فضا را چقدر برای این وحدت آماده و دارای ظرفیت می بینید، آیا تمایلی برای آن دیده می شود یا خیر در حد شعار باقی مانده است؟

به نظر می رسد گام های خوبی برداشته شده یکی از نمونه های همکاری خوب در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه یا دانشگاه امام صادق (ع) و موسسه علمی پژوهشی امام خمینی (ره) رخ داده است. در اینگونه موارد زمینه های تحقق یافته داریم اما کافی نیست و باید از تجربه های مثبت به سمت جدی تر کردن این وحدت پیش رویم.

از طرف دیگر دانشگاهیان روی برخی مسایل حساسیت دارند که حوزه باید به آنها اهمیت دهد و بالعکس حوزه نیز حساسیت هایی دارد که دانشگاهیان باید به آنها ارج نهند به ویژه در حوزه مسایل دینی و ارزش های الهی اخلاقی که برای حوزویان مهم و جدی است و نباید در مجامع عمومی و سخنرانی ها به گونه ای باشد که به این ارزش ها توهین شود عکس آنهم برای دانشگاهیان در موضوعاتی مثل حقوق بشر و امثالهم مهم است.

ما نمی گوییم اختلاف نظر و تعبیر و دیدگاه وجود ندارد اما باید سعی کرد در مجامع خصوصی تر این اختلاف ها به حداقل برسد.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.