آمنه مستقیمی: پس از دوران چند ماهه خلافت امام حسن (ع) و پذیرش صلح با معاویه تا دوران امام هشتم (ع)، هیچ یک از ائمه (ع) ورود و حضور مستقیم در دستگاه خلافت و امکان اعمال قدرت در جامعه اسلامی نداشتند؛ ...

نحوه مواجهه سیاسی عالم آل محمد(ص) با شرایط روزگار

اما در دوران ثامن الائمه (ع) و پذیرش اجباری ولایتعهدی مأمون توسط ایشان، تجربه‌ای جدید از حضور و مدیریت سیاسی امام به چشم می‌خورد که بویژه برای شیعه دارای تأثیرات شگرف و تاریخ ساز است. از این رو، در گفت و گو با جلال درخشه، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) و مؤلف کتابهایی همچون «سیاست و حکومت در سیره امام رضا (ع)»، «مواضع سیاسی امام علی (ع) در قبال ‌مخالفان» و «گفتمان سیاسی شیعه در ایران معاصر» درباره سبک زندگی سیاسی امام هشتم (ع) به بحث و بررسی پرداخته‌ایم که مشروح آن از نظرتان می‌گذرد.

 جناب آقای درخشه! لطفاً برای ورود به بحث، کمی درباره شرایط سیاسی اجتماعی عصر ثامن الائمه (ع) و چرایی ولایت عهدی ایشان توضیح دهید.

دوره امامت امام هشتم (ع) که از ۱۸۳ تا ۲۰۳ هجری طول می‌کشد، با سه تن از خلفای عباسی مقارن است که در نتیجه آن ایشان شرایط سیاسی و اجتماعی خاصی را درک کرده‌اند که سرانجام به پذیرش اجباری ولایتعهدی مأمون انجامید.

بعد از شهادت امام هفتم، ایشان تا ۱۹۳ هجری حکومت هارون الرشید و پس از آن تا سال ۱۹۸ حکومت امین عباسی را تجربه کردند که مقارن با درگیری‌های او با مأمون بر سر خلافت بود و از تا سال ۲۰۳ هجری با مأمون هم‌عصر بودند و در هر دوره شاهد دگرگونی‌هایی در ساختار فکری مردم و نیز حکومت عباسی هستیم که شرایط متفاوت و جدیدی را مقابل شیعیان قرار می‌دهد و بسته به مقتضیات زمانی و فکری و ویژگی‌های هر دوره موضعگیری‌های امام (ع) با دگرگونی‌هایی ویژه در روش توأم بوده و هر محققی بخواهد این دوره را شناسایی کند، باید با شناخت فرصتها و تهدید‌ها و بصیرت کامل پیش برود.

یکی از مولفه‌های مهم این دوره، تغییرات در شرایط عقیدتی و مذهبی مسلمانان است که بخشی به مسایل درونی جهان اسلام باز می‌گردد و بخشی به ورود آرا و افکار دیگر تمدنها به جهان اسلام بویژه با اوج گیری نهضت ترجمه در عصر عباسیان ارتباط دارد.

باید توجه داشت که در عصر عباسی گسترش تشیع قابل ملاحظه است، البته دلیل آن حکومت نیست و شیعه در اقصی نقاط بلاد اسلام به دلایل دیگر پراکنده می‌شود و به نقل شیخ مفید، از مشرق تا مغرب عالم برای امام هفتم (ع) وجوه مذهبی می‌آوردند و این یعنی نفوذ شیعه. یا وقتی امام هشتم (ع) از مرو وارد نیشابور می‌شوند، تنها ۲۰ هزار کاتب حدیث سلسله الذهب را کتابت می‌کنند که این گستردگی شیعه در آن زمان را نشان می‌دهد.

مرحوم مجلسی از امام (ع) نقل کرده، شیعه آنقدر زیاد بودند که حضرت (ع) وقتی در مدینه بودند، نوشته‌هایشان در مشرق و مغرب اجرا می‌شد و نیز گستردگی آنها به قدری بود که در دستگاه خلافت هم جایگاه داشتند. یعنی با ذکاوت ائمه (ع) در مواجهه با حکومت وقت و نیز بهره گیری از فرصتها، تعداد شیعیان و معارف شیعه گسترش یافته بود که در کنار فعالیتهای فکری و فرهنگی اصحاب، به شیعه قدرت بخشیده بود، از این رو، عباسیان با آگاهی از این قدرت می‌کوشیدند به هر طریق شیعه را تحت کنترل داشته باشند.

به عنوان مثال، مأمون در انتخاب امام (ع) به ولایتعهدی و حتی تعیین مسیر حرکتی ایشان مراقب بود که ایشان از مناطق شیعه نشین مثل کوفه، قم و جبل عبور نکنند و مردم تهییج نشوند!

بنابراین، تشیع در اواخر قرن دوم و نیز اوایل قرن سوم گسترش ویژه‌ای می‌یابد که در چنین شرایط خاص داخلی و نیز ورود آرای دیگر تمدنها به جهان اسلام، ما شاهد تقسیم بندی‌هایی میان شیعه هستیم که البته این بعد از شهادت امام حسین (ع) است، بنابر محدودیتهای قدرت حاکم علیه شیعه رخ می‌دهد و مربوط به زمان ثامن الائمه (ع) نیست.

تعدد فرقه‌های شیعی دلایل مختلفی دارد به عنوان مثال برخی از شیعیان در پی فرصتی بودند که به نام امام (ع) یا نایب ایشان گروهی را دور خود جمع کرده و به ارایه تفسیرهای به رأی و شخصی خود بپردازند؛ از سوی دیگر ورود اندیشه‌های بیرونی و نیز دشمنی‌های سرسختی که علیه شیعه در ساخت سیاسی و اجتماعی جامعه شکل گرفته بود و سعی می‌کرد اکاذیب را نشر دهد، زمینه را برای تفرقه شیعه فراهم می‌کرد، به عنوان مثال در‌‌ همان ایام واقفیه که امامت را در امام هفتم (ع) متوقف کرده بودند، شکل گرفتند یا گروه قطعیه که به امامت ثامن الائمه (ع) معتقد بودند و شهرستانی در «الملل» از آن‌ها نام برده است.

بنابراین، شرایط سخت حکومت هارون و موضوع تقیه، فرصت طلبی برخی یاران، سوء استفاده از اندیشه مهدویت، بصیرت نداشتن از شناخت امام (ع)، باورهای مبالغه آمیز درباره ائمه (ع)، ضرورت تأمین منابع مادی و... شیعه را در آن عصر دچار تشتت و تفرقه کرده بود.

علاوه بر این، به لحاظ سیاسی، ساختار حکومت عباسی با چالش تدریجی عرب گرایان و ایرانی گرایان مواجه بود، زیرا نفوذ ایرانی‌ها در دستگاه خلافت برای اعراب غیرقابل تحمل بود؛ به لحاظ فکری و عقیدتی از زمان هارون، آزادی نسبی عقاید به وجود می‌آید که در مواردی انحرافات فکری جامعه را به دنبال دارد. در این دوره بر اساس همین سیاستها، زنادقه، یهودیان، مسیحیان، بودائیان و... آزادی تفکر و عمل داشتند و اندیشه‌های وارداتی هم گسترش می‌یابد. علاوه بر این، با شورشهای مختلف مثل شورش خوارج، درگیری عرب گرایان و ایرانی گرایان و... نیز مواجه هستیم که هم بر ساخت سیاسی اجتماعی جامعه و هم بر ساخت فکری آن تأثیر گذاشته است.

 

 نوع تفکر سیاسی در مواجهه با دستگاه خلافت چگونه بود و چه شاخصه‌هایی داشت؟

قبل از ولایتعهدی، پایگاه اصلی ثامن الائمه (ع) مدینه بود و حرکت فکری و فرهنگی را هدایت می‌کردند، البته این حرکت از زمان امام پنجم(ع) آغاز شده بود، حرکتی حساب شده، منطقی و دقیق از سوی ائمه(ع) برای شکل دهی و بر جای گذاشتن میراث فکری و فرهنگی شیعه بود. شهادت سیدالشهدا(ع) دیباچه آن بود، شرایط را برای دیگر ائمه(ع) فراهم کرد، بنابراین استمرار حرکت فکری و فرهنگی، قبل و بعد از ولایتعهدی محور اندیشه امام هشتم(ع) بوده است، البته برخورد با انحرافات و نیز اصلاحات فکری مذهبی دیگر سیاست امام (ع) بود.

در این دوره قلمرو اسلام توسعه یافت و با آغاز نهضت ترجمه، اندیشه‌های وارداتی را شاهد هستیم و آزادی نسبی فکری در جامعه ایجاد شد که همین سبب ورود و اظهار اندیشه‌های جدید و در تقابل با اسلام شد، بنابراین این دوره از نظر علمی، اجتماعی و سیاسی دوره‌ای بسیار خاص است که امام (ع) علاوه بر مقابله، اصلاحاتی را نیز اعمال کرده‌اند.

از این رو، بنابر جایگاه ولایتعهدی ایشان، شاخصه دفاع از اسلام مقابل مکاتب انحرافی و التقاطی در این دوران بسیار پررنگ است، به گونه‌ای که امام هشتم (ع) به عنوان عالم آل محمد(ص) که البته این لقب را امام هفتم (ع) به ایشان داده‌اند معارف بسیاری را می‌دانستند و با آن مقابل آرا و افکار انحرافی ایستادگی می‌کردند.

باید توجه داشت که یکی از مسایل مهم در این عصر، اصلاح مسایل اقتصادی شیعیان است که البته از دوران امام هفتم (ع) آغاز شده بود و در دوران ثامن الائمه (ع) استمرار یافت، همچنین، الگو و اسوه حسنه بودن ایشان نیز در این دوره مطرح است که باز می‌گردد به محوریت مسؤولیت در دایره امامت، یعنی در کنار اصلاحات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نشر معارف، امام (ع) با علم و عمل خود به اسوه‌ای برای مسلمانان تبدیل شدند نه فقط شیعه و در این باره روایات متعددی وجود دارد که حتی در نگاه غیرشیعه و مخالفانشان مورد تأکید است.

 

  امام هشتم (ع) چگونه در آن فضای خاص سیاسی موضع امامت را برای جامعه تبیین کردند و اصلاً نگاه سیاسی ایشان به بحث امامت چگونه بود؟ این مسأله در سبک زندگی سیاسی ایشان چطور تبلور یافته است؟

بیان حق امامت و ولایت در اندیشه امام (ع) تجلی خاص دارد؛ باید توجه داشت که امامت، ولایت و عصمت سه پایه اصلی اندیشه اعتقادی، اجتماعی و سیاسی شیعه است.

ایشان می‌فرمایند: امامت زمام دین و نظام دهنده مسلمانان و سلاح دنیا و عزت مؤمنان، امامت ریشه روینده اسلام و شاخه بالارونده است؛ با امام نماز، روزه، زکات و حج و اجرای حدود احکام و نگهداری مرز‌ها ممکن می‌شود.

ایشان در این حدیث این طور امامت را پایه و اساس دین برای شیعه و مسلمانان معرفی می‌کنند و در احادیث متعددی علم، عصمت امام را تبیین می‌کنند، بنابراین امامت کانونی‌ترین بحث در اندیشه سیاسی ایشان است، چون بنیاد تفکر شیعه بر این اصل است.

نکته دوم در اندیشه سیاسی ثامن الائمه (ع)، مخالفت و مقابله با حکومت طاغوت است که این هم باز می‌گردد به عنصر ولایتی که در اندیشه شیعه است و امام (ع) در واقع در عمل با اتخاذ راهبردی هوشمندانه در دوره خلفای عباسی هم این موضوع را از منظر امام معصوم بیان کرده‌اند و هم نقش ولایت طاغوت را، یعنی اتخاذ رویکرد سلبی و ایجابی در کنار یکدیگر؛ از این رو، معارف اهل بیت (ع) در این دوران گسترش می‌یابد و این دوره در واقع دوره‌ای انقلابی است. از یک سو مقابله با انحرافات فکری و از سوی دیگر تبیین معارف اهل بیت (ع) که برای این انقلاب فکری روشهای مختلفی همچون تربیت شاگردان، برگزاری جلسات مناظره و... به کار می‌گیرند.

با ورود ایشان به مرو، مأمون جلسات مناظره را برگزار کرد، یعنی یکی از راه‌های منطقی برای پاسخ به مخالفان و انحرافات فکری همین راه بود، همچنین ایشان از این طریق معارف اهل بیت (ع) را ترویج داده و قوام تشیع را رقم زدند، اگرچه مأمون در پی آن بود که مقام علمی امام (ع) را در این مناظرات تخریب کند، اما شیوه مناظرات ایشان منطقی و عالمانه بود، یعنی این طور نبود که اندیشه‌های موجود را نادیده بگیرند یا جدال کنند، بلکه راه مباحثه و مناظره منطقی با قابلیت الگوسازی و توأم با نقد منصفانه را در پیش گرفتند.

از این رو، کاربرد برهان و منطق، محور قرار دادن قرآن، آزاداندیشی، رعایت اخلاق و آداب مناظره، در نظر گرفتن سطح فکری مخاطب، تعلیم روش اندیشیدن و مناظره و ارایه تفسیر صحیح و جذاب از قرآن، دفاع از حریم تشیع و استوار کردن جایگاه و منزلت امامت در مناظرات ایشان به چشم می‌خورد.

شیوه دیگر ایشان، تربیت شاگردان بوده است که معارف اهل بیت (ع) را منتقل کردند، چهره‌هایی مثل بزنطی، محمد بن فضل، ابن سعید اهوازی، دیلمی بصری و... همه امین و مورد وثوق ایشان بودند و این شاگردپروری در آن خفقان سیاسی اجتماعی، یکی از راهکارهای مبارزاتی ثامن الائمه (ع) در مواجهه با دستگاه حکومت بوده است که نتایج آن را در دوره‌های بعدی مشاهده می‌کنیم.

 

 درباره ملاحظات خاص سیاسی امام هشتم (ع) نیز توضیح دهید.

این ملاحظات را باید در سیره عملی ایشان یافت و یکی از اینها، اصل «تقیه» است که اصلی بسیار مهم در فقه و اعتقادات شیعه است، بخصوص در تاریخ تشیع که همواره تحت سلطه ظلم بوده، یکی از راه‌های حفظ شیعه، «تقیه» بوده است که امام هشتم (ع) به آن توجه داشتند و آن را راهبرد طولانی مدت برای شیعه می‌دانند که تا عصر ظهور باید مورد توجه باشد، یعنی دوری شیعه از تندروی‌های غیرعقلانی و آسیب رسان.

تقیه ضمن حفظ دین و مذهب، توانست شیعه را در تاریخ مستمر کند، چنان که ایشان در حدیثی می‌فرمایند: «دین ندارد کسی که ورع ندارد و ایمان ندارد کسی که تقیه نکند و گرامی‌ترین شما نزد پروردگار کسی است که تقوایش بیشتر باشد و به تقیه عمل کند.»

از ایشان پرسیدند تا کی؟

فرمودند: «روز معین که روز خروج قائم (عج) ماست و هر کس آن را ترک کند، از ما نیست.»

بنابراین، تأکید بر تقیه بجا در سیره رضوی کاملاً مشهود است و این تأکید به شرایطی که شیعه در آن بسر می‌بردند، باز می‌گردد.

ولایتعهدی نیز از دیگر ملاحظات سیاسی ایشان است که برخی آن را نتیجه تقیه می‌دانند، اما به نظر می‌رسد مصلحت پذیرش آن جنبه قوی تری داشته است، زیرا تقویت مصالح کلی اسلام مورد توجه حضرت (ع) بوده و این پذیرش مشابه صلح امام حسن (ع) است، در عین حالی که در سیره رضوی برخی اصول قطعی و همیشگی است، اما سنجش شرایط و مصالح عمومی جامعه در سیره ایشان به چشم می‌خورد، همچون سایر ائمه (ع).

ملاحظه دیگر نحوه تعامل با حکومتهای سه گانه عباسی یعنی هارون، امین و مأمون است که در عین نفی مطلق حاکمیت طاغوت و تثبیت حقانیت امامت، ملاحظات همکاری یا همکاری نکردن را هم در نظر گرفته‌اند؛ همچون پذیرش مشروط ولایتعهدی؛ بنابراین در سیره عملی ثامن الائمه (ع) ملاحظات سیاسی مختلفی بنابر مصلحتهای عمومی دیده می‌شود.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.