گروه معارف: نگاه انداختن به اوراق تقویم این حسن را دارد که برای ما که گرفتار زندگی روزمره شده ایم و در مرداب اما و اگرهای زندگی گرفتار، دیدن نام یک امام معصوم که حکایت از تاریخ تولد و یا شهادتش دارد، تلنگری است برای اینکه با یک مطالعه هرچند اجمالی برگ سبزی از دفتر زندگی آن بزرگان برای رهایی از سرگشتگی های مان برگیریم و توشه ای سازیم

امام باقر (ع) و هدایت جامعه براساس نیازهای روز

 

 برای راه پیمودن در مسیر حیات طیبه. گرچه این رویه ای نیست که مورد پسند باشد، زیرا باید سرگذشت و سیره ائمه(ع) را برای همه روز زندگی جست و به بهترین شکل از آن بهره مند شد اما؛


آب دریا را اگر نتوان کشید

هم به قدر تشنگی باید چشید...
گفتگوی ما با حجة الاسلام والمسلمین دکتر مجتبی فرجی، عضو هیات علمی موسسه دارالحدیث و مسوول بخش امام باقر(ع) دانشنامه اهل بیت(ع) درباره سیره تربیتی امام باقر(ع) است. با ما همراه شوید.
*سیره تربیتی امام باقر(ع) در چه حوزه هایی قابل بررسی است؟
**تربیت را می توان پرورش دادن استعدادهای پنهان و متجلی نمودن آنها در عرصه زندگی تعریف نمود. نخستین مربی پروردگار است که انسانها را به صورت مستقیم (به واسطه انبیا و اوصیاء) و غیر مستقیم (به وسیله کسانی که توسط انبیا و اوصیاء تحت تربیت قرار می گیرند) پرورش می دهد.
از آنجا که بافت جامعه را تک تک افراد تشکیل می دهند باید این تربیت از خانواده شروع شود و در سطح کلان در جامعه جاری شود. چنانچه پیامبراعظم(ع) به حکم «وانذر عشیرتک الاقربین» چنین نمود.امام باقر(ع) یکی از مربیانی است که در مکتب خاندان وحی تربیت شده اند، بنابراین می توانند الگویی وارسته در این زمینه باشند.
*امام درباره مسایل تربیتی در محیط خانواده چه توصیه هایی دارند؟
**تربیت از منظر این امام همام به دو قسم تربیت در حوزه خانواده و تربیت در جامعه تقسیم می شود.
در عرصه تربیت خانوادگی، لازم است دو بخش تربیت گفتاری و کرداری بررسی شود. در تربیت گفتاری، نکته مهم گفتگویی است که با اعضای خانواده بخصوص فرزندان صورت می گیرد. در روایات بسیاری از امام باقر(ع) به این موضوع اشاره شده است. امام باقر(ع) به مناسبتهای مختلف فرزندان خود را فرا می خواندند و توصیه هایی را برای آنان بیان می کردند. به عنوان نمونه امام صادق(ع) می فرماید: پدرم مرا به سه چیز سفارش فرمود. ایشان فرمود: فرزندم! هرکه با رفیق بد همنشین شود سالم نمی ماند. نتیجه ای که از این بند روایت نقل شده از امام باقر(ع) می توان گرفت این است که باید توصیه به همنشینی با افراد صالح در دستور کار قرار گیرد. امام صادق(ع) در ادامه روایت می کند که امام باقر(ع) فرمود: هرکس در موضع اتهام رود، متهم خواهد شد. هرکس بر زبان خود کنترل نداشته باشد، پشیمان خواهد شد. بخش دیگری از شیوه تربیتی امام باقر(ع)، شیوه کرداری است که از اهمیت ویژه ای هم برخوردار است. همان طور که می دانید فرزندان از آنچیزی که بیشتر تأثیر می پذیرند، عمل والدین است، تا گفتار آنها. مشهور است که می گویند والدین می خواهند فرزندانشان آنی شوند که می خواهند، ولی فرزندان آنی خواهند شد، که پدر و مادر هستند. در روایتی از امام باقر(ع) آمده است که فرزندان در سایه شایستگی پدران در امان خواهند بود. این روایت را می توان در بسیاری از انحرافاتی که فرزندی گرفتار خواهد شد، سرایت داد. بنابراین والدین باید متخلق به اخلاق باشند تا بتوانند تاثیر بجایی را برای فرزندان خود داشته باشند. درمورد امام باقر(ع) نیز این مساله صادق است. ایشان فرزندانشان را به هر چه توصیه می کردند ابتدا خود متخلق به آن بودند. مثلاً اگر فرزند خود را به عبادت و یاد خدا توصیه می کنند، خود نخستین کسی بودند که به این توصیه اقدام می کردند. امام صادق(ع) می فرمایند: پدرم بسیار یاد خدا می کرد، همراه او بودم او همواره در حال ذکر خدا بود، درغذا خوردن به یاد خدا بود و هنگامی که با مردم سخن می گفت، این امر او را از یاد خدا غافل نمی کرد. یا مثلا درخصوص گرفتاری ها اگر می فرمود باید به خدا توکل کرد، خود حضرت الگوی توکل و تمسک به خداوند بود. امام صادق(ع) در ادامه این حدیث می فرماید: هرگاه مسأله ای پدرم را محزون می کرد زنان و فرزندان را جمع می کردند، ایشان دعا می کردند و دیگران آمین می گفتند. اینها تنها نمونه های اندکی از سیره تربیتی امام باقر(ع) است که ذکر شد.برای اجرایی شدن سیره تربیتی صحیح در زندگی امام (ع) توصیه های جالبی دارند، ایشان در گام اول به انتخاب همسر خوب و پاکدامن توصیه می کنند. تغذیه مناسب جسمی و معنوی، انتخاب نام نیک، احترام به کودک، محبت، تشویق و رعایت اعتدال بین فرزندان - یعنی هم عدالت بین فرزندان رعایت شود و هم در حوزه تربیت با اعتدال برخورد شود- از دیگر توصیه هایی است که حضرت به آنها به صورت دقیق و مرحله ای اشاره می فرمایند.
*برنامه های تربیتی حضرت در اجتماع برچه مبنایی است؟
**امام باقر(ع) در جهت تربیت و پرورش مسلمین و پاسداشت مسیر حقیقی اسلام، کمال استفاده را از شرایط موجود نمودند و در همین راستا دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را تاسیس نموده و به تربیت شاگردانی همت گماشتند که نتیجه آن دانشمندان، خطیبان، فقیهان و شاعران بنامی شد که هرکدام ستاره فروزانی برای هدایت مردم شدند.
*امام باقر(ع) یکی از بازماندگان کربلا و یکی از معصومانی است که در روز عاشورا حضور دارد. حضور در میدان کارزار و جنگ در شکل گیری شخصیت ایشان چه تاثیری داشت؟
**طبیعتا چون امام باقر(ع) شاهد حوادث ناگواری بودند - جدای از مساله امامت - تاثر و تالم نتیجه ای است قطعی و اجتناب ناپذیر. اما هنگامی که مسأله امامت مطرح می شود این احساساتی که شخص عادی ممکن است به آن گرفتار شود، را به حالت تعدیل در می آورد. علت آن هم این است که ایشان به عنوان امام متصل به جریان وحی هستند و آنها حقیقت جریان را پیگیری می کنند و به مسایل ظاهری که بعضاً بشرعادی گرفتار آن است، توجهی نخواهند داشت. امام باقر(ع) با اینکه در دوران کودکی در یک جریان سخت و هولناک عاطفی قرار دارند و شاهد کشتار بی رحمانه خاندان خویش و یاران آنها هستند، اما چون همت را بر این گماشتند که این جریان را که ضد امامت و ولایت شروع شده بود به صورت اساسی در نطفه خفه کنند، بنابراین از یک منظر و رویه دیگری شروع به برنامه ریزی و اقدام می کنند. ایشان در این مقطع تاریخی نیازی به کارزار و جنگ نمی بینند بلکه تربیت افرادی که به اشاعه فرهنگ و تمدن اسلام ناب اقدام کنند را ارجح براین اقدام دانسته و دانشگاهی برای نشر علوم اسلامی تأسیس می کنند. دلیل این انتخاب هم بی گمان شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حاکم بر جامعه آن روز است.
*چطور؟
**ببینید وضعیت آشفته آن روزگار که امویان رو به انحطاط گذاشته بودند و عباسیان در حال روی کار آمدن بودند، این شرایط سیاسی موقعیتی را به وجود آورد تا امام پنجم شیعیان به پایه ریزی دانشگاهی برای نشر فرهنگ اصیل اسلامی و ولایی دست بزنند که به گواه تاریخ این خود از هزاران جنگ در آن شرایط تاریخی ارزنده تر و پرثمرتر بود.
*اما برخلاف ادعای دانشمندان علوم تربیتی، آنچه برای امام باقر(ع) درکودکی رخ داد با آنچه ایشان در در بزرگسالی و دوران امامت از خودشان بروز دادند متفاوت است.
**ببینید نکته کلیدی اتصال امام(ع) به منبع وحی است. این اتصال است که مانع بروز خلل در شخصیت امام در دوران بزرگسالی می شود. شما در زندگی مردم عادی می بینید کسانی که در بزرگسالی دچار افراط می شوند در دوران کودکی تفریطهای زیادی را تجربه کرده اند و برعکس.افراد بسیاری در زندگی خود دست به اقداماتی می زنند که هیچ منطق و پشتوانه ای جز تجربه های گذشته وجود ندارد، حال آنکه در مورد باقرالعلوم(ع) وضع اینگونه نیست. ایشان به منبعی الهی متصل است و بنای تربیت جامعه ای را برای حفظ پایه های تمدن انسان ساز نبوی دارند، بنابراین باید رویه عملی ایشان با دیگران متفاوت باشد. با اینکه ایشان هم می توانستند با گرد آوری جمعیتی پیرامون خویش به اقدام نظامی دست بزنند، اما امام(ع) مصلحت را در آن شرایط جنگ ندیدند و اشاعه فرهنگ را در اولویت قرار دادند.
*علت این انتخاب امام باقر چه بود؟
**باقرالعلوم(ع) وظیفه امامت برمبنای عقل و وحی داشتند نه احساس. بنابراین ایشان تصمیم برای هدایت مردم را بر اساس نیاز روز و برمبنای شرایط اجتماعی گزینش کردند.
* بشر امروز دچار سرگشتگی شده است و اندیشمندان علوم تربیتی برای رهایی نسل بشر از این وضعیت هر روز نسخه ای جدید می پیچند. گویا آموزه های تربیتی گمشده این سرگشتگی است. در این میان آموزه های تربیتی ائمه معصومین(ع) و نبی اکرم چه نقشی برای رهایی از این وضعیت می تواند ایفا کند؟
** والدین در خانواده و مدیران و مسؤولان یک جامعه باید صالح باشند این نکته بسیار مهمی است. شما در یک خانواده اگر پدری را ببینید که بین عمل و گفتار تعارض داشته باشد، اثر مخربش بیش از اثر تربیتی توصیه هایی است که خواهد داشت. این سرگشتگی های امروز بشری نتیجه سلیقه ای نگاه کردن به دین است. در روایت هم آمده است که اگر سخنان ما را آنگونه که هست بگویید، شیعیان ما می پذیرند.اما حاشیه هایی که بر توصیه های ائمه (ع) وارد می شود مسیر را منحرف می کند، مسیرهم اگر از قسمتی شروع به انحراف کند، تا آدمی به خودش بیاید می بیند که فرسنگها از حقیقت فاصله گرفته است.
سیره ائمه معصومین(ع) باید به صورت صحیح مطالب آنها چینش شود و دقت در فهم مطالب آنها گفتار و عمل در حوزه و زمینه ای جوابگوی خواسته های بشراست.
*جایگاه توصیه های تربیتی ائمه(ع) در قاموس زندگی ما کجاست؟ ما باید برای جهانی کردن آموزه های امامان شیعه چه کنیم؟
** ببینید پیش از درمان باید دید درد کجاست. تا درد را نشناسیم درمان هم بی ثمر و حتی ممکن است مضر باشد. وقتی می گوییم آموزه های دینی و تربیتی، باید ابتدا مفهوم آموزه های تربیتی- دینی را بشناسیم. محدوده مشکلات تربیتی جامعه و نحوه درمان آن را بدانیم و درنهایت در حوزه درمان اقدام کنیم. در این زمینه هم نحوه بیان و برخورد با افراد بخصوص برای جامعه ما که نسلی جوان در آن زندگی می کنند، بسیار مهم است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نصیحت امام باقر(ع)


شخصی به نام محمد بن منکدرچنین می گوید: باورنداشتم که علی بن الحسین (ع) فرزندی داشته باشد و از خود به یادگار بگذارد که ازنظر فضل و دانش مانند خودش باشد تا اینکه پسرش محمد بن علی را دیدم، می خواستم او را پندی بدهم اما او مرا پند داد (ظاهراً وی از نظرسنی از امام باقر(ع)ر بزرگتربوده است و خودش را صاحب فضل هم می دانسته است) اوماجرا را چنین بازگو می کند که روزی از روزهای گرم تابستان ازمدینه خارج می شدم که در راه امام باقر(ع) را دیدم که بسیارتنومند بود و همراهش دوغلام بودند که او تکیه خودش را به آنان داده بود (ازشدت گرما وبی حالی ) می گوید وقتی این منظره را دیدم با خود گفتم بگذار به او نصیحتی بکنم و به امام باقرگفتم خدا کارت را سامان دهد بزرگی ازبزرگان قریش در این هوای گرم با این حال برای طلب دنیا بیرون آمده اگر اکنون مرگ تو فرا رسد و در این حال باشی (درطلب دنیا) چه خواهی کرد؟ اما جواب امام باقر(ع) چراغ راهی است برای همه ما و جوانهایی که حتما باید میزی و دفتری و خودکاری باشد که به آن کار بگوییم! آن حضرت دست ازشانه غلامها برداشتند و فرمودند سوگند به خداوندی که مرگ من دردست اوست اگر مرگ من دراین حال فرا رسد درحالی به سراغ من آمده است که درحال عبادت و اطاعت خداوند هستم که به وسیله کشاورزی نیازهای خود را از تو و مردم دورمی سازم (یعنی دست نیازبه سوی کسی درازنمی کنم وبا توان بازوی خویش نان می خورم) من وقتی ازمرگ می ترسم که به سراغم بیاید و من درحال معصیتی ازمعصیتها باشم.راوی ادامه می دهد: من به امام گفتم من قصدم موعظه شما بود ولی شما من را موعظه کردید.
این داستان چند نکته دارد: 1- کارهمان عبادت است
2- زهد به معنای ترک دنیا دراسلام نیست
3 - کاردرهرشرایطی لازم است
4- نوع کاراصلا مهم نیست
5- یاد مرگ باعث می شود انسان سراغ معصیت نرود

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نگاهی به تاثیر حضور عوام خرافه گرا و خواص فرصت طلب در شکل گیری مدینه علمی باقرالعلوم(ع)؛ نهضت فکر در برابر فکر


طیبه مروت: عصر امویان به سر آمد وعباسیان با پرچم الرضا من آل محمد معرکه گیری کردند، عده ای از مسلمانان خسته از سیاستهای امویان و بعضاً ماجراجویان و حتی منفعت طلبان نیز گرد عباسیان جمع شدند تا هر یک به زعم خود به نتیجه دلخواه خود برسند. اما این همه ماجرا نیست، کاتالیزوری هم به نام مروانیان در این معرکه گیریها سهم خواهی می کردند. همیشه در پس این نقل و انتقالات است که وضعیت جامعه ای بی ثبات و نابسامان می شود. شرایط آن روزگار چیزی شبیه رخ دادن یک انقلاب بود. این مقطع تاریخی فرصت فعالیتهای فکری و فرهنگی را پدید آورد.
امام باقر(ع) در این شرایط سیاسی برای حاکمیت و انقلابیون، به امامت رسیدند. این شرایط گرچه برای حکومت بسیار بغرنج بود اما برای امام شیعیان که هدفی جز هدایت مردم نداشت بهترین فرصت برای اجرای برنامه های تمدن سازش بود. استفاده از فضای به وجود آمده برای رونق بازار علوم اسلامی یک ضرورت بود زیرا در آن ایام عوام در جهالت و خرافه پرورش یافته، حاکمیت غرق شده بود و خواص هم دچار انحرافات عقیدتی بودند بنابراین باید این مکتب فکری راه اندازی می شد تا در دوره امام صادق(ع) به یک جریان مذهبی قوی و تأثیرگذار تبدیل شود.
اینکه چرا جامعه ای کمتر از گذشت یک سده از رحلت پیامبر به این درجه از انحطاط عقیدتی می رسد که در دهه شصت نواده رسول خدا را به بدترین شکل به شهادت برساند، خانواده اش را به اسیری ببرد و در نهایت گردن به بافته های عقیدتی قومی فاسد و ستیزه گر با شریعت محمدی بدهد، جای یک علامت سوال بزرگ را در ذهن آدمی به جای می گذارد.
بی گمان نمی توان از تاثیر سیاست بر فرهنگ گذشت، زیرا تشنج سیاسی علت ظهور و بروز مکاتب فکری منحرف در این دوره است. این بی نظمی باعث شد که دانش ها نظام مند نباشند و هر کسی از هر دری وارد می شد و می توانست، حدیث جعل می کرد.
طبقه نخبه هم متأثر از حاکمیت و مروج سیاستهای آن بودند. جامعه عصر امام باقر(ع) جامعه ای با چنین وضعیتی است که نه به طبقه نخبه آن می توان اعتماد کرد و نه توده مردم از یک پایگاه علمی برخوردارند که قابل اعتنا و توجه باشد.
در این شرایط آیا اقدام مسلحانه عاقلانه بود؟ آیا جامعه ای که تحت سلطه فکری سیاسیون و نخبگان خود فروخته تغذیه فکری می شدند، حاضربودند شمشیراز نیام ها بیرون بکشند و برای احیای عقیده ای که نمی شناختند قیام کنند؟ این چنین است که امام تلاش برای گسترش فرهنگ را بر قیام مسلحانه ترجیح می دهد، زیرا این بار بنی امیه شمشیرهای آخته اش را برای بریدن سرهای شیعیان و امامانش تیز نکرده اند آنها از راهی وارد شدند که بیشترین ضربه را به سیره و سنت نبوی وارد می کرد بنابراین امام باقر(ع) نیز باید از فکر در برابر فکر بهره می جست.
دیدگاه امام باقر(ع) در این وضعیت این بود که با حرکتهای علمی به انجام وظیفه خود بپردازد، ایشان مستقیماً قیامهایی را که رخ می داد، تأیید نمی کرد. امام در ادامه اقدامهای سیاسی امیرالمؤمنین(ع)، قیام خونین اباعبدا...الحسین(ع) و مکتب معنوی امام سجاد(ع)، به فرهنگ سازی گسترده ای دست زد و با گرد آوردن جمعی از اندیشمندان مسلمان نهضت آزاد اندیشی را در جامعه اسلامی پایه گذاری کرد. تأسیس دانشگاه شیعی و ترسیم مدینه فاضله علمی از جمله اقدامهای باقرالعلوم در این برهه زمانی بود. مدیریت امام در این دوره مدیریت بحران و تبدیل تهدید به فرصت است. به عبارت دیگر، با اتکا به مدیریت امام(ع)، تهدید سیاسی به یک فرصت علمی تبدیل شد. باقر العلوم(ع) در این دوران با مغزهایی مواجه بود که زمینه دریافت مباحث علمی را داشتند اما راه درست از نادرست را از هم تشخیص نمی دادند، چند مرحله برای رفع آن بیماری پیش روی امام(ع) قرار گرفت؛ نخست این که امام باید اثبات می کرد این جامعه بیمار است و مرحله بعدی تنظیم نسخه درمان آن جامعه است.بنابراین ایشان با اقدامات موثر خویش زمینه بلوغ فکری جامعه را فراهم ساخت تا جامعه بتواند سره را از ناسره بشناسد. دردی که جهان اسلام امروز با آن مواجه است نیز بی شباهت با جراحت وارد شده بر بدنه فرهنگ آن جامعه نیست. شیوه برخورد امام باقر با علوم وارداتی که باعث انحراف عقیدتی نخبگان و خرافه گرایی عوام شده بود، حذف با استدلال عقلی و شیوه های علمی بود؛ این همان روشی است که باید اندیشمندان جهان اسلام در مواجهه با معنویتهای نو ظهور و علوم منحرف غربی در پیش بگیرند.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.