فریدون صدیقی معتقد است: طبیعت انسان خود به خود ماجراجو و پرسش‌گر است. اهل کنش و واکنش است و خنثی نیست؛ بنابراین هرگونه خبری که بتواند این ظرفیت دراماتیک را درونش شکل دهد به سراغش می‌رود در عین حال اگر در جامعه رسانه‌ای ما، اعتماد مخاطب زایل و کمرنگ شده باشد، میل به خبرهای حادثه‌ای و کش‌مکش بالا می‌رود.

فریدون صدیقی: رسانه‌ها حوادث را سلاخی نکنند

 

این روزنامه‌نگار باسابقه و مدرس روزنامه‌نگاری در گفت‌وگو با خبرنگار بخش رسانه ایسنا، به پرسش‌هایی پاسخ داد مبنی بر اینکه آیا سلایق مردم برای دنبال کردن خبرهای هیجانی، رسانه‌ها را به سمت پرداختن به چنین خبرهایی می‌کشاند و اصلا سبک نگارش خبرهای حوادث و به اصطلاح اخبار بد چگونه باید باشد؟ و اینکه چگونه می‌توان ضمن توجه به رسالت آگاهی‌بخشی رسانه، آسیب‌های پرداختن به چنین اخباری را به حداقل رساند؟ و آیا اصولا به اصطلاح «خبرهای بد» اعتقاد دارد؟

 

این مدرس روزنامه‌نگاری در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چرا مشتریان خبرهای بد بیشتر است؟ گفت: ترجیح می‌دهم از عنوان خبرهای بد استفاده نکنم و عنوان خبرهای حوادث را برای این نوع خبرها استفاده کنم. خبرهایی که ملتهب هستند دارای چند ویژگی خاص هستند؛ یکی دراماتیک بودن که یک درام را در خود شکل داده است، دوم فراگیر بودن و سوم اینکه ظرفیت‌های باورپذیری در این گونه خبرها بیشتر از بقیه خبرهاست.

 

وی ادامه داد: کش‌مکش و درگیری به این دلیل برای مخاطب جذاب است که خودش چنین وجودی را دارد و ماجراجوست و می‌خواهد از پوشیده‌ها رازگشایی کند. رویدادهای خشونی یا غیرخشونی که من از آن‌ها به عنوان خبرهای حوادث نام می‌برم، این ویژگی را در خود دارند که مخاطب خود را جذب می‌کنند. دلیلش هم این است که باورپذیری رویداد در آن‌ها قوی است. به عنوان مثال اگر هواپیمایی به کوهی می‌خورد و تعدادی کشته و زخمی می‌شوند، بیشتر مخاطب را جذب می‌کند و مخاطب آن را باور می‌کند. به جهت اینکه نمی‌شود به دروغ گفت هواپیمایی به کوه برخورد کرده و چندین نفر کشته و مجروح شده‌اند، اصلا این نوع خبر امکان‌پذیر نیست. اما در ارتباط با رویدادهای دیگر این دست‌کاری‌ها را می‌توان انجام داد.

 

صدیقی افزود: اگر در جامعه رسانه‌ای ما این اعتماد زایل و کمرنگ شده باشد میل به خبرهای حادثه‌ای و کش‌مکش بالا می‌رود؛ یعنی خبر اینکه یک اتومبیل به دره سقوط کرده است بیشتر ما را کنجکاو می‌کند که در شیر، روغن پالم دیده می‌شود. برای اینکه نمی‌دانیم واقعا روغن پالم در شیر هست یا نیست یا اگر هست پس چرا بعد از یک مدتی می‌گویند نیست. در نتیجه مخاطب احساس می‌کند آستانه باورپذیری‌اش در حوزه حوادث بیشتر است.

 

وی در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود با خبرنگار ایسنا با بیان این مطلب که خبرهای بخش رویدادی رسانه‌های ما خنثی و بدون کش‌مکش هستند، گفت: این رویدادها رویدادهایی هستند که عنصر فراگیری یا شگفتی کمتر شامل حال آن‌ها می‌شود؛ در حالی که در بخشی از این خبرهای حادثه‌ای هم خشونی و هم غیرخشونی می‌بینیم که عنصر فراگیری زیاد است، مخاطب اگر احساس ‌کند آنچه را که می‌خواند، می‌بیند و می‌شنود موضوعاتی تکراری،‌ خنثی و غیرقابل باور است یا کم باور است، برایش مهم نیست.

 

 

این روزنامه‌نگار پیشکسوت با اعتقاد بر اینکه فوتبال از نظر او یک حادثه است، اما یک حادثه‌ی خوب، گفت: فوتبال یک حادثه پرکشش و هیجانی است که دربرگیری زیادی دارد؛ به جهت اینکه ما در آن حضور داریم، اگرچه تماشاگریم اما با بازیکنان می‌دویم، گل می‌خوریم و با آن‌ها شادی می‌کنیم. این نتیجه را می‌گیرم که بسترهای اجتماعی، شرایط و فضای اجتماعی در جذب و دفع و کم و زیاد شدن مخاطب تأثیرگذار است. اگر جامعه‌ای به هر دلیلی که هست احساس ناامنی کند میل ما به خواندن خبرهایی از آن دست زیاد می‌شود؛ به عنوان مثال من که از عابربانک استفاده می‌کنم وقتی متوجه می‌شوم 20 روش وجود دارد برای اینکه از حساب و کارت من پول برداشت شود، طبیعی است که نسبت به این نوع خبرها کنجکاو می‌شوم.

 

 

صدیقی با تأکید بر اینکه کاهش امنیت‌های روانی در جذب مخاطب به سمت خبرهای هیجانی، حادثه‌ای تلخ و شیرین تأثیرگذار است، گفت: زمانی که نگران این هستیم که دیروقت کنار خیابان ایستاده‌ایم و هر لحظه ممکن است یک زورگیر یقه ما را بگیرد، مشخص است که خبرهای در ارتباط با آن را زیاد می‌خوانیم؛ البته این را هم فراموش نکنیم برخی خبرهای حوادث جنبه ایمن‌سازی هم دارند. وقتی باندی تشکیل می‌شود و یک قطعه زمین را به 80 نفر می‌فروشد، خبرهایی از آن دست را می‌خوانیم که مبادا فردا روزی اگر زمین خریدیم، به دام چنین چاله‌ای نیفتیم.

 

 

این روزنامه‌نگار در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا همه اخباری که جنبه حوادثی دارند، باید برای جنبه آگاهی‌بخشی انتشار پیدا کنند، گفت: ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در جامعه فعلی به دلایل مختلفی که موضوع صحبت نیست، احساس ناامنی می‌کنیم. کنار خیابان ایستاده‌ایم، صدای موتوری را می‌شنویم نگران این می‌شویم که نکند سراغ ما بیاید. به زعم من به عنوان کسی که 42 سال روزنامه‌نگاری کرده‌ام و سردبیری و مسئولیت دو نشریه حوادث در ایران را بر عهده داشتم، آنچه که در رسانه‌ها در موضع ناهنجاری‌ها، هنجارشکنی‌ها یا بزهکاری‌ها می‌نویسم، خیلی کمتر از آن مقداری است که مخاطب درگیر و شاهدش است. نمی‌خواهم بگویم رسانه‌ها بی‌نقش نیستند، اما خود مخاطب می‌بیند، می‌شنود، در محیط کار و هر جای دیگری که فکرش را بکنید حضور دارد و درگیر این نوع اتفاقات است و خیلی با آن بیگانه نیست.

 

این روزنامه‌نگار پیشکسوت در عین حال مطرح کرد: بجز رسانه‌های رسمی، رسانه‌های مجازی هستند که زودتر از رسانه‌های رسمی اطلاع‌رسانی می‌کنند؛ به عنوان مثال ماجرای میدان سعادت‌آباد که مردی رقیب عشقی‌اش را چاقو زد از طریق فضای مجازی منتشر شد. این گونه نیست که رسانه‌های رسمی نقشی فعال داشته باشند و نقش رسانه‌های مجازی تعیین‌کننده نباشد. چراکه شبکه‌های اجتماعی فعال‌تر از رسانه‌های رسمی هستند؛ به عنوان مثال همزمان با آمدن تیم ملی فوتبال به کشورمان در فرودگاه امام (ره)، یکی از مخاطبان همان لحظه فیلم گرفته و آن را به یکی از شبکه‌های خبری فرستاده بود.

 

فریدون صدیقی سپس گفت: رسانه‌ها بی‌تأثیر نیستند، اما نباید وارد جزئیات اتفاق به مفهوم سلاخی کردن موضوعات بروند، نباید آن‌ها را تشریح و یا تصویری از آن‌ها نشان بدهند. در عین حال این نکته به معنی این نیست که اصلا خبری را هم منتشر نکنیم. برای جنبه آگاهی‌بخشی باید خبر را ارائه بدهیم اما چون جزئیات آن روان جامعه را منقلب می‌کند، روا نیست؛ به عنوان مثال تشریح یک کلاهبرداری و کیف قاپی یک رهگذر از عابری که در حال پول گرفتن از عابر بانک است و ذکر جزئیاتش لازم است. برای اینکه همه آگاه شوند. این حادثه خشونی نیست، بلکه توضیح یک ناهنجاری است که در ذات خودش عبرت‌آموزی و درس‌آموزی برای جامعه است.

 

این مدرس روزنامه‌نگاری در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا برخی رسانه‌ها برای انتشار اخبار بد با یکدیگر رقابت می‌کنند؟ مطرح کرد: من اسمش را رقابت نمی‌گذارم. برخی رسانه‌های ما این پدیده را به عنوان یک پکیج در فضای کنونی می‌بینند و از زاویه سوژه‌های مختلف به آن می‌پردازند و یک دلیل آن این است که می‌دانند چطور حرفه‌ای به این موضوعات نگاه کنند؛ به عنوان مثال چهار صفحه از صفحه حوادث یک روزنامه را می‌بینیم وقتی داخلش را نگاه می‌کنیم از آن خشونتی که گفتم خبری نیست. به جهت اینکه با عنصر جذابیت و پرداخت خوب مخاطب را جذب می‌کند در حالی که وزن خبرهای خشونی‌اش کمتر از خبرهای روزنامه‌ای است که در یک صفحه به آن حوادث می‌پردازد. اعتقاد به این ندارم که در قبال این پدیده‌ها، رسانه‌ها با هم رقابت می‌کنند.

 

صدیقی با انتقاد از اینکه همه رقابت‌ها در حوزه سینما و تلویزیون جمع شده است، گفت: ما در سال حدود 60 فیلم می‌سازیم، در حالی که 80 روزنامه و حدود 20 خبرگزاری، هر روز به سینما می‌پردازند در حالی که ظرفیت سینمای ما اینقدر نیست و این به نظر من کمی غیرواقع‌بینانه است. درست مثل این است که بگوییم ما که یک فوتبال حداقلی داریم پس چرا رسانه‌های حداکثری در مورد فوتبال داریم. حدود هفت الی هشت نشریه تخصصی ورزشی و روزنامه تخصصی فوتبال داریم در حالی که الان 40 روز است لیگ‌مان تعطیل است. باشگاه‌هایمان فاقد پدیده‌سازی هستند و حتی تیم‌های برگزیده‌مان از جایگاه خوبی برخوردار نیستند. پس همه این‌ها وجود دارد و چه فرقی بین پدیده‌های حوادثی دارد. این وجه سرگرمی دارد و به هیجانات ما در حوزه سرگرمی پاسخ می‌دهد و پدیده‌هایی از جنس حوادث، به هیجانات ما در حوزه آگاهی‌بخشی برای مراقبت از خود پاسخ می‌دهد.

 

صدیقی در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا علت جذب مخاطب به سمت خبرهای حوادث و ناهنجار، سیاست‌گریزی است، اظهار کرد: وقتی که ما به طرف مکرر کردن رویدادهای خنثی، غیرموثر، غیرفعال که چاره‌جویی و تدبیر خوبی را با خود ندارند، می‌رویم و مخاطب بیشتر احساس می‌کند که یک وعده است، یا اگر هم وعده نیست هر رویدادی که از زاویه سیاسی به آن پرداخته می‌شود، این اتفاق می‌افتد؛ به نوعی که رویدادهای ما سیاست‌محور می‌شوند و تا نقطه کانونی موضوعاتشان مورد توجه قرار می‌گیرند در نتیجه خواننده ممکن است گریزان شود به این خاطر که احساس می‌کند این پدیده را از نظر سیاسی نگاه می‌کند و باورش نمی‌کند.

 

او سپس در زمینه مطالب بالا به عرصه فوتبال و ورزش کشور اشاره کرد که به جریان سیاست مبتلا شده است و گفت: به همین دلیل است که ورزشگاه‌های ما خالی از تماشاگر است. به جهت اینکه آلوده به سیاست شده است و در نتیجه در پرتو آن نگاه سیاسی، به عنوان مثال آقای کفاشیان می‌ماند. در نتیجه شفاف‌سازی نمی‌شود، چارچوب‌ها و مناسبات سیاسی، پای مناسبات و منافع گروهی و حزبی و سازمانی به میان می‌آید. وقتی این مسائل پیش می‌آید، طبیعی است شفاف‌سازی محتمل نیست و در چنین شرایطی روزنامه‌ها خنثی می‌شوند. خبرنگاری که باید از حوادث و رویدادها در حوزه‌های مختلف بازگشایی کند، منفعل می‌شود برای اینکه آن رویدادها در درون هزار لایه و حصار گیر افتاده‌اند و امکان دسترسی به آن‌ها نیست؛ به نوعی که روابط عمومی‌ها به عنوان دژ فولادین، در مقابل منابع خبری ایستاده‌اند؛ بنابراین اگر به عنوان مثال خبری هم هست مبنی بر اینکه لبنیات با روغن پالم همراه است، این رازگشایی خبرنگار نیست؛ رازگشایی است که سازمان‌های مرتبط با آن انجام می‌دهند. اگر هم این سازمان‌ها این خبرها را ندهند خبرنگار چیزی نمی‌داند.

 

وی تأکید کرد: مخاطبان اگر سایت‌ها یا روزنامه‌ها را این روزها کم می‌بینند و کم می‌خوانند به خاطر این است که کشفی در آن‌ها نیست.

 

فریدون صدیقی در پایان گفت‌وگوی خود با خبرنگار ایسنا در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا باید هر خبری را منتشر کرد یا بهتر است با در در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، درمقابل برخی خبرها سکوت کرد؟ گفت: قاعدتا هر خبری به ضرورتی نباید منعکس شود؛ به عنوان مثال در زمان جنگ که سردبیر روزنامه کیهان بودم یک روز خبر این بود که اگر کشتی حامل گندم را بزنند و این کشتی به بندرعباس نرسد تا 10 روز دیگر سیلوهای ما خالی از گندم می‌شود. اگر این خبر قرار بود منعکس شود مردم به نانوایی‌ها حمله می‌کردند در نتیجه چنین خبری نباید منتشر شود.

 

روزنامه‌نگار و مدرس روزنامه‌نگاری گفت: آن خبری که مصالح و منافع ملی را متحول کند، طبیعی است که نباید منعکس شود، اما یادمان باشد هر چیزی را که خودمان نمی‌پسندیم آن را به منافع ملی، گروهی و سازمانی گره نزنیم. طبیعی است که اگر شفاف‌سازی نشود، مخاطبان برای آگاهی از رویدادها به خبرهای برون‌مرزی و شبکه‌های خارجی مراجعه می‌کنند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.