اما چگونه است که هنگام قدم زدن در شهر تهران، نماهای منسوب به عناصر معماری غربی همچون نماهای رومیرا ترجیح شهروندان مییابیم و سنتوریهای نصب شده بر سر در منازل را به عنوان نماد مدرنیته و تجدد از دیدگاه عام مشاهده میکنیم. در واقع نبود آگاهی از مفاهیم ایرانی ـ اسلامیو گم گشتگی نمود این مفاهیم در شهرهای ما، اسباب ناآشنایی شهروندان را با این واژگان آشنا فراهم آورده است. ابهام در چنین موضوعی، نه تنها بین شهروندان، بلکه در میان متخصصان امر که به نحوی وظیفه خطیر راهبری این رویکرد را در زمینه معماری و شهرسازی بر عهده دارند، نیز به چشم میخورد.
براستی مفهوم ایرانی ـ اسلامی چگونه تعریف میشود؟ آیا اجرای صرف مدول های اسلیمیدر اجزای معماری که گاهی به برهم زدن هویتهای مکانی در راستای الحاق آن ختم میگردد، گامیصحیح در راستای نیل به هدف والای زندگی در شهرهای اسلامی به شمار میآید؟
متاسفانه، با آنکه نگاه آرمانی به شهر و نظریه های کالبدگرایانه در شهرسازی منسوخ شده است، هنوز هم شاهد توجه بسیاری از متخصصان امر به نمودهای صرفاً کالبدی بیش از مباحث و اصول تئوریک هستیم. لزوم توجه به مباحث پایهای و خطوط محوری منتج شده از دیدگاه اسلامیو ادغام آن با معماری و شهرسازی ایرانی، راه حل اصلی چنین وضعیت نابسامانی در سطح شهر است. در این میان نقش دانشگاهیان و نخبگان حوزه معماری و شهرسازی با وجود بدیهی بودن این امر، همچنان مغفول مانده و برخلاف ارتباط و نزدیکی میان علم و صنعت در کشورهای توسعه یافته، واگرایی میان این دو مهم امری کاملاً مشهود است.
اما در کلامی مختصر میتوان گفت، شفاف نبودن مفاهیم، کلاف در هم پیچیدهای را در راهبری پروژه های معماری و شهرسازی ایجاد کرده است. سررشته حل چنین مسایلی، جز از طریق تعریف واضح اصول ایرانی ـ اسلامی و آگاهی از "هدف" در مسیر نیل به سیما و منظر شهری برتر، میسر نمیشود.
دستیابی به این مهم نیازمند توجه به رویکرد ایرانی ـ اسلامیدر تمامیجنبه های مرتبط با حیات شهروندان، همکاری کارآمد و عمیق بخشها و ارگانهای دخیل اعم از دانشگاهیان و مسؤولان امر و نصب العین قراردادن توصیه های مقام معظم رهبری در راستای نهادینه نمودن فرهنگها تا برپایی نمودهای کالبدی، میطلبد.
* عضو شورای شهر تهران
نظر شما