روزی نیست که در جراید خبر وقوع جنایات فجیع، چاقوکشی، زورگیری، خفت گیری، گروگانگیری، تعرض، کیف ربایی و تشکیل باندهای دزدی از جوانان کم سن و سال، جعل عنوان مأمور انتظامی، انواع تقلب و کلاهبرداری‌ها صفحات حوادث را مزین نکند.

با این همه جرم و مجرم چه باید کرد؟

آرزو به دلم ماند یک روز صفحه حوادث بدون خبر رویدادهای رعشه‌آور باشد. زنی جوان 34 ساله رفیق پیدا می‌کند، بالای بام خانه با او قرار می‌گذارد، شوهر خسته از کار روزانه (48 ساله) از لوله کولر صدای مکالمه یا معاشقه همسرش با فاسق جوانش را می‌شنود. بالای بام می‌آید. مرد جوان او را از پای درمی‌آورد. زن جوان که پسر 14 ساله از شوهرش دارد چادرش را به گردن شوهرش می‌اندازد و او را خفه می‌کند و جنازه را دو نفری به جاده دور افتاده‌ای برده در بیابان می‌اندازند.

پلیس ماجرا را کشف و قاتل به مرگ و زن فاسد که پسرش او را لو داده به سه سال زندان محکوم می‌شود. زن ظاهراً شیک پوش به طلافروشی‌ها سر می‌زند، طلا می‌دزدد و با افشانه فلفل به چشم جواهر فروش آسیب وارد می‌کند. دو باجناق پس از شنیدن خبر طلا داشتن یک بساز و بفروش از دهان همسرشان که فروشنده پوشاک زنانه است به خانه مرد ثروتمند می‌روند، همسر او را با چاقو تهدید کرده طلاها و جواهراتش را می‌ربایند و می‌گریزند، اما پلیس با تصویر نگاری هر دو را دستگیر می‌کند.

اینترنت سبب فریب دادن دختران جوان منتظر شوهر شده است. خواستگاران اینترنتی اغلب کلاهبردارند. تجاوز به عنف هراز چند گاه تکرار می‌شود. مجازات تجاوز به عنف اعدام است و بدتر اینکه چند نفر به دختر فریب خورده یا ربوده شده تجاوز می‌کنند.

جوان تازه‌ای به لقب «عقرب سیاه مشهد» مفتخر شده است. وارد خانه‌ها می‌شده دستبند و النگو و گوشواره زنان را به زور و با تهدید می‌ربوده، حتی به برخی تجاوز کرده است.

به کجا داریم می‌رویم؟ در اجتماعی زندگی می‌کنیم که امکان بزهکار، حتی تبهکار شدن هر فرد معمولی وجود دارد. بار سنگین مالیات و عوارض و انواع جرایم و افزایش غیرعادی بهای آب و برق و گاز و مخابرات و خدمات دولتی و درآمد ناچیز و غیرمنطبق با گرانی‌ها در اغلب خانواده‌های کم درآمد ایرانی مشکل ایجاد کرده است.

نگارش و چاپ مفصل سوءاستفاده‌ها و اختلاسها و رشوه خواری‌ها و کلاهبرداری‌ها در جراید بدون ذکر نام و تصویر عکس گناهکاران تشویق کننده هر انسان عادی متعارفی به دست یازیدن به طرق نامشروع برای کسب مال شده است ثروت احترام می‌آورد خانه بزرگ، اتومبیل شیک، سر و وضع آراسته و خورد و خوراک عالی همه را به دنبال خود می‌کشاند.

پلیس که خوب کار و تلاش می‌کند. تلفن 110 که در 24 ساعت به مردم یاری می‌دهد. اما پلیس باید چند صد هزار مأمور و چند صد کلانتری داشته باشد که این همه جنایت و جرم روی ندهد. این چاقوکشی چیست که هر روز خبر مرگ یا مصدومیت فردی در جراید چاپ می‌شود؟ به خانه ای خواستگاری آمده دو جوان اتومبیل را جلوی در خانه محل خواستگاری پارک کرده و با هم مناقشه می‌کردند. پدر خانواده آمده تذکر می‌دهد بروند. دو جوان اختلاف خود با هم را فراموش کرده به جان او افتاده مضروبش می‌کنند.

مرد کتک خورده به خانه بازمی‌گردد. دو پسرش رسیده آن دو جوان مزاحم را دور می‌کنند. پیش از آمدن خواستگار دو جوان با عده‌ای چماق به دست به خانه‌ای که قرار بوده خواستگار بیاید ریخته قصد مضروب کردن پدر دختر خانم را داشته‌اند. دو برادر به حمایت پدر برخاسته برای رد کردن آن همه چماق به دست دست به چاقو می‌برند و یکی از مهاجمان کشته می‌شود. دو جوان متهم به نظر نمی‌رسد چندان جسور و مهاجم باشند. خواسته‌انداز پدر خود دفاع کنند. در این میان قتلی رخ داده است. خواستگاری به عزا تبدیل می‌شود و دو جوان به اتهام قتل به زندان افتاده‌اند.

موضوع دیه قضیه را به گونه دیگری پیش می‌برد. معمولاً در هر واقعه کسی که شاید در حال دفاع خود کاری می‌کند که کسی مقتول می‌شود مقصر شناخته می‌شود. در حالی که در بسیاری از کشورها متجاوز که خواسته آزار و اذیتی برساند در صورت به قتل رسیدن بی‌گناه تلقی نمی‌شود و فرضاً فردی که کسی وارد خانه او شده به قصد دفاع از جان خود مرتکب قتل متجاوز شده کاملاً گناهکار شناخته نمی‌شود و قانون از جهت عمومی قضاوت می‌کند.

ما هیچ نمی‌دانیم اگر راهزن یا جنایتکاری وارد خانه زید یا عمرو شود و زید یا عمرو در حال دفاع از خانه و جان و مال و ناموس خود متجاوز را بکشد باز هم قاتل محسوب می‌شود یا دفاع از خانه و خانواده سبب تخفیف در جرم او می‌گردد؟!

بسیاری از قاتلان با پرداخت دیه از مجازات اعدام رهایی می‌یابند. مردی عاشق همسر مرد دیگری شد و او را در بوستان عمومی یکی از شهرهای یک استان جنوبی با ضربات چاقو کشت. در نهایت تعجب خواندم به مجازات سبکی محکوم شد. گذشت شاکیان خصوصی و رهایی یافتن محکومان به اعدام کم کم دارد به صورت یک عادت و سنت درمی‌آید. من نگرانم این گذشت عده زیادی از افراد مریض احوال از نظر روحی را تشویق به ارتکاب جنایت کند.

به هر ترتیب وضعیت کنونی نه تنها در پایتخت، بلکه در شهرهای بزرگ و حتی کوچک کشور نگران کننده است و آن روحیه صلح و صفا و مهربانی و سازگار ملی ایرانی را کاملاً از میان برده و پول، حد نهایی آرزوهای بسیاری از مردم شده است.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.