گروه معارف/ آمنه مستقیمی - گسترش دامنه انقلاب اسلامی در سطح جهان که دشمن را برای مقابله با آن به انتخاب مسیر اسلام هراسی و ایران هراسی وادار کرده، نشان از پشتوانه قوی فکری و فرهنگی این انقلاب دارد. 

دین؛ وجه تمایز انقلاب اسلامی با سایر انقلابها

پشتوانه‌ای که در مقایسه با سایر انقلابهای مدرن، آن را بی‌بدیل می‌کند. از این رو و به مناسبت فرا رسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی در گفت و گویی با حجت الاسلام والمسلمین احمد رهدار، مدرس حوزه و دانشگاه و رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی فتوح، اندیشه تفاوتهای بنیادین این انقلاب را به بحث گذاشته‌ایم که مشروح آن از نظرتان می‌گذرد:

 

 نظریه انقلاب اسلامی ایران با نظریات سایر انقلابهای مدرن چه تفاوت ماهوی و بنیادینی دارد و این تفاوت از کجا نشأت می‌گیرد؟

- انقلاب ما از چند زاویه و جهت با انقلابهای مشابه تفاوت دارد؛ نخستین تفاوت در درک انقلابیون از مفهوم انقلاب است، انقلاب در ادبیات علمی ناظر به آنها، به تحولات سریع، گسترده و بنیادین در حوزه ساختارهای ظاهری جوامع اطلاق می‌شود، یعنی حکومتی سرنگون شده و به تبع آن قانون اساسی، ایدئولوژی‌ها و آرمانها تغییر می‌کند همچنین، متحدان استراتژیکش نیز در جوامع بین‌المللی متفاوت می‌شوند.  هر چند حرکت منجر به انقلاب اسلامی سریع است، اما ریشه تاریخی دارد و معمولا دلایلِ آن، تفاوت دومش با دیگر انقلابهای مدرن است.

باید توجه داشت درکی که از مفهوم انقلاب در ادبیات علمی ما نهفته است غیر از درک رایج آن است؛ هر چند در انقلاب اسلامی ما نیز قانون اساسی، ایدئولوژی‌ها و آرمانها و متحدان استراتژیک تغییر کردند، اما اصل انقلاب در نگاه ما مربوط به خود انسان است، یعنی پیش از اینکه تحول در ساختار‌ها در مقیاس حکومت و جامعه رخ دهد، تحول باید در درون انسانها ایجاد شود، از این رو انقلاب اسلامی ایران باید فرهنگی باشد نه سیاسی و اقتصادی، اگرچه انقلاب فرهنگی پیامدهایی در سیاست و اقتصاد نیز دارد.

 

 مقصود از انقلاب فرهنگی چیست و چه ملزومات و ابزاری نیاز دارد؟

- انقلاب فرهنگی یعنی مرکز انقلاب، باید انسان و تحولات درونی او باشد، در انقلاب اسلامی تحول در امکان، تابع تحول در انسان است، اما در انقلابهای مدرن اگر انسان تغییری هم کند باید به تبع تحولات بیرونی باشد، در حالی که در انقلاب اسلامی ایران تحولات بیرونی به تبع تحولات درونی است. یعنی انقلاب در درک ما چیزی شبیه بعثت انبیاست و همان گونه که پیامبران برای تحول درونی انسان آمده‌اند، انقلاب نیز باید درون آدمی را دستخوش تغییر و تحول کند.

 

 آیا تفاوت انقلاب اسلامی ایران با انقلابهای مدرن به همین جا ختم می‌شود یا از نظر ماهوی و نظری باز هم تفاوتهایی وجود دارد؟

- خیر، تفاوت دوم به خاستگاه انقلابها باز می‌گردد، اینکه چه چیز سبب می‌شود تا مردم انقلاب کنند، در انقلابهای مدرن یک خاستگاه مادی دیده می‌شود، به عنوان مثال حقوق کارگران داده نشده یا به طبقه‌ای ظلم و اجحاف شده است از این رو، در ادبیات جامعه‌شناسی سیاسی به انقلابهای مدرن انقلابهای شکمی گفته می‌شود که خاستگاه آنها نیاز خور و خواب مردم است و تضییع حقوق طبقات مختلف اجتماعی سبب ریختن آنها به خیابان و شورش علیه حاکمیت وقت می‌شود، در حالی که در انقلاب اسلامی ایران، خاستگاه نیازهای مادی مردم نبوده؛ نه اینکه مردم در میدان مبارزه مشکل مادی نداشته‌اند، نه! اما اساس خیزش مردم و مرگ بر شاه گفتن‌های آنها ندادن حقوق کارگران و شکاف طبقاتی نبود، بلکه خاستگاه اصلی مطالبات آنها مسایل غیرمادی و به عبارت بهتر درد دین بود.

به تعبیر امام خمینی(ره) ما برای اسلام مبارزه کردیم نه برای نان و خربزه! یعنی دغدغه ما شکم نبود، بلکه درد دین و ایمان و معنویت داشتیم.

 از این رو، اگر شاه ارزشهای اسلامی را رعایت می‌کرد ولو در ظاهر و با وجود ظلم اقتصادی، آشکارا به جنگ ارزشهای دینی نمی‌رفت، به بهایی‌ها بها نمی‌داد، قسم به دیگر کتب آسمانی را در کنار قرآن تصویب نمی‌کرد و اگر وابستگی مستقیم به دشمنان آشکار اسلام و مسلمانان یعنی آمریکا و اسراییل نداشت، مردم جور دیگری رفتار می‌کردند و شاید لفظ انقلاب پدیدار نمی‌شد، به عنوان مثال دولت می‌رفت نه حکومت، فرد می‌رفت نه ساختار!

در پیامهای امام راحل در تفسیری که رهبران انقلابی از انقلاب ما کردند متوجه می‌شویم دغدغه دینی فرهنگی و خاستگاه مسایل دینی بوده است.  همین تفاوت سبب می‌شود یک نوع سنجش و علوم دیگری در بستر انقلاب اسلامی رخ دهد که در دیگر انقلاب‌های مدرن دیده نمی‌شود.

 

 این نگاه دینی فرهنگی انقلاب اسلامی ایران را در چه ابعادی متفاوت از مدلهای مشابه کرده است؟

- با گذشت چند دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، در آسیب‌شناسی و ارزیابی باید اولویتها را به شاخصه‌های دینی دهیم و این طور ارزیابی نکنیم که چقدر خیابان کشیده‌ایم؟ چقدر روستا‌ها و شهر‌ها از گاز و برق و آب بهره‌مند شده‌اند؟ اینها فرع است، زیرا اساس انقلاب برای اسلام بوده، البته مسلمانان باید علم و آسایش و رفاه داشته باشند، اما بحث اصلی روی مباحث دینی و ایمانی است و در آسیب‌شناسی‌ها باید از این شاخصها پیروی کرد، در حالی که در انقلابهای مادی طبیعتاً این گونه نبوده و غایت و معیار مادی است و به تبع آن هنجار‌ها و ارزشهای آن نیز مادی می‌شود. از این رو، منطق سنجش نیز در انقلاب اسلامی ایران با دیگر انقلابهای مدرن متفاوت است، یعنی وقتی انقلابی مبنای اسلامی، توحیدی و ایمانی دارد، ملاک سنجش آن نیز متفاوت می‌شود.

اساسا عوامل غیرمادی در تئوری‌های مدرن انقلابی که امروزه در غرب ارایه می‌شوند، دیده نمی‌شود، اگرچه از دهه ۹۰ قرن بیستم تلاش شده مسایل بومی فرهنگی توسط افرادی همچون «جان فورَن» در نظریات انقلاب گنجانده شده، اما اینجا نیز باز عوامل فرهنگی است نه متافیزیکی و دینی در حالی که در انقلاب اسلامی ما وقتی امام توصیف می‌کنند در جای جای توصیفات به مسأله امداد الهی و نصرت الهی اشاره دارند و به عنوان مثال می‌گویند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» یا «نصرت الهی با ما بود!»

این یعنی مولفه‌هایی را در کنار مجاهدت و عوامل مادی مورد بحث قرار می‌دهند، در حالی که در فراز و فرودهای انقلابهای مادی نقشی برای خدا، غیب و امداد الهی نیست و همه چیز در دایره مادیات محدود می‌شود و این از تفاوتهای ماهوی و جدی میان نظریه انقلاب ما و دیگر انقلابهای مدرن است.

البته تفاوتهای خردتری نیز وجود دارد که بیشتر آنها به همین تفاوت بنیادین باز می‌گردد، بنابر این، در مجموع تشابه انقلاب اسلامی با انقلابهای مدرن بیشتر اشتراک لفظی است و به لحاظ معنوی اشتراکی نداشته و ماهیتا با یکدیگر تفاوت دارند.

 

 این نقش مهم دین در انقلاب اسلامی چقدر در صف آرایی جهان استکبار مقابل آن از یکسو و صدور گسترده آن در سطح بین المللی از سوی دیگر اثرگذار بوده است؟

- این قضیه بیش از اینکه جنبه تهدیدی داشته باشد، جنبه فرصتی برای ما داشته است، زیرا استواری بر بن مایه‌های دینی، انقلاب اسلامی را از ظرفیت دیالوگ بر ساحت فطرت برخوردار می‌کند، زیرا پایگاه اصلی ادیان فطرت انسانهاست بویژه اسلام که دین تحریف ناشده است در عین اینکه آموزه اسلامی است، اما از آنجا که ریشه در فطرت دارد از ظرفیت مخاطب قرار دادن مارکسیست‌ها و کمونیست‌ها نیز برخوردار است از این رو، وقتی امام خمینی (ره) تعبیر مستضعفین عالم را به کار می‌برند در برابر مستکبران عالم، اورتگای نیکاراگوایی یا کاستروی کوبایی که مارکسیست هستند با سخن امام همنوا شده و به ندای ایشان لبیک می‌گویند، زیرا سخن هر چند اسلامی است، اما چون ریشه در فطرت دارد می‌تواند محور دیالوگ باشد.

در همین جهان اسلام با وجود تعصبات
 ریشه دار مذهبی میان شیعه و سنی که دامنه تاریخی دارد و نیز وجود تعصبات قومی عرب و عجم، مخالفت آنها با انقلاب اسلامی جز در مقیاس حکومتها و دولتها فراتر نرفته و ملتهای مسلمان پیام انقلاب را گرفته و درک کرده و دریافتند ما برحق هستیم و اگرچه گرفتار استبداد و ظلم حکام خود هستند، اما شواهد فراوان داریم که قلب و دل ملتهای مسلمان با ماست، زیرا جنس خواسته‌ها و مطالبات ما نظیر عدالت، انسانیت و... برای آنها نیز خواسته است و می‌تواند محور دیالوگ ما با آنها باشد.

در اوایل انقلاب شاید مسأله دین حداقل در حوزه خارج از اسلام بویژه حوزه اروپا و آمریکا به منزله پاشنه آشیل برای ما بود، حتی اکنون نیز در کتب اسلام سیاسی تحقیقات خود را انجام می‌دهند یا در پروژه اسلام هراسی دوباره اسلام را در تضاد با خود مطرح می‌کنند. اما به نظر می‌رسد در یکی دو دهه اخیر به تعبیر رهبری استعمار فرانو رایج شده است. (از تفاوتهای آن با استعمار نو آن است که در استعمار نو دین آگاهانه حذف می‌شود، اما در استعمار فرانو دین آگاهانه به حوزه سیاست دعوت می‌شود با هدف استفاده ابزاری از آن و آگاهانه به جنگ آن نمی‌روند)

نفس این دعوت برای ما فرصت ساز است، البته مشروط به عمل ما، امروز جهان در مسیری است که شعارهای ضددینی جواب نمی‌دهد و هر چه پیش می‌رود دینی‌تر می‌شود، به عنوان مثال در عالم مسیحیت می‌بینیم رادیکالیسم انجیلی رشد کرده یا در آمریکا نمودار دینداری مسیحی رو به رشد است یا در دنیای یهود و صهیونیسم یهودیان جهان در ۳۰ سال پیش با وعده‌های مادی و شغلی به سرزمین‌های اشغالی فرا خوانده می‌شدند، اما در یکی دو دهه اخیر با انگیزه‌های دینی و دفاع از دین آنها را فرا می‌خوانند و این نشان می‌دهد در مرحله استعمار فرانو نیاز به دین جدی است.

در چنین وضعیتی قدرت جوامع اسلامی به دلیل پشتوانه دینی است و امروز در جهان اسلام موج بازگشت به اسلام به کابوس غرب تبدیل شده است ضمن اینکه نمی‌توان انکار کرد اینکه ما اسلام را به مثابه فرهنگ حاکم انقلاب اسلامی معرفی کرده‌ایم به دلیل ترسی که آنها از اسلام و آموزه‌هایش دارند، می‌تواند کارگشا باشد و فرصت ساز.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.