قدس آنلاین-ساحل عباسی:مقام معظم رهبری از مدیریت جهادی به عنوان کلید حل مشکلات یاد کرده‌اند. مدیریت جهادی، مدیریتی برگرفته از اصول و ارزش‌های ایرانی - اسلامی است که بر شاخصه‌های علمی و فناوری بیشتر تکیه دارد و در این مدیریت، ایثار، تقوا و توانمندی حرف اول را می‌زند.

بسیاری از مدعیان فرزند آوری به شعار افزایش جمعیت در خانواده خود وفادار نیستند/ رنسانس فرهنگی  دست و پای جوانها را بسته است

به گزارش قدس آنلاین ،در واقع مدیریت جهادی مدیریت ارزش‌ها، اصول و مبانی اسلامی است، مدیریت جهادی حرکت شتابان و عقلانی و علمی درراستای توسعه اقتصادی ،اجتماعی . فرهنگی کشور است.
مدیریت جهادی تصمیم‌گیری برای حمایت از تولید و توانایی‌ها و بنیه علمی داخلی و همچنین نظارت بر بازار و فعالیت‌ها و حفظ دستاوردها، ساماندهی نهادهای اقتصادی و تقویت ثروت ملی، ایجاد روحیه نشاط و امید در جامعه، انعطاف‌پذیری و سرعت عمل و رفع نواقص و کمبودها، اعتماد به نفس و خودباوری است .عدم اهتمام به مدیریت جهادی و تقویت باورها در عرصه اجتماعی  مسلما یاس و ناامیدی و معضلات فراوانی را به دنبال خواهد داشت .در اواخر سال 93 در گفتگوی قدس آنلاین دکتر اصغر مهاجری استاد دانشگاه ،جامعه شناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی به بررسی میزان تحقق شعار مدیریت جهادی توسط مسوولان در عرصه اجتماعی پرداخته ایم:

-به نظر می رسد با توجه به تاکیدات رهبری درباره جمعیت می توان در این بخش مدیریت جهادی را با افزایش تلاش برای داشتن نسل جوان و کوشا در کشور تعبیر نمود این در حالی است که به سوی جامعه ای میانسال در حرکت هستیم به نظر می رسد بیانات مقام معظم رهبری آنگونه که انتظار می رفته مورد توجه واقع نشده است و مشکلات موجود بر سرراه این مساله هنوز پابرجاست و شاید دستگاه های متولی به اجماع نرسیده اند؟

-سفارش و توصیه مقام معظم رهبری در بحث افزایش جمعیت فقط منوط به فرزند آوری نیست با توجه به اینکه ایشان جمله جامعه شناختی جمعیتی درستی را با واژه تعادل جمعیتی به کار برده اند ضرروت دارد بیانات معظم له را مورد بازبینی قرار دهیم .یعنی برای افزایش جمعیت باید هدفمند وبا برنامه عمل نماییم.

مسلما رسیدن به تعادل جمعیتی با شعارهای احساسی و سیاسی محقق نمی شود و اصولا بین دیدگاه هاو منطق  تعادل جمعیتی با خواست برخی که از روی احساسات شعار فرزند آوری بیشتر می دهند تفاوت بسیاری وجود دارد .به تعبیر درست رهبری کشوری که خواهان دست یابی به توسعه است می بایست ابتدا به  ساختمان جمعیت خود توجه کند، زیر مجموعه ساختمان جمعیت تعادل جمعیت است که مبحثی بسیار مهم است .

تعادل جمعیت در جنسیت و هم د رگروه های سنی می بایست درست تقسیم شود بدین معنا که تعادل در هرم سنی جمعیت از یک تعادل و پویایی برخوردار باشد.

متاسفانه برخی از کارشناسان  با شتابزدگی نظرشان را اعلام می کنندو برخی از گروههای سیاسی نیز به صورت هیجانی بر سر منافع سیاسی خود به این فرمایش رهبری و سیاستهای جمعیتی که مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام کرده اند واکنش نشان می دهند آنچه مسلم است سخنان  و شعار این گروهها از باور، ایمان و توسعه  افزایش جمعیت نشات نگرفته است .

توسعه جمعیتی فرزند آوری بیشتر نیست بلکه تعادل بخشی در ساختمان جمعیتی کشور است فلذا بسیاری از افراد که مدعی و خواهان فرزند آوری بیشتر هستند به شعار فرزند آوری وفادار نیستند و تنها یک یا دو فرزند دارند و متاسفانه این شعار زیبا را فقط برای دیگران مطرح می نمایند.

برخی گروه های سیاسی هم با تحریک گروه های جمعیتی پایین که از درآمد قابل توجهی برخوردار نیستند با اعلام اینکه مبالغی به آنها داده می شود ومورد حمایت و تشویق دولتی قرار می گیرند همانند قضیه یک میلیون تومانی که در دولت دهم قرار بود به نوزادان داده شود موارد دیگری چون تربیت و آموزش کودکان خانواده های فقیر و ضعیف را مورد توجه قرار نمی دهند، بسیاری از این خانواده ها  توانایی لازم برای تربیت صحیح فرزندانشان را ندارند بنابراین بحث تعادل جمعیتی مورد نظر رهبری فقط از تعداد جمعیت صحبت نمی کند بلکه توجه خاصی به کیفیت جمعیت دارد .نوزادی که به خانواده ای افزوده می شود آیا می تواند در فرآیند تربیتی مطلوب شهروندی مومن و با سواد شود ؟شهروندی که نیازهای پزشکی و درمانی اش برطرف نمی شود  و به خاطر نداشتن امکانات در عقده های نهفته درونی می ماند  آیا می توان مدعی شد افازیش جمعیتی توام با کیفیت جمعیت داشته ایم .

مقام معظم رهبری همواره از جوان و جمعیتی سخن می گویند که امیدوار،توانمند و قادر به شعار من می توانم است اما فردی که به دلایل مشکلات جمعیتی امکان تحصیل نداشته و از توانایی های خاصی برخوردار نیست ، از کمبودهای تغذیه ای و بیماری های جسمانی رنج می برد و مدام افسرده است و مشکلات اقتصادی دارد و نمی تواند شعار ما میتوانیم را  محقق کند مسلما  به توسعه و تحقق اقتصاد مقاومتی کمکی نخواهد کرد.از آن سو ساختارهای فرهنگی جامعه به خصوص نگرشهای جامعه برای فرزند آوری مناسب و شایسته فراهم نیست فرزند آوری هم با شعار محقق نمی شود برای تحقق چنین امری می بایست بسترهای روانی ،وجدان جمعی و نگرشهای اجتماعی ،فرهنگی افراد جامعه برای پذیرفتن این پیام مهیا شود .

پیام فرزند آوری بسترهای مناسب را در حال حاضر برای دریافت به خود ندیده است .مثلا مقام معظم رهبری در یکی از فرمایشاتشان فرموده اند:تمامی برنامه های دولت اعم از کوتاه ،میان و بلند مدت می بایست خانواده محور باشد و دولت به این کار مکلف است .اما  هیچ یک ازبرنامه های  دولت ها خانواده محور نبوده است اگر دولتها دغدغه خانواده ها را می داشتند در حال حاضر بسیاری از خانواده ها مشکلات معیشتی رنج نمی بردند.

خانواده هایی که دائما نگران معیشت خود هستند برای تامین حداقل مایحتاج زندگی دو شیفته کار می کنند زنان هم پای مردان کار کرده و مجبورند تا شب کار کنند آیا با چنین روندی والدین میتوانند فرزندان خوبی تربیت نمایند و آنها را به لحاظ عاطفی سیراب نمایند؟خانواده می بایست آنقدر محل امنی باشد و افراد فرصت بودن در کنار هم و حس کردن نیازهای هم را داشته باشند که خانواده درمانگر افراد دردها باشد در حالی که خانه به دلیل مشکلات اقتصادی فقط خوابگاه شده است .اما در حال حاضر خانواده ها  نگران جوانهایشان  هستند جوانهایی افسرده و  بیکار .

اقتصاد مقاومتی که مقام معظم رهبری مطرح فرمودند برای صد سال آینده مطرح نشده  برای امروزجامعه است و هم اکنون به جمعیت نیاز دارد .در حال حاضر کشور از جمعیت جوان قابل توجهی برخوردار است .جمعیت جوان تحصیلکرده ای که آماده فعالیت و کار هستند اما شغلی ندارند . اگر بخواهیم در راستای عملیاتی کردن بیانات رهبری در اقتصاد مقاومتی که توسعه جامعه یکی از مهمترین آن مباحث است وارد شویم نیروی جوان به اندازه کافی برای ایجاد توسعه اجتماعی داریم اما آیا چنین روندی برای جوانها و توسعه کشور محقق شده است ؟

یکی از مهمترین معضلات کشور که بسیار جدی است بیکاری،ناامیدی و ابهامی است که پیش روی آینده جوانان کشیده شده است جوانان قادر به تشکیل خانواده ،تهیه مسکن و تامین هزینه های شخصی خود هم نیستند و ...چند جوان با هزار مشقت سرمایه ای را فراهم می کنند در راستای اقتصاد مقاومتی کارگاه و تولیدی  برپا کرده اما  با واردات بیش از حد کالاهای خارجی  چنان ضررو زیان می کنند که حتی منزل پدری اشان را که در رهن بانک گذاشته بودند از دست می دهند و با افسردگی و سرخوردگی از گردونه تولید و رقابت خارج می شوند آیا مسئولین از چنین مواردی بی اطلاع هستند؟

در حال حاضر اگر کسانی که دغدغه جمعیتی دارند و واقعا شعار سیاسی نمی دهند با برنامه ریزی و نگاه متفاوت بیایند  جوانهای سرگردان و بیکار را سامان دهند تا جوانها ازدواج کرده و صاحب زندگی و فرزند شوند.

بنده به عنوان جامعه شناس جمعیتی معتقدم در حال حاضر  مشکل حاد و جدی در بحث فرزند آوری نداریم مشکل کشور این نسیت که خانواده هایی که مشکل معیشتی دارند و نمی توانند از پس خرج مخارج خود و هزینه های جاری اشان برنمی آیند چرا فرزند آوری بیشتری ندارند؟بلکه مشکل متوجه جوانهایی است که در سن تجرد قطعی قرار دارند و اصولا حاضر به ازدواج و تشکیل خانواده نیستند .مشکل در کسانی است که باید به اندازه دیگران فرزند داشته باشند تا تعادل جمعیتی اتفاق بیفتد بسیاری از افراد در سن تجرد قطعی می مانند و ما به گروه هایی فشار می آوریم که شما این تعداد فرزندآوری داشته باش و از توانایی اداره کردن فرزندانشان برنمی آیند دولت هم این خانواده ها را تحت حمایت قرار نمی دهد و مسلما فرزندان خانواده های کم بضاعت  آموزشهای لازم را فرا نمی گیرند و ممکن است تعداد زیاد  چنین فرزندانی تبدیل به معضل بزرگ اجتماعی شود بنابراین مساله کشور فرزند آوری نیست بلکه حل تجرد قطعی است .

-در حال حاضر جوانها ازدواج نمی کنند جشن طلاق هم این روزها رایج شده است در این شرایط چگونه می توان انتظار فرزند آوری داشت در حالی که اصل ازدواج مهجور ماندده است؟

-به هر حال عمده فعالیت و برنامه مسئولین  می بایست بر حفظ زندگی جوانهایی که ازدواج نموده و تشکیل خانواده داده اند قرار بگیرد.

یکی از رمزهای موفقیت در بحث اقتصاد مقاومتی،توسعه و پیشرفت کشورو امیدوار کردن جوانانی است که تشکیل خانواده داده اند فلذا برخی وقتی هنوز مشکلات زوجهای جوان را حل نکرده اند می خواهند به بعضی از خانواده ها برای فرزند آوری فشار بیاورند و برخی از افراد که از دانش جمعیت شناسی، جامعه شناسی و فرهنگی بی بهره اند به برنامه های  تلویزیونی دعوت می شوند و با استفاده  از واژه های مقدس وروایاتی از معصومین (سلام ا...علیها )  با توسل به حدیثی از معصوم مردم را به فرزندآوری ترغیب می نمایند چنین پرداختنی به مساله فرزند آوری یعنی نادیده گرفتن مشکلات موجود کشور  و افزایش  مشکلات کشور.اما درپاسخ به پرسش شما که چرا ازدواجها به طلاق منجر می شود باید گفت ما هنوز نتوانسته ایم خانواده مورد توجه دین،رهبری و جامعه شناسی را مورد حمایت قرار دهیم یعنی از  دغدغه های خانواده ها غافل شده ایم .

جوانی که تشکیل خانواده می دهد به شغل،مسکن،معیشت و بیمه نیاز دارد همچنین می بایست فرصت کافی برای رسیدگی عاطفی به اعضای خانواده اش را داشته باشداما در حال حاضر به جای حمایت از خانواده  فقط به شعارهای زیبایی بسنده نموده ایم  .بزرگترین هنر ما تشکیل اداره کل هایی به نام زنان و امور خانواده است که کار خاصی نمی کنند اتفاقا اگر این اداره کل ها تعطیل شوند و بودجه هایشان به خانواده و زوجهای جوان اختصاص می یافت شاید گرهی از مشکلات جوانان باز می شد .

کارهای تزیینی، تبلیغی، پروپاگاندایی و ظاهر سازی عملا در بسترسازی ها و ایجاد ساختارهای مناسب خانواده موثر واقع نمی شود حتی امروزه غربیهایی که از خانواده می گریختند دریافته اند که خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است نکته دوم قابل توجه  تغییرات فرهنگی  جامعه  است به دلیل کارهای بنیادی که نظام سلطه در فرهنگ  می کند  تا بتواند با شیب ملایم سود را از کشورهای پیرامون به مرکز سلطه منتقل کند و تمامی ابزار این کار را فراهم نموده است ما را دچار رنسانس فرهنگی نموده اند چنین چرخش فرهنگی  براساس  مصرف گرایی و لذت جویی قرارگرفته است و متاسفانه پرچمدار این حرکت نوجوانان ،جوانان وزنان هستند که بسترهای اجتماعی هم برای آنها مهیا شده است مثلا من چون در حال تحصیل هستم می توانم به این بهانه ازدواج نکنم یا هنوز جوانی نکرده ام .از کافی شاپ تا ابزارهای یارانه ای و شبکه های اجتماعی دل مشغولی جوانان را فراهم نموده است.در چنین فرآیندی فردی که به دنبال پذیرش مسئولیت خانوادگی نیست و شرایط و ابزارهایش  هم برایش مهیا شده است به سمت ازدواجهای سفید،رفع نیاز در خانواده های مجردی در پرتو غیر خانوادگی روی می آورد و فرد آرام آرام به سوی تجرد قطعی پیش می رود.

بنابراین مدعیان فرزند آوری به جای اینکه فرزند آوری را با برنامه های اشتباه به خانواده های متوسط و ضعیف تحمیل نمایند می بایست به فکر حل مشکلات فرهنگی کشور باشند تا جوانها به سن تجرد قطعی نرسیده و تشکیل خانواده را به تاخیر نیندازند .لازمه چنین فرهنگسازی فراهم نمودن  بسترهای مناسب است و فهم مشکلات عدیده جوانان .

متاسفانه تاروپود چرخش و رنسانس فرهنگی  دست و پای جوانها در کلان شهری چون تهران  و دیگر مراکز استانها را بسته  و اگر برای آن چاره ای نیندیشند آرام آرام به شهرستانها و استانها هم سرایت می کند وهمچنان پیش بینی می شود در آینده مسائل یاد شده جزء بزرگترین مسکلات کشور خواهد بود  به خصوص در برخوردهای ویترینی و شعاری که مسئولان با مسائل ازدواج؛جوانان واقتصاد مقاومتی دارند

-یعنی معتقد هستید بعد از گذشت 36 سال از پیروزی انقلاب اسلامی مدیریت جهادی برای مدیران تبیین و در عملکردشان محقق نشده است؟

-متاسفانه در باورهای فرهنگی دچار مشکل هستیم .باورهای فرهنگی و نگرشهای ذهنی ، بینشی و بسترهای اجتماعی را برای مدیریت جهادی فراهم نکرده ایم .

کسانی می توانند مدیریت جهادی را به عنوان مطالبه شهروند ایرانی درخواست کنند که این مدیریت جهادی را باورداشته باشند  و با ایمان به مسئولیتشان نگریسته و در این راستا جامعه پذیرباشند  .متاسفانه مدیران ما هنوز به باورمندی و جامعه پذیری نرسیده اند .دولتهای رانت نفتی ، نفت محوری که خود را ارباب فرض می کنند و سرمایه ملی نفت را به صورت یارانه در قالب هدفمندی به مردم می دهند و به جای اینکه تولید را رونق دهند  گدا پروری می کنند  بسترهای تربیتی مدیریت جهادی را که به توسعه درون زا منجر می شود که بهترین نوع توسعه است را فراهم نکرده اند .

برای اینکه بتوانیم مدیریت جهادی را به منصه ظهور برسانیم ابتدا می بایست در نگرش هایمان تغییر ایجاد کنیم.ایمان من شهروند که از بالاترین سطوح مدیریتی کشور تا سایر اقشار جامعه را شامل می شود می بایست بر ذهن و عملکرد همه جامعه جوانه بزند و جامعه باور کند که بر داشته ها وعوامل داخلی توسعه تکیه کرده ایم نه بر سرمایه نفت.در حالی که متاسفانه این باور در اکثریت جامعه اعم از دولت و ملت  وجود ندارد و همه به دنبال افزایش قیمت نفت هستند تا حقوقها افزایش بیاید مبلغ یارانه بیشتر شود و ...به قدری باورمندی در ملت و دولت ضعیف شده که بسترهای تربیتی چنین مساله ای در خانواده ها مساعد نشده است .

هنگامی که برای مدیریت جهادی بسترها و شرایط را  فراهم ننموده ایم چگونه می توان انتظار تحقق مدیریت جهادی داشت .برای فراهم شدن زمینه های مدیریت جهادی از زن خانه دار تا کارمند ،آموزش و پرورش،معلم ،استاد ،کارمند ،کارگر و وزرا باید به چنین ایمان و باوری برسند که می توانند مدیریت جهادی را محقق نمایند پس از باورمندی آموزش یکایک افراد جامعه ضروری است  تا تمامی ابعاد مدیریت جهادی در نهاد همه افراد  نهادینه شود و بسترهای مدیریت جهادی  فراهم شود در این راه می بایست سرمایه اجتماعی را با شفافیت و اعتماد تقویت کرد در حالی که هم اکنون از سرمایه اجتماعی مناسبی برای مدیریت جهادی برخوردار نیستیم مثلا در مدیریت جهادی مشارکت و حرکت از پایین یعنی از مردم به بالا مهم ومورد توجه قرار گرفته است  در حالی که کل ساختار اجتماعی ما از بالا به پایین و از مرکز به پیرامون است بنابراین کسانی می توانند مدیریت جهادی را محقق کنند که مردم را باور داشته باشند در صورتی که بودجه و امکانات در اختیار بالادستی هاست و پایین دستی ها رعیت فرض می شوند تا زمانی که نگاهها از بالا به پایین است امکان مشارکتی وجود ندارد مشارکت به معنای با هم اندیشیدن،اجرا نمودن،برخوردار شدن ،برنامه ریزی کردن و نظارت کردن همگانی همه آحاد جامعه است در حالی که  بسترها و باورها و سرمایه های لازم برای مدیریت جهادی بعد از پیروزی انقلاب هنوز آماده نشده است .

 

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • رضایی IR ۱۳:۱۱ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۴
    0 0
    از دکتر مهاجرانی بابت نظرات خردمندانه بسیار متشکرم و انشاالله با نظرات منطقی بتوانید مسئولین را متقاعد کنید که در این دوره زمانی با وجود رکود اقتصادی افزایش جمعیت جز باری بر مشکلات اضافه کردن نیست
  • رضایی IR ۱۳:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۴
    0 0
    ببخشید اسم دکتر را اشتباهی نوشتم جناب اقای دکتر مهاجری