پیشنهاد سردبیر

۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۵
کد خبر: 268432

دانشگاه های کشور چند سالی است که گرفتار معضل کمی گرایی و در نتیجه دوری از کیفی سازی شده اند. بسیاری معتقدند همزمان با افزایش تعداد دانشگاه ها، گسترش جذب دانشجویان در مقاطع تحصیلی مختلف و انتشار صدها مجله علمی، آنطور که انتظار می رود کمتر حرف تازه یی از دانشگاه ها شنیده می شود.

دانشگاه های ایران در گرداب کمی گرایی

شمار دانش آموختگان دانشگاهی بسیاری از کشورها با میزان سرمایه ی انسانی- علمی رابطه یی مستقیم دارد. این در حالی است که افزایش شمار دانشجویان کشور ما طی سال های اخیر پیامدهایی به دنبال داشته که بیشتر منفی بوده است. از جمله این پیامدها می توان به افت کیفیت آموزش و پژوهش، بی بهره گی دانشجویان از توان علمی لازم، کاهش توان رقابت دانشگاه ها در عرصه ی بین المللی، نبود امکان اشتغال برای دانش آموختگان دانشگاهی و ... اشاره کرد.

در این ارتباط بیان چند نکته لازم است:

1- آموزش در جامعه نقشی مهم و کلیدی دارد. بخش مهمی از بار توسعه و پیشرفت کشور بر دوش حوزه ی آموزش در یک جامعه است و دانشگاه به عنوان عالی ترین پایگاه آموزش، نیروی انسانی لازم برای این هدف را تامین می کنند. در این فرایند، علوم انسانی دارای اهمیتی فراوان است و از این رو یکی از مهمترین کانون های تمرکز علمی در بیشتر جوامع دانش هایی است که به طور مستقیم انسان را به عنوان نخستین هسته ی کنشگری فردی و اجتماعی مورد مطالعه قرار می دهد .

2- اگر بگوییم علوم انسانی جایگاهی بالاتر از دیگر دانش ها دارد، سخنی به گزاف نگفته ایم چه اینکه گستره ی علوم انسانی بسیار وسیع و عمق کاربردی آن بیشتر از علوم دیگر است. اگر به مردم یک جامعه علوم انسانی آموزش داده نشود توانایی مهم و قابلیت ضروری تحلیل مقایسه یی و تطبیقی در حوزه هایی چون سیاست، اقتصاد و اخلاق را نخواهند داشت. علوم انسانی می تواند هم به مثابه ی روش تشخیص و درک معناها و کردارهای اجتماعی و هم کاوش درون و نهاد درهم پیچیده ی ما به شکلی خلاقانه ایفای نقش کند.

3- اتفاقی که طی سال های گذشته در دانشگاه های ما رخ داده، ضعف و ناکارآمدی حوزه ی آموزش را مضاعف کرده و نه تنها نتوانسته باری از مشکل نظام آموزشی بردارد بلکه بار مشکلات را بیشتر و سنگین تر کرده است. رشد بی رویه ی پذیرش دانشجویان بدون نگاه کارشناسانه و آینده نگرانه، شمار فراوانی را-چه دانش آموخته و چه تنها مدرک گرفته- روانه ی بازار کار کرده است. به این ترتیب شاهد افزایش بی سابقه ی تحصیلکردگان بیکار در جامعه هستیم که معضلی سخت و مهم برای کشور محسوب می شود.

4- بررسی نسبت هیات علمی دانشگاه ها نسبت به دانشجویان نشان می دهد هیچ تناسبی بین این 2 وجود ندارد. به عبارتی، شمار استادان نسبت به دانشجویان بسیار کمتر از میزان استاندارد است. این فاصله ی زیاد منجر به تنزل سطح یادگیری و آموزش در دانشگاه ها شده است. این نکته نشانگر آن است که بدون ساختن بسترهای لازم برای توسعه ی آموزشی، ما تنها به رشد کمی بسنده کرده و کیفیت را قربانی کرده ایم.

5- یکی از آسیب ها کمی گرایی، تولیدهای علمی فراوان اما بی کیفیت است که برای دانشجویان جز به منظور گرفتن مدرک و برای مدرسان غیر از هموار کردن مسیر رشد حرفه یی- شغلی هوده یی به همراه نداشته و ندارد. سوال این جا است که چند درصد از مقاله ها و پایان نامه ها به ویژه در حوزه ی علوم انسانی توانسته پاسخگوی نیازهای کشور باشد و آیا میزان این تولیدها نشانگر بار بیشتر علمی یک جامعه است؟

6- سطحی شدن، بی محتوایی و در یک کلام بیهودگی دانش یکی از پیامدهای کمی گرایی است، چرا که دوری از نگرش کاربردی و عمقی، به گسترش پهنای علم بدون دستاوردی پایا می انجامد.

7- یکی دیگر از آفت های علمی- آموزشی که از کمی گرایی ناشی می شود و بر آن دامن می زند، مدرک گرایی است. در سال های اخیر میل به گرفتن مدرک تحصیلی از کارشناسی به مقاطع بالاتر کشیده شده که شمار شرکت کنندگان در کنکور نشانگر چنین امری است. مدرک گرایی در بلند مدت به رکود علمی می انجامد و سرمایه های انسانی کشور را رو به زوال می برد. در این شرایط، کشور در بخش های گوناگون نظام سیاسی- اداری و نیز ساختارهای اقتصادی، بنگاه های صنعتی و تولیدی، بخش بهداشت و درمان و ... با ضعف شدید تخصص دست به گریبان خواهد بود.

8-اگر بخواهیم به صورت سرفصلی به عوامل ضعف علمی دانشگاه ها بپردازیم باید یادآور شویم که به باور بیشتر کارشناسان عواملی چون مدرک گرایی، کاهش اعتبار علمی دانشگاه ها، بی توجهی به وضعیت و نیازهای بازارکار، نبودن فرصت برابر برای فارغ التحصیلان، نبودن فضای نشاط در دانشگاه ها، کاربردی نبودن آموزش ها، دسترسی نداشتن به منابع و بانک های مطالعاتی و کمبود کتابخانه های جامع بخشی از عوامل ضعف دانشگاه ها به ویژه در زمینه ی علوم انسانی طی سال های گذشته بوده که با کمی گرایی رابطه ی مستقیم داشته است.

9- با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید بار دیگر فضای نشاط و شادابی به دانشگاه ها بازگشت و توجه به کیفیت وبازده علمی نهادهای آموزش عالی مورد توجه قرار گرفت. در این میان کارآمد کردن مدیریت و بدنه ی نظام آموزشی همراه با شایسته سالاری علمی می تواند چاره یی برای خروج از وضعیت کمی گرایانه کنونی باشد.

در پایان باید یادآورشد که بخشی از ضعف آموزش عالی در زمینه ی نظری و روش شناختی است که از عواملی چون «مساله محور» نبودن آموزش و پژوهش، ندیدن یا نادیده گرفتن مسایل جامعه در مدیریت آموزشی و ایجاد فضای انتزاعی و غیرکاربردی در آموزش علوم به ویژه علوم انسانی ریشه می گیرد. در این پیوند توجه به برنامه های بلند مدت و هدفمند در زمینه ی پژوهش و آموزش امری بایسته است که باید زیر هدایت مدیریتی بر پایه ی خرد جمعی و نیروی متخصص صورت گیرد. بنابراین دولت باید جلوی توسعه ی کمی دانشگاه ها را بگیرد و به تربیت نیروی انسانی متخصص و کارآمد در نظام آموزش عالی کشور همت گمارد.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.