بر هیچ‌كس پوشیده نیست كه خداوند متعال برای آشكار كردن حقیقت، ارشاد و هدایت قومها و ملل گوناگون جهان، در گذر زمان،از زبان داستان استفاده کرده است.

قصص قرآن ، اسطوره و تقدس زدایی

 پیامبران معمولاً از طریق وحی حوادثی را كه در گذشته بر قومهای مختلف رفته است، در قالب داستان برای مردم توضیح می‌دادند تا بدین‌ ترتیب، تأثیر لازم و موردنظر خود را بر مردم بگذارند .مهمترین خصیصه و ویژگی این‌گونه داستانهای روایتی، مطرح كردن بن‌مایه‌ها و مضامین اخلاقی و معنوی بوده است. معدود محققان و پژوهشگرانی در عرصه‌های مختلف روی مقوله فوق كار كرده‌اند، اما آن‌چنان كه شاید و باید، این‌گونه آثار داستانی به بوته نقد سپرده نشده است. در همین راستا، برخی مغرضان عرصه ادبیات در سطح جهانی كه بیشتر براساس ضوابط و معیارهای ادبیات استعمارنو فعالیت می‌كنند، برآنند تا داستانهای كتابهای الهی را با افسانه‌ها و اساطیر ملی و قومی تلفیق كنند تا در این جریان، مردم  در خصوص  صحت و سقم داستان‌های الهی دچار تردید و شک و گمان شوند و همین مسأله تأثیر مخرب خود را در درازمدت می‌گذارد، چرا که ممکن است همین افراد نسبت به بقیه آیات نیز دچار شک شوند. برخی از افراد مغرض  به‌طور كلی داستانهای الهی را نشأت گرفته از تجربیات بشر می‌دانند و براین مسأله پافشاری می‌كنند كه پیش از طرح در كتابهای الهی، این‌گونه داستانها توسط مردم و بر اساس اندیشه و باور آنها مطرح گشته‌اند ـ در حقیقت، هدف اصلی ادبیات استعماری از چنین عمل و رویكردی، كمرنگ جلوه دادن جنبه الهی و ملكوتی داستانهاست. آنان برای پیشبرد اهداف شوم خود، به قیاس میان عناصر داستانهای آسمانی و داستانهای علمی و تخی‍ّلی، حكایات، اسطوره‌ها و... مبادرت می‌ورزند. درشت‌نمایی عناصر «جادو» و «خیال» كه بی‌شك از مهمترین سازه‌های داستانهای علمی و تخیلی است و تطبیق و هم‌سو كردن موارد فوق با عناصر داستانهای آسمانی ازجمله برنامه‌ها و اهداف طولانی‌ مدت غربیان سیاست‌باز به حساب می‌آید. با وجود وجوه مشترك دیگر در این داستانها چون هیجان، حادثه، حالت تعلیق و تصاویر خارق‌العاده و اعجاب‌برانگیزی كه نشانه قدرت و نیروی فوق بشری است، اما بیشترِ تأكید پژوهشگران استعماری بر حضور و نقش‌آفرینی دو عنصر «جادو و خیال» در داستانهای آسمانی همچون سایر داستانهای ساخته‌شده توسط بشر است. این افراد به‌منظور پوشش دادن به جریان‌سازی‌ها و تحركات استعماری خود و برای اغفال جامعه ادبی، در مرحله آغازین، به تمجید از دو سازه یادشده می‌پردازند و در پی آن حضور دو عنصر سرنوشت‌ساز فوق را در زیرساخت و اسكلت‌بندی داستانهای مطرح در كتابهای آسمانی به‌اصطلاح ثابت می‌كنند. از سویی دیگر، با طرح مساله حضور مضامین اخلاقی و معنوی در بافت و ساختار حكایات و اسطوره‌ها و یكی دانستن آن با مضامین كتابهای الهی، به‌نوعی سعی شده است تا منبع و منشأ تولید این قبیل آثار، ذهن فعال و پوینده بشر معرفی شود. از جانب دیگر، آنها بیشتر دوست دارند تا داستانهای آسمانی را زیرگروه داستانهای علمی ـ تخیلی قرار دهند و به منفی‌بافی‌های خود درباره کتابهای الهی دامن بزنند.درواقع نیت اصلی آنها تقدس‌زدایی، بی‌اعتبار ساختن معجزات پیامبران و ایجاد جامعه‌ای غیر مذهبی و ضدّ دینی است. بر این اساس، محققان غرض‌ورز، چنین اظهار داشتند كه برای تحلیل داستانهای كتابهای آسمانی باید از دانش و فن اسطوره‌شناسی بهره جست.ازاین‌رو، اسطوره‌شناسان یك‌سویه‌اندیش، خود را محق‌ّ دانسته و با دیدگاهی یك‌طرفه به مصاف داستانهای آسمانی رفته‌اند. متأسفانه در ایران نیز برخی روشنفكران ظاهراً اسطوره‌شناس برآنند تا عامل پیدایش طرح داستانهای قرآنی را افسانه‌ها و اسطوره‌ها معرفی كنند. درخصوص تمامی مسایل مطرح‌شده جا دارد محققان و پژوهشگران معتقد و خداجوی به بررسی عمیق داستانهای كتابهای آسمانی و سایر داستانهای تولیدشده توسط انسان بپردازند، تفاوتهای آنها را مشخص سازند و به ریشه‌یابی داستانهایی كه از داستانهای الهی الهام گرفته‌اند، بپردازند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد IR ۱۱:۵۷ - ۱۳۹۴/۰۹/۰۶
    0 0
    در کلاسهای دانشگاه بخصوص رشته انیمیشن درس اسطوره تدریس می شود . . برخی اساتید با تاکیدبر علمی بودن اسطوره شناسی راه نقد اسطوره را سد کرده اند و مانند وحی منزل این خرافات را بین جوانان دانشجو ترویج می کنند . کسی هم بخواهد نقد کند با گفتن اینکه این نقد ایدئولوژیک است ، جلوی آنرامی گیرند .