من وقتی این خبر را شنیدم حدیث معروف «لا رهبانیت» در اسلام را به یاد آوردم. «لا رهبانیت» در اسلام یعنی ترک دنیا در اسلام وجود ندارد. اسلام یک دین منطقی و عقلگراست که با خرافات هیچ سرسازش ندارد. پیامبر بزرگ ما بارها فرمود: «انا بشر مثلکم» و معجزه حضرت نبوی کتاب آسمانی، قرآن کریم است که هیچ کس نتوانست تالی آن را بیاورد. «دین اسلام» دین کوشندگی است. پیامبر(ص) شعبده گریهای «مسیلمه کذاب» و «سجاح»، پیامبران دروغین را محکوم کرده آنان را نفرین میفرمود. اسلام دین سازندگی و ترقی است. شخصی که در جایی میگوید: «پیامبر(ص) به درخت اشاره کرد و درخت تکانی خورد و به راه افتاد و خود را به پیامبر رساند.» به دین اسلام اهانت میکند و بسیار بیسواد است.
روایتی است که مسلمانان تشنه بودند (و پیامبر(ص) که از 18 سالگی تا 40 سالگی سفرها کرده بود) به نقطهای از زمین اشاره کرد و فرمود: این نقطه را بکنید آب خواهید یافت؛ همین طور هم شد. حدس علمی و تجربی حضرت ختمی مرتبت صحیح و صائب بود، زیرا حضرت سالها در سفرهای تجاری به عراق و شام و مصر و احتمالاً آسیای صغیر بودند و اطلاعات و بینش علمی و جغرافیایی قوی داشتند. این روایت صحیح است، اما پیامبر معظم بزرگترین معجزه خود را قرآن میدانستند و بیزار بودند به ایشان نسبتهای دروغ دهند. پیامبر بزرگ اسلام به تمام دقایق وجود انسان آگاهی داشتند، اما هرگز نفرمودند: «من مرده را زنده میکنم» و تکان خوردن درخت و راه افتادنش به سوی پیامبر بزرگوار(ص) از مطالبی است که در اعصار بعد گفته شده و در کتابهای تاریخی ندیدهام. رهبانیت در اسلام نیست اصولاً خرافه در اسلام نیست، شقاوت داعشوار در اسلام نیست، انزوا و مرگ پرستی در اسلام نیست.
بنابراین متعجب شدم وقتی در جراید خواندم شماری از دانشجویان دانشگاه هنر سمنان در جریان پرفورمنسی با موضوع «مرگ» تشویق شدهاند «به طور داوطلبانه برای دقایقی در قبری که در محوطه این دانشگاه کنده شده بود دراز بکشند. اجازه دادهاند سنگ لحد روی آنان گذاشته شود و روی آنان خاک بریزند.» درست است که خوابیدن در قبر در اسلام مستحب است، اما هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد.
پیامبر(ص) زندگی و خوشبختی انسانها را ترویج میفرمود، شادی را دوست میداشت، چهره مبارکش مهربان و گشاده بود. خوشرویی حضرت ختمی مرتبت زبانزد بود. بعضی از اطرافیان خود را که عبوس بودند ملامت میفرمود: اما متأسفانه افسردگی عمومی، موضوعی است که در جامعه رواج دارد. چرا از جوانان نمیخواهید در ساعات فراغت در باغ دانشگاه گلکاری کنند، سیب زمینی و بادمجان و گوجه فرنگی و خیار و کدو بکارند. چرا مانند ترکیه در تابستان آنان را در ازای دریافت حقوق به کمک کشاورزان سمنانی نمیفرستید؟ چرا به جوانان کارهای ساده صنعتی نمیآموزید؟ در کشوری که هزینه ماهانه هر خانوار چهار نفره حداقل به 1/2 تا 6/2 میلیون تومان رسیده و خوراک و مسکن بالاترین سهم در سبد هزینههاست، در کشوری که هنوز صدها هزار دانش آموز روستایی در نواحی محروم در کانکس، چادر، کلبه و کپر درس میخوانند و وزش تندباد یک کانکس را در مشکین شهر واژگون و منهدم کرده است.
در کشوری که بنا به گفته اصغری مهرآبادی قائم مقام وزارت راه و شهرسازی 300 هزار واحد آماده تحویل و افتتاح به علت داشتن مشکل آب و برق و گاز قابل بهرهبرداری و تسلیم به صاحبان و خریداران آن نیستند علاوه بر روزهای متعدد تعطیلات و بین تعطیلات، دانشجویان را که باید گل سرسبد کشور باشند به خوابیدن در قبر و گذاردن سنگ لحد تشویق میکنند!
اگر میخواهید جوانان به فداکاری در راه دین و میهن تشویق شوند و روز خطر اسلحه به دست گرفته از دین و ایمان و ناموس و خاک کشور خود دفاع کنند پس چه اتفاقی روی داده که 5/1 میلیون جوان ایرانی در شمار غایبان نظام وظیفه قرار میگیرند؟ ستایش مرگ و مرگ آگاهی و مرگ اندیشی، مناسب حال مردان پخته و پیران روشن ضمیر است نه جوانان 20 ساله آن هم در محوطه دانشگاه.
جوانی که باید مظهر نشاط و امیدواری و چابکی و ورزش و شجاعت و از خودگذشتگی باشد و مغز او آکنده از شور و قلبش سرشار از مهر وطن باشد، چرا باید در قبر بخوابد و سنگ لحد رویش قرار دهید و خاک به آن سنگ بریزید؟ چه فایدهای دارد؟ این کار عجیب و ایجاد هول و وحشت در جوانان را «پرفور منس» خواندهاند. عجب پرفورمنسی؟
نظر شما