*مقام معظم رهبری بارها بر خصوصی سازی و بویژه مردمی سازی اقتصاد تأکید داشته اند، اما هنوز هم می‌شنویم که بخش عمده اقتصاد کشور در دست دولت یا شبه دولتی ها قرار دارد، دلیل این امر چیست و چرا ؟
- بی تردید ریشه این امر را باید در نداشتن سعه صدر و پرداختن به مأموریت های اصلی خود دانست.
چرا راهکاری مؤثر برای وارد شدن مردم به اقتصاد ارایه نشده و همچنان مدیران دولتی حاضر به ترک پستهای خود نیستند تا واگذاری انجام شود؟ درعین حال همان واگذاری های انجام شده هم به دولتی ها یا شبه دولتی ها صورت گرفته و نمی‌توان عنوان خصوصی سازی یا واگذاری بر آن نهاد.
دلیل عمده این امر را باید در برخورداری از منابع مادّی در قالب خدمات ملّی دانست که بعضا برای گروهی از مسؤولان فراهم آمده است.
* برخی بر این باورند که زیر ساختها برای مردمی سازی اقتصاد مهیا نیست و بخش خصوصی ما هم هنوز آن قدر قدرتمند نیست که برخی مسؤولیت های اقتصادی را بر دوش کشد، آیا این یک واقعیت است و باید تا چه زمانی منتظر فراهم شدن زیرساختها و تقویت بخش خصوصی باشیم و چه کسی باید این روند را مهیا کند؟
- بدیهی است نظام اقتصادی ما باید به طور ساختاری تغییرات بنیادین پیدا کند تا ما شاهد شکوفایی آن باشیم و هرگونه تاخیر در این امر به ضرر خواهد بود.
*دربخش اصلاح الگوی مصرف نیز نقش مردم و فرهنگ سازی نادیده گرفته شده و به تنها عامل یعنی گران کردن روی آوردیم و باعث شدیم بخشی از جامعه به جای اصلاحِ الگوی مصرف از اساس مصرف را تعطیل کنند، به نظر شما آیا این شیوه درستی است؟
- بی تردید باید بهترین شیوه های مدیریتی و نظارتی را برگزید و به عبارت دیگر باید مسأله را توسط کارشناسان حلّ کرد، نه آنکه توسط کارشناسان منحل کرد.
*چرا درحالی که اقتصاد دولتی خود هزینه های بسیاری بر کشور تحمیل کرده و موجب افزایش قیمت خدمات و کالاها و محصولات انحصاری دولتی با قیمت بالا شده است، تنها به بخش مردمیِ اصلاحِ الگویِ مصرف توجه کرده ایم و از دیگر بخشها غافل مانده ایم؟
- اصولاً دولتها و حکومت ها باید در حداقل ضروری (نظارت و هدایت) در اقتصاد دخالت کنند و مشخص است که دخالت بیش از حد دولت آثار منفیِ خود را نیز به دنبال خواهد داشت.
* به نظر می‌رسد چنانچه اقتصاد کشور به سمت خصوصی سازی و رقابت حرکت کند بسیاری از مشکلات قیمتی حل شده و با ترویج فرهنگ صرفه جویی موجب اصلاحِ الگوی مصرف می شود، اما اکنون فقط قیمتها افزایش می یابد و از تبلیغ سبک زندگی اسلامی برای اصلاح الگوی مصرف خبری نیست، آیا شما با این نظر موافقید؟
- بدون تردید باید این امر را در نظر داشت که کارها صرفا با تبلیغ و صحبت سامان نمی پذیرد، بلکه ضروری است مسؤولان که الگوهای جامعه محسوب می شوند درست عمل کنند، تا مردم آنان را الگوی خود قرار داده تا سبک زندگی سالم بر جامعه حکمفرما شود.
* در پایان اگر پیشنهادی در راستای ترویج الگوی فرهنگ اسلامی مبتنی با گفتار رهبری دارید بفرمایید.
- سازمان مدیریت و برنامه ریزی، بانک مرکزی، دیوان عالی کشور و سایر نهادهای عمده باید به صورت مردمی توسط فرهیختگان واجد شرایط اداره شوند. یعنی در هرکدام از آنها مانند کانون وکلا، انتخابات (هیأت مدیره) و یا سازمان نظام پزشکی (هیأت رئیسه) توسط احزاب مربوط صورت گرفته ساختاری چابک پیدا کنند تا کار توسط کاردانان هر رشته ای سامان پذیرد.
نظر شما