همه میدانستند که او سالهاست سخن نمی گوید، حرف هایش اما مرزها را درنوردیده بود و پس ازحدود چهار دهه جایزۀ ادبی نوبل را به سرزمین مبدا برگرداند.
شاعری که خاموشی سرنوشت او بود، امروز در میان ما نیست. در ایام تعطیلی نوروز «توماس ترانسترومر» شاعر سوئدی برنده جایزه نوبل در ۸۳ سالگی چشم از جهان فروبست. شاعری که با عنوان های اختصاصی و بزرگی چون «استاد صنعت استعاره» و «مهمترین شاعراسکاندیناویایی بعد از جنگ جهانی دوم» شناخته میشد و در عین حال انسانی محجوب، اخلاق گرا ، بدون حاشیه و ساکت و صبور بود.
ترانسترومر یک سال پس از انتخاب یوسا به عنوان برندۀ جایزۀ ادبی نوبل، معرفی شد و انتخاب او بحث های زیادی را در بین دوستداران ادبیات برانگیخت . بسیاری ملیت سوئدی او را تنها ملاک انتخابش میدانستند، اما در واقع او شاعری بود که آثارش به بیش از ۶۰ زبان ترجمه شدهاند و نزد بسیاری از منتقدان ادبی به خاطر تواناییاش در تصویرسازیشناخته شده بود. شاید او چوب انتخاب های غلط سالهای اخیر بنیاد نوبل و نیز سکوت و خلوت گزینیاش را میخورد، اما به هرحال جنجالها فرو نشست و جایزۀ نوبل در شناخته شدن بیشتر آثار وی تاثیرگذار بود.
آکادمی نوبل با اهدای این جایزه به ترانسترومر، در آن سال چهره های مطرحی چون آدونیس سوری، هاروکی موراکامی ژاپنی و باب دیلن، شاعر و ترانهسرای آمریکایی را کنار گذاشت؛ افرادی که حدس و گمانهای زیادی درباره شانس موفقیت آنها برای دریافت این جایزه در سال ۲۰۱۱ مطرح شده بود.
سیاست گریز و انسان گرا
ترانسترومر که در سازمانهای دولتی سوئد به عنوان روانشناس کار میکرد، چنان که گفتیم انسانی بی حاشیه و بیزار از جنجالها بود. ترجیح میداد به خلوت خویش پناه ببرد و وارد دعواهای سیاسی نشود، او شاعر انسان و سرنوشتش بود و به همین دلیل در بسیاری از درگیری های عصر زندگیاش ، غیاب وی به چشم میآید.
ترانسترومر پانزدهم آوریل سال ۱۹۳۱ در منطقۀ کارگری استکهلم به دنیا آمد.مادرش معلم بود و از پدر روزنامهنگارش جدا شده بود. سرودن شعر را از نوجوانی آغاز کرد و آثارش در چند مجله چاپ شدند. او اولین کتاب شعرش را که «۱۷ شعر» نام داشت، در سال ۱۹۵۴ در سوئد منتشر کرد و این کتاب با استقبال فراوان روبه رو شد. وی در سال ۱۹۵۰ پس از تمام کردن مدرسه دستور زبان لاتين، در حوزههای تاريخ ادبيات و شعر، تاريخ دين و روانشناسی در دانشگاه استکهلم مشغول تحصيل شد.
پس از پايان تحصيلات در دانشگاه، در سال ۱۹۵۷ به عنوان دستيار در مؤسسه روان سنجی دانشگاه استکهلم مشغول به کار شد. وی همان سال با مونيکا بلاد ازدواج کرد.
روزنامۀ «کریستین ساینس مانیتور» در مطلبی که به انگیزۀ برگزیده شدن وی در نوبل نوشته بود، آورده است:«شاید سابقۀ تحصیل آقای ترانسترومر در رشتۀ روانشناسی موجب شده است که وی علاقۀ وافری به بررسی دنیای درون انسان داشته باشد.
آقای ترانسترومر از خلال اشعار ظریف و چندوجهی خود دنیای درون انسان و رابطهاش با طبیعت از طریق تأملات درونگرایانه را بررسی میکند.»
سبک شاعری او در تقابل با زبان متکلف شاعران مدرنیست سوئد بود و نوعی گرایش به ساده نویسی در شعرهایش دیده میشود که واکنشی بود به زبان معمول شعری کشورش.در اواسط دهۀ شصت قرن گذشته او به یکی از مشهورترین چهره های ادبی کشورش بدل شده بود و همۀ سوئدیها او را در صف نامزدهای نوبل قرارداده بودند، اما مهم ترین حادثۀ زندگی او در دهۀ 90 اتفاق افتاد، وقتی به دلیل سکته مغزی نیمی از بدنش فلج شد و قدرت تکلم را تا حد زیادی از دست داد و به همین دلیل تقریباً از نوشتن دست کشید.
بیناد نوبل وقتی او را در سال 2011 برندۀ جایزۀ ۱.۵ میلیون دلاری نوبل ادبیات اعلام کرد، دلیل این امر را این امر دانست که وی «با ایجاز و تصاویر گویای خود، واقعیت را به شکلی نو در دسترس ما قرار میدهد».
ترانسترومر بين سالهای ۱۹۶۰ و ۱۹۶۶ به عنوان روانشناس در يک مرکز بازپروری جوانان به کار خود ادامه داد. وی در سال ۱۹۹۰ دچار سکته مغزی شد و تا حدود زيادی قدرت تکلم خود را از دست داد. با اینحال همچنان به نوشتن ادامه داد.
کتاب «مجمعالجزایر رویا» از جمله آثار ترانسترومر است که مرتضی ثقفیان آن را به فارسی ترجمه و نشر دیگرمنتشرش کرده است. «روشنای تاریکی»، منتخب دیگری از اشعار توماس ترانسترومربه زبان فارسی است که سهراب رحیمی و آزیتا قهرمان آن را در خارج از کشور منتشر کردهاند.
نظر شما