آنچه مسلم است آل سعود هیچ گاه طرفدار گزینه مبارزه با صهیونیستها در جریان تقابل جهان عرب با تل آویو نبوده است.
از سوی دیگر برای به سامان رساندن مسأله فلسطین و با وجود تشویق مداوم طرف فلسطینی به انتخاب مذاکره به جای بازگشتن به میدانهای جنگ، در مذاکرات نیز سعودیها هیچ گاه پشتوانهای برای طرف فلسطینی نبودهاند. هنر و نقش عملی آنها همیشه آن بوده که اگر فلسطینیها در مقابل زیاده خواهیهای صهیونیستها به ستوه آمده و از باب استیصال، قصد ترک گفت وگوها را داشتهاند، عربستان با پیشنهادهای مالی قابل توجه پیش میآمده و نمایندگان فلسطینیها را تطمیع میکرده تا پیشنهادهای خفت بار اسراییل را بپذیرند.
در دهههای اخیر گروههای مقاومت قدرت گرفتند. جوانان عرب و بویژه فلسطینیها دیدند راهی جز آنچه حکام بزدل و دنیادار سعودی همواره مدافع آن بودهاند، برای رویارویی با دشمن صهیونیست نیز وجود دارد.
حزبا... که سر آمد جریان مقاومت بود، کار خودش را میکرد و سعودیها هم در ظاهر علیه مقاومت موضع رسمی نمیگرفتند. هر چند در عمل برای آسیب رساندن به جریان مقاومت، هر چه میتوانستند را مرتکب میشدند!
در سالهای اخیر آل سعود برای رویارویی با این جریان وارد مرحله نظامی شد. آنها با ایجاد و تقویت گروههای تروریستی با عنوانهای اسلامی این اقدام را کلید زدند. در پی حمله سعودیها به یمن آنها در واقع به سیم آخر زدند. پس از مرگ پادشاه در عربستان و جانشینی پادشاهان جدید، امور مملکت سعودی به دست جوانان ناپختهای افتاد که حتی شبیه اجداد خویش با وجود خیانت همکاری با صهیونیستها، برای ظاهرسازی، هیچ تلاشی نمیکردند. آنها آشکارا با رژیم اشغالگر قدس همراه شده و علیه هر جریان ضد صهیونیستی و مقاومت در منطقه وارد کشمکشی علنی شدند. این اقدامی خطرناک بود. چرا که تمام جوانان عربی و اسلامی را با این پرسش رو به رو خواهد کرد که آل سعود و خادمین حرمین شریفین چرا به جای صهیونیستها و دشمن اصلی مسلمین با برادران خود میجنگند. سخنرانی جمعه گذشته سیدحسن نصرا... که در آن برای اولین بار، بسیار صریح خیانتهای آل سعود را برشمرد برای بهره گیری از همین موقعیت بود که آل سعود با جهل خود آن را پدید آورده است.
نظر شما