احتمال میدهم بیشتر گویندگان و برنامه سازان لندنی بی.بی.سی و «من و تو» (بویژه من و تو) منهای چند فرد پا به سن گذاشته، یا در صلب پدر یا در بطن مادر بودند و به آنان نمیرسد که چگونگی سخن گفتن را به من بیاموزند یا تاریخ ایران را به من یاد بدهند. من خوب به خاطر دارم رادیو بی.بی .سی که امروزه به دلیل ناامیدی از سیاستهای ملی و استقلال طلبانه جمهوری اسلامی، کباده سلطنت طلبی را به دوش گرفته و از بانو فرح دیبا مبلغ چهار میلیون دلار اخاذی و تلکه کرده که در فیلم مستند از زندگی او را بسازد؛ در ماههای سال 1357، چه لحن انقلابی به خود گرفته و یک گوینده زن بهایی چه فحشهایی به شاه جبار و خانواده غارت پیشه پهلویها میداد. هدف چه بود؟ رژیم شاه در حال سقوط بود. روز به روز به مغاک سقوط نزدیکتر میشد. چون امیدی به ماندن آن رژیم نبود. در بی بی سی ناگهان چپها بر سر کار آمدند. بی.بی.سی در زمان انقلاب میکوشید جمعیتهای چپ و کمونیستی را در ایران، هسته اصلی انقلاب معرفی کند. نقش بی.بی.سی در آن زمان نقش دلالی و معاملهگری و زد و بند با دولت آینده ایران بود و چون این هدف انجام نشد و جمهوری اسلامی ایران باجی به هیچ شغالی نمیداد، بعدها سعی در حمایت از تجزیه طلبان کرد و فتنهها آفرید.
رویه بی.بی.سی تغییر یافت و بتدریج در 35 سال به یک مدافع سلطنت تبدیل شد و امروزه «من و تو» را به عنوان تلویزیون خاکستری به راه میاندازد که مداح و ستایشگر گذشته باشد و دوره پیش از انقلاب را دوره طلایی قلمداد کند. برخلاف گفته جوان جلفی که در «من و تو» از من دعوت کرد، من تمام قسمتهای سریال مزبور را ببینم، از سر تصادف به اصرار یک کارگر مجرب که از دوستان چاپخانهای و مطبوعاتی من است بار اول که این سریال پخش شد، هر پنج قسمت را دیدم و متوجه حقه بازی و دورویی و بیشرمی و سفسطه تهیه کنندگان شدم. هیچ کس در 220 سال گذشته به مردم فرانسه توهین نکرده که چرا انقلاب کردید، اما این جاهلان مزدور به مردم ایران توهین کردند که چرا انقلاب کردهاید. متوجه عمق خباثت و تعمد سرهم کنندگان این سریال شدم. اما فیلمهایی که من در این سریال دیدم همانهایی بود که در سال 1355 در ویزنیوز و همان سال در کاروناس برلین دیدم و همه مربوط به ایران است، اما فیلمهایی که برگزیدم و به ایران فرستادم در آرشیو تلویزیون موجود نیست و به یاد دارم که آقای اسدا... پیمان که آن روزها در دربار بود همه آنها را که انتخاب و نتیجه سفر من بود گرفت و برد تا موقتی در اختیار آنان باشد و دیگر برنگرداند. من بارها در 20 سال گذشته درخواست کردهام این فیلمها از ویزنیوز یا کاروناس خریداری شود و در آرشیو تلویزیون قرار گیرد، اما به درخواست من توجهی نشده. خوشبختانه بتازگی حدود 57 فیلم مستند تاریخی را به دست آوردهام. گردانندگان «من و تو» اشتباه کردهاند؛ سام غفارزاده را کسی در ایران نمیشناسد (او تهیه کننده این سریال است). آنچه برای مردم دیدنی بوده فیلمهای مستند تاریخی بوده است که از آرشیو بی.بی.سی گرفتهاند. سریال «انقلاب 57» سریالی مقرون به واقعیت نبود. یاوه گویان «من و تو» که به من دلالت میکنند کتابهای تاریخ مورد استناد سریال کذایی را بخوانم و سریال سراپا حقه بازیشان را مورد مدح و ثنا قرار دهم چرا کتاب «عوامل سقوط» مرحوم علی دشتی را نخواندند؟ چرا کتاب خاطرات باقر کاظمی (مهذب الدوله) را مورد استناد قرار ندادند؟ چرا خاطرات تیمسار ارتشبد جم و حتی خاطرات علم را مورد مطالعه قرار ندادند؟ چرا به نفوذ خطرناک همکیشان بهایی خود در دولت علم اشاره نکردند که مردم را آن چنان خشمگین کردند که کاخ سلطنت را درهم کوبیدند؟ من آمادهام در هر کجا که آقایان صلاح بدانند با تهیه کنندگان از خود راضی و نوکر صفت این سریال مناظره کنم تا بدانند اگر سریالشان مورد توجه قرار گرفته است در کشوری که مردمش به دلیل سوابق کهن فرهنگی حاضرند هر پدیدهای را گوش بدهند، مطالعه کنند یا تماشا کنند شگفت انگیز نیست. زمانی کتابی به نام «راز بانو مهوش» خواننده در ایران به چاپ سه میلیون نسخهای رسید. وقتی دادسرا این خواننده را که زنی عوام و بیسواد بود به شعبهای احضار کرد که این مزخرفات چیست نوشتهای، خلاف اخلاق و جزو موارد ضاله است، مات و مبهوت ماند و گفت: جناب بازپرس! من حتی سوادخواندن و نوشتن ندارم. بر پدر و مادر کسی که این مزخرفات را نوشته لعنت! بازپرس بیدرنگ او را آزاد کرد. پس توجه مردم به فروش یک کتاب، دلیل عالی بودن آن کتاب نیست. دو قرن آمریکاییها در ایران میسیون فرستادند و تصاویر حضرت عیسی(ع) را در میان روستاییان توزیع میکردند. روستاییان و مراجعان بیمارستانهای میسیونری تصویر حضرت مسیح(ع) را میبوسیدند و از عکسهای رنگی تعریف میکردند، ولی یک نفر مسیحی نشد!
حالا آقایان و خانمها زیاد مغرور نشوند که مردم سریالشان را تماشا کردهاند! «من و تو» مرا یادداشت نویس جراید عصر پیش از انقلاب خواند. خیر! یادداشت نویس نبودم، روزنامه نگار، محقق دانشگاهی، شاگرد سوم رشته تاریخ و جغرافیای دانشگاه تهران، دانشجوی مورد توجه و عنایت استادان فقید بزرگوارم و منتقد جراید تهران و سردبیر چندین مجله بودم که پرونده در ساواک به عنوان منتقد داشتم و یک بار هم ممنوع الخروج شده بودم. تمام مهملات وترهات در مورد من بازگردانده میشود به سینه خودتان که سعی میکنید فساد، فحشا، بیبند و باری، انگلیس پرستی، غرب زدگی و نیهیلیسم را در ایران اشاعه دهید و آرزوی نابودی، تجزیه و بدبختی و خونریزی در ایران را دارید. ملت ایران را دست کم گرفتهاید. ایران از توفندهترین تندبادهای تاریخی چون ققنوس، سربلند بیرون آمده است. لودگی و ولگردی و چشم و ابرو و غمزه و کرشمه و چهرههای رنگ زده شما که رایحه تعفن شدید وطنفروشی و مکتب کاسموپولیتانیسم (جهان وطن) از آن میتراود مسیر ملت ایران را تغییر نخواهد داد.
نظر شما