از این میان شاید حداکثر ده- دوازده نفر هم از کشورهای اروپایی و غیره بودند و بقیه همه از خود افغانستانیها. حیرتآور آن بود که مجری مراسم تقریباً در تمام مدت انگلیسی حرف میزد. خود مجری هم آدم مهمی بود. ایشان از مشاهیر افغانستان و سفیر این کشور در یکی از کشورهای بزرگ و مهم جهان بود. من خندهام گرفته بود. اوضاع وقتی بدتر شد که بیشتر مقامهای رسمی هم وقتی رفتند پشت تریبون، شروع کردند به انگلیسی حرف زدن، برخی وزرا و حتی رئیس جمهور و گاه حتی اگر کلامی بین مجری و سخنران رد و بدل میشد، به زبان انگلیسی انجام میگرفت! البته در مواردی هم فارسی حرف میزدند و این در حالی بود که از چند هزار نفر حاضران در آنجا کمتر از 15 نفر انگلیسی زبان بودند!
من بعدها این قصه را در کتابی نوشته و نسبت به این بیاعتنایی به زبان ملی و مادری افغانستانیها توسط بزرگانشان در آن محفل انتقاد کردم. در سالهای اخیر اما با کمال تأسف، تفاخر به بلد بودن زبان انگلیسی به شکل نامطبوع و زنندهای به همه شؤون روابط اجتماعی ما راه یافته است. برخی از برنامههای صدا و سیما از این نگاه خجالتآور هستند. بعد از ده سال از ساخت کلمه زیبای «پیامک» هنوز مجریهای رسانه ملی زورشان میآید و انگار خجالت میکشند به زبان فارسی حرف بزنند و اغلب کلمات معادل را به کار میبرند. در برخی برنامهها مانند برنامه «نود» این تفاخر به دانستن زبان خارجی متأسفانه به حد تهوع آوری آزاردهنده میشود. به نوعی که گویی مجریان و برخی میهمانان در این خصوص تعمد دارند و به آن مباهات میکنند. خب تا این حد اگر چه برای اهل فرهنگ بسیار دردآور و تأسفبار، اما باز هم بناچار قابل تحمل بود، زیرا این بی اعتنایی به زبان مادری از سوی جماعتی بود که نسبت به ارزش فرهنگ خودی جاهل بودند و همه هنر آنها دانستن تاریخ لیگهای قاره سبز و توپ و تور بود. از این افراد با این سطح سواد فرهنگی انتظار بیشتری هم نمیرفت و طبیعی بود که اینها گمان کنند دانستن زبان خارجی برتر از زبان مادری است و به جای آنکه ابتدا، درست صحبت کردن زبان مادری را بیاموزند، در پی پز دادن به خاطر دانستن زبان خارجی و اصطلاحات متداول آن باشند.
اما شنبه گذشته وقتی دیدم وزیر خارجهمان در نشست مطبوعاتی خود در تهران، با وزیر خارجه استرالیا، در حضور انبوه مخاطبان و خبرنگاران و مدعوان ایرانی دارد به زبان انگلیسی حرف میزند، فقط خدا میداند که تا چه حد خجالت کشیدم! آقای ظریف! در کدام عرف و آداب دیپلماتیک این رفتار توجیه دارد؟ افکار عمومی بینالمللی این رفتار شما را تمسخر نمیکنند و مخاطبان هموطن شما عرق شرم بر پیشانیشان نمینشیند. چه معنایی دارد در کشور خودتان و در حضور انبوه حاضران فارسی زبان بر صحبت کردن به زبان انگلیسی اصرار دارید؟
آیا شاهد نبودید که در دیدار با سران کشورهای عربی، مثلاً حیدرالعبادی؛ رهبر انقلاب با وجود تسلط کامل به زبان عربی، به زبان شیرین فارسی سخن گفتند و مترجم مذاکرات را ترجمه میکرد؟ آیا علت این پافشاری را میدانید؟ در یک کنفرانس مطبوعاتی در کشور خودتان و در پایتخت ایران، تنها به واسطه حضور یک مقام انگلیسی زبان، شما چنان هیجان زده شدهاید که کشور و حاضران را که مخاطب شما هستند عرف دیپلماتیک را رها کرده و شروع کردهاید به زبان دیگری سخن گفتن؟ به قول دوستی، این رفتار شما معانی بسیار میتواند داشته باشد که شوربختانه هیچ کدام دلچسب و خوشایند نیستند. شما دانش دیپلماتیک لازم را دارید و این حرکت بسیار عجیب است. زبان فارسی را که زبان مادری شماست هم خوشبختانه به خوبی تکلم میکنید. اما شاید زبان انگلیسی را برای بیان احساساتتان قویتر و تواناتر میدانید! دیگر همه ایرانیها میدانند شما زبان انگلیسی را میتوانید مثل بلبل حرف بزنید ... عصر روز شنبه فقط خدا میداند که چقدر از این رفتار شما میلیونها نفر از مردم ایران جلوی تلویزیونها، شرمنده شدند. حیف است آدمی با آن زحمات و سوابق، نکتههای مهمی از این دست را رعایت نکند.
نظر شما