گویی با گلها و سبزهها نسبتی دیرین دارد. مرد صادق و صمیمی است؛ با صفا و بی ریاست. خانه اش مثل دلش باصفاست؛ با مهربان همسری که دیری است قرآن بر لب دارد و مربی قرآن محله است. پیرمرد سرپرستی دونوه اش را هم بر عهده دارد. از آن روز که دو مرغ « مینا»یش را برخی نامهربانان با قفس برده اند مرد دلتنگ است، با روحی لطیف، بیش از آنکه غم خویش داشته باشد، غم این دو نوه اش را دارد.
“غلامرضا حامد ایرانپور” ارتشی بازنشسته متولد 1324 خورشیدی 20 سال پیش بازنشسته شده است او میگوید:« بیش از 80 ماه سابقه حضور در جبهه دارم. کبدم هنوز ترکش دارد و چند سال است با همین کبد روزگار میگذرانم.» او از آذربایجان غربی و کردستان تا خوزستان خاطرهها دارد. وقتی از شلمچه حرف میزند، چشمانش پر از اشک میشود. وقتی نام هویزه را بر لب میآورد گریه امانش نمیدهد. چشمان زلالِ مرد، برای یاران رفته اش چشمه میشود. او با چشمان پر اشک از پشت پنجره آسمان را مینگرد و من از شرم این همه غیرت، زمین را.
او در سال 64 در منطقه هویزه بر اثر اصابت ترکشهای راکت، مجروح شده است و با اینکه هنوز هم ترکش در کبد دارد و 30 سال از زمان مجروحیتش میگذرد، ولی مرد هنوز هم وقتی از آن روزها حرف میزند چنان با شور و جذبه حرف میزند که احساس میکنی روبهرویت مسؤول تأمین و نگهداری تیپ 1 لشکر 77 خراسان، با ابهت ایستاده است و درجه ستوانی را بر شانه دارد و برای بلندآوازگی دین و دیارش سخت بی تاب خدمت است. این ارتشی با کبد ترکش خورده با 80 ماه جبهه هنوز مستأجر است و دم بر نمیآورد. شگفتا از این جان بر سر ایمان نهادگان صبور که با همه نداشتههای بزرگ شان، بزرگ و سترگ مانده اند و خوب میدانند که: «با کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است...». او با تمام وجود عاشق خدمت صادقانه دیروز خویش است و هنوز هم بر آن عهد، استوار ایستاده است.
دلم میگیرد، و قتی میبینم آنان که جان بر سر این ملک و میهن و دین نهاده اند و برای سرزمینشان این همه ایثار کردهاند، هنوز مستأجرند، ولی برخی بی دردان ریاکار و دردناچشیدگان بیگانه با ملت، با جفا به خود و مردمشان، چشم بر این همه مهر و مردانگی و اخلاص بسته اند و چشم به غارت بیت المال دارند.
این مرد، این ارتشی قد خمیده، این جانباز چشم گود افتاده، این بالابلند دیروز و این موی سپید کرده امروز، سند مظلومیت و صداقت هزاران انسان وارسته ای است که با ایثار سرخ و با شکوهشان تاریخ را وامدار مردانگی خود کرده اند. چه پست و حقیرند آنان که برای بیشتر داشتن، به ناحق پول حرام گرد میآورند و «الهکم التکاثر» میشوند و این خوبان خطر کرده مستأجر .
تاریخ شرمنده شرافت این شایسته فرزندان ایران است و ما برای همیشه به این ایثارگران، به این مردان، و به این مرد و این مردم مدیونیم.
نظر شما